نقش جامعهی ایرانی ـ آمریکایی در آمریکا فراگیر و متنوع است. از علم و هنرگرفته تا سیاست و دیپلماسی بسیاری از ایرانیان نقش و اثر خود را در این کشور بر جای گذاشتهاند. با این همه، تا کنون هیچ ایرانی ـ آمریکایی موفق نشده بود مانند ماکان دلرحیم در کاخ سفید مقامی ممتاز داشته باشد.
دلرحیم در ماه ژانویه به گروه همکاران پرزیدنت ترامپ پیوست و موفق شد در تعیین نیل کورسچ، یکی از دوستاناش، به عنوان یکی از قضات دادگاه عالی آمریکا که بالاترین مرجع حقوقی قضایی این کشور است، نقش داشته باشد.
کیهان لندن با ماکان دلرحیم در واشنگتن مصاحبهای انجام داده که در ادامه میخوانید.
– آیا ممکن است دربارهی گذشتهی خود اطلاعاتی در اختیار خوانندگان ما بگذارید؟
ــ من در تهران به دنیا آمدم و ده ساله بودم که در سال ۱۹۷۹ با پدر و مادرم به لسآنجلس آمدیم. در آن زمان شاه رفته بود ولی هنوز آمریکاییان به گروگان گرفته نشده بودند. مادرم شغل اداری در یک مؤسسهی معمولی داشت. پدرم صاحب کارخانهی تولید و ساخت فرآوردههای چرمی بود.
من در لسآنجلس به دبیرستان رفتم و دورهی پیشدانشگاهی را در دانشگاه کالیفرنیا گذراندم و سپس به واشنگتن دی سی رفتم تا در رشته فیزیولوژی تحصیل کنم. در آنجا به مدرسه حقوق رفتم و از دانشگاه جرج واشنگتن فارغالتحصیل شدم. ضمناً روزها در انستیتوی ملی بهداشت کار میکردم. بعد شغلی در رشتهی تکنولوژی به دست آوردم و شبها به مدرسهی حقوق میرفتم.
زمانی که ۲۳ سال داشتم در یک برنامه مبادلهی کارمندان، از مؤسسهی ملی بهداشت به کاخ سفید و دستگاه اداری بیل کلینتون منتقل شدم و در دفتر نمایندگی بازرگانی آمریکا که تمام مذاکرات بازرگانی را انجام میدهد شروع به کار کردم و آن نخستین باری بود که مزهی کارهای سیاسی عمومی و مهم را چشیدم.
پس از آن که تحصیلات خود را در مدرسهی حقوق به پایان رساندم، دورهی کارآموزی را در مؤسسهی حقوقی «اسکوایر پاتن باگز» گذراندم که از نظر سیاسی وابسته ولی درعین حال یک مؤسسهی حقوقی بینالمللی به شمار میرفت. سه سال بعد، یعنی در سال ۱۹۹۸ در کمیسیون قضایی سنای آمریکا به ریاست سناتور اورین هچ (سناتور ایالت یوتا) آغاز به کار کردم. کارم در سنای آمریکا در بخش سیاستهای تکنولوژیک آمریکا بود. من در بازجویی و تحقیق مایکروسافت که متهم به انحصارطلبی (مونوپل) در بازار نرمافزارها بود شرکت کردم. از ابتدا تصور میکردم که مدت دو سال در سنا خواهم ماند ولی ماندنام در آنجا بیش از پنج سال و نیم سال طول کشید.
– چگونه و در چه زمانی با حزب جمهوریخواه ارتباط پیدا کردید؟
ــ وقتی که به دفتر سناتور اورین هچ رفتم. قبل از آن واقعاً هیچگونه کشش سیاسی به هیچ حزبی نداشتم گرچه پایههای سیاسی حزب جمهوریخواهان را میپسندیدم. کار دشوار و زیاد را دوست داشتم. به دولتی که پاسخگوی اعمال خود باشد احترام میگذاشتم و در عین حال طرفدار مسؤولیت شخصی بودم. با آنکه من برای کار در تکنولوژی و سیاست ضد انحصارطلبی (مونوپل) به کمیسیون قضایی آمریکا رفته بودم، ولی قبل از اینکه برای اورین هچ کار کنم طرفدار جمهوریخواهان بودم. سپس به تدریج آگاهی بیشتری یافتم و میتوانم بگویم که به آن باورها پیوستم.
