چهارشنبهسوری یکی از کهنترین آیینهای ایرانی در گستره حوزه تمدن و فرهنگ ایرانی است. جشنی که سالیان سال است در ایران برگزار میشود اما در چند دهه گذشته و زیر سایه جمهوری اسلامی برگزاری آن با مشکلاتی روبرو شده است.
از ابتدای پیروزی انقلاب ۵۷ در یک روند هدفمند، مقامات جمهوری اسلامی تلاش کردند عناصر فرهنگ ایرانی را از سر و روی جامعه پاک کنند یا آنها را بیاهمیت و حتی خرافات جلوه دهند.
در مورد چهارشنبه سوری به طور خاص تلاش کردند عبارت «چهارشنبه آخر سال» را به جای «چهارشنبه سوری» به کار ببرند به طوری که سالهاست صدا و سیمای جمهوری اسلامی از عنوان «چهارشنبه آخر سال» برای این جشن استفاده میکند تا مجبور به بیان واژهی «سور» و «سرور» نباشد.
بارها افراد برجسته حکومت نیز از تریبونهای رسمی علیه چهارشنبهسوری موضعگیری کردند که شناختهشدهترین نمونهی آنها، آیتالله مرتضی مطهری، پدر علی مطهری، است که در سخنانی هیستریک، ایرانیان را به دلیل برگزاری جشن آتش و نور، «احمق» و این آیین باستانی را «خریّت» نامید. مطهری در اوایل انقلاب از یک تریبون رسمی درباره چهارشنبهسوری میگوید: «اینها میگویند گذشتگان چنین میکردند ما هم همین کار را میکنیم. چهارشنبه آخر سال شمسی، آخرین چهارشنبه اسفند، بسیاری از خانوادهها که باید بگوییم خانواده احمقها، بسیاری از خانواده احمقها آتشی روشن میکنند و هیزمی روشن میکنند و بعد آدمهای گنده با هیکلهای چنان و چنین، از روی آتش میپرند کهای آتش زردی من از تو، سرخی تو از من. این چقدر حماقت است. آقا چرا چنین میکنید؟ این یک سنت است و پدران ما این کار را میکردند. شما وقتی میبینید یک کار احمقانه است و دلیل خریّت پدران شما است و این سند حماقت پدرانتان را بکشید و چرا این سند حماقت را سال به سال تکرار میکنید؟ این فقط یک سند حماقت است و کوشش میکنید این سند حماقت را زنده نگه دارید. ماییم که چنین پدران و مادران احمقی داشتهایم.»
سوءاستفادهی سازمانیافته
تلاش برای سرکوب عناصر فرهنگ ایرانی و به ویژه در مورد آیینهای مربوط به جشن نوروز از چهارشنبهسوری تا هفتسین و سبزه و ماهی قرمز و سیزده بدر که با تبلیغات گسترده و بهانههای مختلف از سوی جمهوری اسلامی مدیریت شده است، امسال جنبه تازهای پیدا کرد.
روش جدیدی که مقامات جمهوری اسلامی برای مقابله با سنت چهارشنبهسوری پیاده کردهاند، راهاندازی کمپینی با عنوان «کمپین چهارشنبهسوری بدون آتش» بود.
این کمپین که توسط بسیج اجرا شد دنبال آن بود که آتش، یعنی مهمترین عنصر این جشن را، از چهارشنبهسوری حذف کند. گذشته از آنکه حذف آتش از چهارشنبه سوری این مراسم را از هویت تهی میکند، و بسیج هم نه تنها نمیتواند عنصر دیگری را جایگزین آن کند بلکه حتی توضیح منطقی نیز برای آن ندارد، ولی با امکاناتی که در اختیار دارد تلاش کرد این کمپین را در مدارس و با سوءاستفاده از دانشآموزان برجسته کند.
آنها بنرهایی در برخی مدارس تهران و شهرستانها نصب کرده و آتشنشانان جانباخته در حادثه پلاسکو را مورد سوء استفاده قرار داده و دانش آموزان را تشویق به امضای «تعهدنامهی چهارشنبهسوری بدون آتش» کردند. آنها به دانش آموزان میگفتند که به احترام آتشنشانان جانباخته در پلاسکو امسال چهارشنبهسوری بدون آتش برگزار کنیم!
در کنار این کمپین، خبرگزاریها و وبسایتهای تندرو نیز تلاش کردند به طور منظم و هماهنگ مطالبی در رد جشن چهارشنبهسوری منتشر کنند. مطالبی که یا بر پایه استدلالهای من درآوردی اساسا ایرانی بودن این جشن را زیر سؤال میبردند و میخواستند خاستگاه این جشن را به فرهنگها و سرزمینهای دیگر بچسبانند یا اینکه با برجسته کردن خطرات و بیهوده بودن این آیین، مردم را از برگزاری آن منع کنند.
در هر حال و بر خلاف همه تلاشهایی که امسال به شکل هماهنگ به راه افتاد چهارشنبهسوری مانند هر سال در ایران برگزار شد. بر اساس گزارشهای منتشر شده در برخی شهرستانها و نقاط تهران نیروی انتظامی در برگزاری جشن چهارشنبهسوری اختلالاتی ایجاد کرد اما در برخی نقاط دیگر تنها نظارت داشت و مزاحم برگزاری آیین چهارشنبهسوری نشد.
