فیروزه رمضان زاده (+عکس، ویدیو) پس از فیلم سینمایی «آینههای روبرو» به کارگردانی نگار آذربایجانی و تهیهکنندگی فرشته طائرپور، «دم سرد» دومین فیلم سینمایی ایرانی است که موضوع ترانس سکسوالیته (تداخل هویت جنسی) را در افکار عمومی جامعه ایران مطرح میکند.
این فیلم به نویسندگی، کارگردانی و تهیهکنندگی عباس رزیجی قرار است در بخش مسابقه فیلمهای بلند چهل و یکمین جشنواره جهانی فیلم آتلانتا به نمایش گذاشته شود.
بازیگران اصلی این فیلم، بیتا بادران، مجید مظفری، نادر نادرپور، پریچهر ریالی، حمیده براتی، کیمیا ملایی، یاسین رسولی و عزتالله رمضانیفر هستند.
عباس رزیجی، متولد بیستم فروردین ماه ۱۳۶۳در شهر اهواز است که فعالیت حرفهای خود را از تئاتر اهواز شروع کرد و از ۱۶ سالگی با نمایشنامه «علامت سؤال» نوشته جرج لولل تجربه خود را در کارگردانی محک زد. او در سال ۱۳۸۹ با درجه عالی در مقطع کارشناسی ارشد کارگردانی از دانشکده هنر و معماری تهران فارغالتحصیل شد.
رزیجی پس از تجربه در بازیگری در مقام دستیاری کارگردان، انتخاب بازیگر و بازیگردانی و کارگردانی، دو فیلم ویدئویی «فراموشی» و « این زنها» و نیز هشت تئاتر و شش فیلم مستند را در کارنامه هنری خود دارد.
کیهان لندن به بهانه نخستین حضور جهانی «دم سرد» در جشنواره جهانی فیلم آتلانتا با این منتقد فیلم و کارگردان جوان ایرانی گفتگو کرده است.
-آقای رزیجی، «دم سرد» سومین تجربه شما در فیلم داستانی و اولین تجربه کاملاً سینمایی شما به موضوع ترانس سکسوالیته میپردازد، چطور شد که بی اعتنا به فرمولهای موفقیت در گیشه، به سراغ یک سوژه اجتماعی ویژه با مخاطب خاص رفتید؟
-ببینید، موضوع فیلم، کمی جای بحث دارد برای همه باید کمی شفافسازی بشود تا متوجه اهمیت و علت ساخت این فیلم بشوند. این فیلم درباره یک انسان ترانسسکسوال است، ما چه بخواهیم و چه نخواهیم باید بپذیریم که جمعیت ترانسها در جهان بیشتر شده و این برای جوامع باید تعریف شود که ترانسها مخلوق خداوند هستند.
همان طور که میدانید، ترانسها در تمام دنیا از جمله ایران کم نیستند مثلاً یک مرد ترانسسکسوال تمایلات زنانه دارد و خودش را زن میداند، رفتارها و تمایلاتاش زنانه است و اصرار زیادی هم دارد که بدون هیچ گونه ترس و تعارفی بدناش را با انجام عمل جراحی زنانه کند و در قالب جنسیت جدید زندگی شرافتمندانهای داشته باشد.
اگر یک ترانس عمل جراحی انجام ندهد و به زندگی زناشویی معمولی ادامه بدهد به یک همجنسگرا تبدیل میشود و این با «اصول مذهبی» مغایر است.
متاسفانه در جامعه ایران ترانسها شناخته شده نیستند، مطالعهای درباره آنها انجام نشده، بسیاری از مردم، ترانس سکسوالیته را با همجنسگرایی یا حتی دوجنسهها یکی میگیرند در حالی که ترانسها تفاوتهای بنیادین با سایر تراجنسیها دارند، بسیاری از آنها تا زمان عمل جراحی رنگ خیابان را به خود نمیبینند و به زندگی تنها و تراژیکی روی میآورند، این افراد که بخش قابل توجهی از جامعه جهانی و همین طور جامعه خودمان را تشکیل دادهاند به دلیل نگاههای غلط جامعه و اطرافیان دچار سرخوردگی شده و در تنهایی و انزوا زندگی میکنند.
کاراکتر من در فیلم یکی از این ترانسهاست، انسانی که هر روز برای کسب روزی حلال تا شب سگ دو میزند و در اوج نجابت دو کودک معصوم را بزرگ میکند.
به نظرم ساخت این دست فیلمها امری ضروری است، دولت باید از ساخت و نمایش فیلمهایی با موضوع ترانسها حمایت کند تا موضوع ترانسها در جامعه فرهنگسازی و شفافسازی شود و تابوی آنها از بین برود.
-با توجه به انتخاب این سوژه خاص اجتماعی، مراحل دریافت پروانه ساخت چگونه سپری شد؟ شما در مقام تهیهکننده مجیور به گذراندن فرایند گرفتن مجوز تولید هم بودید؟ چطور کار تهیهکنندگی و نقش پرداخت کننده بودجه فیلم را هم برعهده گرفتید؟
-خوشبختانه در میان دوستان شورای صدور پروانه ساخت فیلم هستند کسانی که اهمیت و حساسیت موضوع این فیلم را فهمیدند و بالاخره بعد از چندین بار «بازنویسی» موفق به دریافت مجوز فیلم شدم.
