سال ۹۵، سال «اقدام و عمل» بود. اما به گفتهی خود رهبر جمهوری اسلامی که این نامگذاریها را انجام میدهد « آنچه انجام گرفته است، با آنچه مورد انتظار مردم و مورد انتظار ما است، فاصلهی زیادی دارد». اینکه «انتظار مردم» و انتظار «ما»، یعنی علی خامنهای، تا چه اندازه به هم نزدیک است، بماند.
البته میتوان این سخن خامنهای را کنایهای به دولت حسن روحانی و کمکاری دستگاه اجرایی وی نیز دانست چرا که «رهبر» در پیام نوروزی خود به «تلخیها و سختیها» و «مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم» نیز اشاره کرد و گفت: «طبقات متوسّط و ضعیف در طول سال درگیر این مشکلات بودند و همچنان هستند… مثل گرانی، مثل بیکاری، مثل آسیبهای اجتماعی… خب، همهی ما مسئولیم».
با وجود اینکه سال «اقدام و عمل» چندان موفقیتآمیز نبود، ولی خامنهای سال ۹۶ را سال «اقتصاد مقاومتی: تولید- اشتغال» نامیده است. سالی که نخستین رویداد مهم آن، اگر درگذشت خود وی نباشد، انتخابات ریاست جمهوری است که قرار است ۲۹ اردیبهشت برگزار شود. هر اندازه که سه مفهوم «اقتصاد» و «تولید» و «اشتغال» نسبتا روشن هستند، اما معلوم نیست منظور از «مقاومتی» چیست. خود خامنهای در پیام نوروزی خود، «اقتصاد مقاومتی» را «یک مجموعه» و «نقاط کلیدی» آن را «تولید، تولید داخلی و اشتغال و عمدتا اشتغال جوانان» دانسته است. وی پیش از این در سخنانی دیگر، «اقتصاد مقاومتی» را «اقتصاد قوی، مقاوم و پایدار» و «از عوامل اقتدار کشور» تعریف کرده بود. به عقیدهی وی، «کشوری که اقتصاد قوی داشته باشد، پولاش هم ارزش پیدا میکند، مسئولیناش هم ارزش پیدا میکنند، مردماش هم اعتبار پیدا میکنند و دیگر نمیشود بر اینها تحمیل کرد.» کدام آدم عاقلی میتواند با چنین سخنانی مخالفت کند حتی اگر گویندهی این حرفها، خودش عقل را فدای عقیده کرده باشد؟!
مشکل جمهوری اسلامی و رهبران آن در این نیست که گاهی حرفهای عاقلانه نمیزنند بلکه در این است که عقل را در یک نظام عقیدتی چنان محصور و در بند کردهاند که هیچ برنامهی عقلانی در هیچ عرصهای، از جمله در اقتصاد، امکان پیاده شدن نمییابد. به ویژه اقتصاد یکی از آن عرصههای عاقلانهای است که برای رشد، به آزادی ایده و عمل نیاز دارد. این آزادی، به تأمین امنیت نیاز دارد. برای تأمین امنیت، به یک ساختار سیاسی نیاز هست که در آن بخشهای دولتی و خصوصی بدون هراس از محدودیتهای تحمیلی بتوانند به مبادله و معامله بپردازند. برای داشتن آن ساختار سیاسی، میبایست از نظام انقلابی و سدّ جمهوری اسلامی عبور کرد و دفتری جدید گشود که عقل به جای عقیده و ایمان نشسته باشد.
حتی اگر از «مقاومت»، آنگونه که خامنهای گفته است، معنای قوی و مقاوم و پایدار را برداشت کنیم، با مناسبات سیاسی عملا موجود در کنار بیکفایتی ادارهکنندگان کشور و فساد فراگیر حکومتی، امکان ندارد بتوان مشکلات اقتصادی را چنان به زانو درآورد که با رشد تولید ملی و داخلی، زمینههای اشتغالِ جامعهی جوان کشور فراهم شود. این، نه «دشمن» بلکه اقتصاد است که در برابر چنین شرایطی از جمله «اقتصاد مقاومتیِ» رهبر جمهوری اسلامی مقاومت میکند.