اما نکته قابل توجه این است که چرا این تلاش سیستماتیک از سوی حکومت برای به فراموشی سپردن و جلوگیری از برگزاری مراسم و آیینهای فرهنگ ایرانی صورت میگیرد؛ تلاشی که چهار دهه ادامه داشته و با شدت پیگیری هم میشود بدون آنکه اندکی موفقیت داشته باشد.
تلاش همیشه ناکام
جمهوری اسلامی به عنوان یک حکومت شیعی از همان ابتدا آمد تا رهبری کل نه تنها شیعیان جهان بلکه «مسلمانان جهان» را به عهده بگیرد و انقلاب اسلامی را به دیگر نقاط به ویژه در منطقه صادر کند. نقاطی که اگر شیعه باشند، به خودی خود جزو «امالقراء» حکومت اسلامی در ایران پنداشته میشوند و اگر سنی و یا از مذاهب دیگر باشند، برای تبدیل و پاکسازی و تغییر ترکیب جمعیتی آنها تلاش میشود.
این نگاه، به دنبال روند «امتسازی» است که در ایران توسط حکومت برای تشکیل «امت واحده» به راه افتاد. روندی که در خود ایران با ناکامی روبرو شده ولی با این همه جمهوری اسلامی با جنگهای نیابتی در کشورهای منطقه همچنان به دنبال پیشبرد آن است. این روند جنگافروز و سرکوبگر و سلطهجو، در پی جایگزینی هویت اسلامی به جای هویتهای ملی است. مهمترین سیاست برای دست یافتن به این هدف، نفی ارزشها و باورهای فرهنگ ایرانی، تمسخر و بی ارزش شمردن آیینها و حتی تحقیر تاریخ و فرهنگ ایران است که البته همگی تا کنون ناکام مانده است. این ناکامی را میتوان در گردهمایی هفتم آبان ۹۵ در پاسارگاد و همچنین پررنگتر شدن جشنهای یلدا و سده و اسپندارمذ و آیینهایی که گمان میرفت به فراموشی سپرده شدهاند، و سماجت جامعه در برگزاری چهارشنبهسوری و آیینهای نوروزی در تمام سالهای گذشته دید.
درهای بستهی روشنگری
گذشته از نگاه حکومت به مراسم چهارشنبهسوری و تلاش برای عدم برگزاری آن توسط مردم، یکی از مسائل و حواشی این مراسم در ایران به ویژه در سالهای اخیر، آلودگی صوتی این مراسم است که برای بسیاری از شهروندان هم ناخوشایند است. همچنین حواشی زیستمحیطی سفرهی هفتسین و نوروز و سیزده بدر نیز برخی شهروندان را به خود مشغول کرده است. در مورد چهارشنبه سوری باید گفت که اگرچه آلودگی صوتی ناشی از ترکاندن ترقه توسط جوانان یکی از ابزارهای مهم فشار نیروی انتظامی به مردم در چهارشنبهسوری است اما ترقه ترکاندن و ایجاد آلودگی صوتی اصولاً جزیی از این آیین نبوده و یکی دو دهه است با ورود انواع ترقه به ایران و ساخت ترقههای دستساز، به حاشیه این مراسم اضافه شده است.
به نظر میرسد اتفاقاً یکی از دلایل ایجاد آلودگی صوتی در چهارشنبهسوری و مصدومیتهای ناشی از استفاده از مواد منفجره، نه تنها به نفس آیین چهارشنبهسوری باز نمیگردد بلکه عدم برنامهریزی و همکاری دولت و شهرداری و نیروی انتظامی برای برگزاری این مراسم است که این حواشی را ایجاد میکند و مهمتر از همه، درهای بستهی روشنگری درباره این مراسم است که به کارشناسان و تاریخنگاران مستقل اجازه نمیدهد که از طریق رسانههای همگانی و همچنین در مدارس، فلسفه و چرایی این جشنها را توضیح دهند تا بتوانند آن را از گزند حواشی وارداتی در امان بدارند.
در عین حال، در بسیاری از کشورهای جهان، مناسبتهایی وجود دارند که در آن از انواع مواد آتشافروز و ترقه و فشفشه استفاده میشود اما نه تنها باعث بر هم خوردن نظم عمومی و ایجاد آزار برای شهروندان نمیشود، بلکه با مدیریت صحیح سازمانهای مسئول از شهرداری و پلیس گرفته تا دولت، این مراسم و کارناوالها با شادی و نظم برگزار میشوند.
در ایران اما نه تنها بیتفاوتی نهادهای مسئول برای برگزاری این مراسم باعث میشود مردم در هر جا که میتوانند آتش روشن کنند و بدون در نظر گرفتن نکات ایمنی خطر نیز بیافرینند بلکه استفاده از ترقه و انواع فشفشههای صوتی، نوعی دهن کجی به دولت و نیروی انتظامی به شمار میرود و به نوعی مبارزه با حکومتی تبدیل شده که مخالف برگزاری این نوع مراسم و آیینهای ملی است. آیینهایی که قدمت و تاریخ آنها به هزاران سال قبل و به پیش از حمله اعراب مسلمان به ایران باز میگردد.
روشنک آسترکی