یک موضوعی که حتماً باید در اینجا به آن اشاره کنم این است که سرمایه زیادی برای ساخت این فیلم نداشتم چنین فیلمی بین ۱ تا ۲ میلیارد بودجه نیاز داشت ولی این فیلم را با یک چهارم یعنی حدود ۵۰۰ – ۶۰۰ میلیون ساختم، خانهام را فروختم و با همه مشکلاتی که بود خیلی سربلند و درست تمام شد چرا که همکاران من در سینما انسانهای شریف و انساندوستی هستند که حاضر شدند با دستمزدهای بسیار کم و گاه بدون دستمزد با من شریک شوند و کمک کردند و این فیلم ساخته شد. اگر این موضوع نبود شاید حاضر به پذیرفتن چنین معادلهای نمیشدند و این برای من بسیار ارزشمند است که بیانگر روشنگری، روشنفکری و نجابت برخی سینماگران ایرانی است.
-به طور حتم برای خلق شخصیت اصلی فیلم به سراغ تحقیق و مطالعه در مورد موضوع ترانس سکسوالیته رفتید.
-بله، البته من حدود سه چهار سال روی موضوع ترانسها تحقیق کردم و در مسیر تحقیقام اول با پزشکان و بیمارستانهای تهران شروع کردم دیدم اطلاعات آنها پاسخگوی سوالات من نیست، آنها جراحانی بودند که یک عمل تغییر جنسیت انجام میدادند و در مورد مسائل روحی، روانی و جامعهشناختی این افراد اطلاعاتی نداشتند. بعد به سراغ کتابها و مقالات علمی مربوط به ترانسها رفتم، علاوه بر این به سراغ خودشان هم رفتم تا از نزدیک آنها را ببینم و بشناسم و با آنها وارد گفتگو شوم.
پیش از تولید فیلم در مورد فیلمنامه با چند نفر از بچههای ترانس صحبت کردم، چون برای من خیلی مهم بود که جامعه ترانسها در ایران این فیلم را بپذیرند و دوست داشته باشند، بعد از این که فیلم را ساختم در بیرون از دنیای متن و در دنیای اجرا هم از این افراد کمک گرفتم، در بازیگردانی در روابط و گویش و بسیاری مسائل دیگر از ترانسها استفاده کردم که جوابهای خوبی هم داد تا حدی که خیلیها فکر میکنند بازیگر نقش مریم یک ترانس است، در حالی که این طور نیست، خانم بیتا بادران یکی از بازیگران خوب، البته کمکار و گزیدهکار سینمای ایران نقش مریم را بازی کرده، بدون دانستن هیچ پیشنیهای از این افراد، ایشان به دلیل گزیدهکاری ۶ سال از دنیای بازیگری دور بود اما وقتی فیلمنامه را برایش فرستادم آن طور که خودش میگفت دو صفحه اول فیلمنامه را که خواند به خودش گفته بود این نقش را بازی میکنم حالا با هر شرایطی که هست. او با مطالعه و گفتگو با چند نفر از افراد تراجنسی خود را کاملاً به نقش نزدیک کرد.
من در متن فلیمنامه، شخصیت داستان را از دنیای واقعی قرض نگرفتهام، او یک شخصیت خیالی است که در ذهن خودم شکل گرفته، همه روابط و شخصیتپردازیها با تمام قواعد و اصول یک ترانسسکسوال واقعی نوشته شده است.
ترانسها به من خیلی کمک کردند، در واقع خیلی پای کار بودند، خیلی جاها دل میسوزاندند، یک نکته که شاید برای شما جالب باشد این است که در مسیر ساخت این فیلم فهمیدم چقدر از دور و بریهای خودم، ترانس بودهاند و من نمیدانستم، مثلاً دختری در گروه صحنه و لباس سینما در بین همکارانمان داریم که وقتی فهمیده بود در حال ساخت فیلمی راجع به ترانسها هستم آمد به سراغ من و گفت من یک ترانس زن به مرد هستم. البته ظاهرش کمی نشان میداد که ترانس است هرچند به خاطر محدودیتهای اجتماعی که داشت هر کسی متوجه این موضوع نمیشد، به هرحال، خودش آمد و به من گفت من یک ترانس هستم و اعلام آمادگی کرد که اگر کمکی نیاز هست انجام بدهد. به این ترتیب مشاورههای او نیز در مسیر نوشتن متن و ساخت فیلم به من کمک کرد.
-«دم سرد» در چه جشنوارههای جهانی برای نمایش و رقابت انتخاب شده است؟
-در حال حاضر بسیاری از فستیوالهای بزرگ دنیا تمایل دارند این فیلم را به نمایش بگذارند از جمله قرار است در بخش مسابقه فیلمهای بلند چهل و یکمین جشنواره جهانی فیلم آتلانتا از تاریخ ۲۴ مارس تا ۲ آوریل ۲۰۱۷ به نمایش گذاشته شود.
«دم سرد» همچنین قرار است به عنوان نخستین فیلم بلند ایرانی در بخش مسابقه فیلمهای بلند داستانی جشنواره جهانی فیلم «ریجفیلد» برای دریافت جایزه آپارات طلایی با فیلمهایی از ۹۰ کشور جهان رقابت کند. این جشنواره از ۱۹ تا ۲۱ ماه مه ۲۰۱۷ در شهر ریجفیلد ایالت کنتیکت آمریکا برگزار میشود.
همچنین لوئیجی کامپانوله، رییس جشنواره «ساونتو» ایتالیا در سفری که تیرماه سال جاری به ایران داشت، فیلم «دم سرد» را برای اکران در ایتالیا و بازار فیلمی که در ۱۰ کشور جهان برگزار میکند انتخاب کرد.