کمیسیون قضایی سنا بر تمام قوانین جزایی، تأیید قضات و دادستان کل، وزارت دادگستری، مواد مخدر، حقوق مدنی، مهاجران نظارت دارد. تمام مواردی که گذشت راهبردهای سیاسی بود که من روی آنها کار میکردم.
در کنار همهی اینها، در آن دوران با دولت جرج دبلیو بوش هم کار میکردم. ما مستقیم با بسیاری از تصمیمگیریهای مهم سیاسی، نه فقط در زمینهی امور قضایی و قضات بلکه «لایحهی میهندوستی»* سر و کار داشتیم. در آن زمان من سرمشاور گروه جمهوریخواهان بودم.
سپس بخت این را پیدا کردم که وارد دولت بوش شوم و از طرف رئیس جمهوری به وزارت دادگستری منتقل و تحت ریاست جان اشکرافت، دادستان کل، به عنوان معاون مسائل بینالمللی و پژوهشی در بخش «آنتی تراست» مشغول به کار شدم که مرا به رشتهای هدایت کرد که در آن کارشناسی داشتم و کار کرده بودم. من دو سال در این مقام کار کردم و سپس به بخش خصوصی رفتم.
– تعداد آمریکاییان ایرانیتبار مقیم واشنگتن که شما را میشناسند زیاد نیست؛ آیا آگاهانه به دنبال مطرح کردن خود نبودید؟
ــ نه، اصلا. واشنگتن و لسآنجلس گروههای متفاوتی دارند. هنگامی که من در منطقهی واشنگتن بودم، یکی از اولین اعضای کانون وکلای ایرانی آمریکایی به شمار میرفتم. هر زمان که کسی پیشنهاد میکرد که ساعتی با هم بگذرانیم من صمیمانه قبول میکردم. بیشتر سوابق و کارشناسی من در رشتهی «آنتیتراست» و همچنین تکنولوژی بوده و این رشته بیشتر از تمام رشتههای دیگر مورد علاقهی من بوده است. من در مرکز روابط خارجی نبودم و فعالیتی در این زمینه و یا زمینههای دیگر نداشتم.
– شایع است که احتمالا شما به مقام دیگری منصوب شوید.
ــ من در حال حاضر دستیار مشاور رییس جمهوری آمریکا هستم که دربارهی انتصابهای قضایی و موارد مشابه به رییس جمهوری کمک میکنم. اخبار زیادی در مطبوعات و رسانههای همگانی دربارهی مشاغل جدیدی برای من منتشر شده و میشود که همه خوب و جالب هستند. ولی من در حال حاضر شغل دارم.
– بر پایهی شایعات، شما ممکن است رئیس بخش «آنتیتراست» وزارت دادگستری آمریکا شوید.
ــ من در گذشته معاون این بخش بودم و بنابراین انتشار شایعات از طرف مردم طبیعی است. مردم معاونان گذشته را در حکومت جمهوریخواهان در نظر میگیرند و این حرفها را میگویند و چون این پُست در حال حاضر خالیست ممکن است منطقی به نظر برسد. ولی من اکنون یک شغل دارم.
– آیا شغل کنونی شما همان است که در نظر دارید مدتی در آن بمانید؟
ــ نمیدانم؛ اگر رئیس جمهوری یا دادستان کل از من بخواهد که ریاست بخش «آنتیتراست» را بپذیرم، این برای من افتخار بزرگی خواهد بود وگرنه من از شغلی که اکنون دارم راضی هستم.
– به عنوان یک مهاجر آمریکایی نسبت به مواردی مانند ممنوعیت مسافرت، چه احساسی دارید؟
ــاین مسألهی مورد تمرکز من نیست. ولی باید این نکته را خاطرنشان کنم که فهرست کشورهایی که شهروندان آن از مسافرت به آمریکا ممنوع و محروم شدهاند به وسیلهی دولت قبلی [دولت باراک اوباما] تنظیم شده بود. به باور مدیریت قبلی، اینها کشورهایی بودند که میتوانستند برای آمریکا مخاطره ایجاد کنند و این خطر را به وجود آورند که از طریق مسافرت و مهاجرت به آمریکا تروریست به این کشور بفرستند. به عقیدهی من اتخاذ چنین تصمیمی در حیطهی اختیارات رئیس جمهوری قرار دارد.
به نظر من رئیس جمهوری نه تنها از نظر قانون اساسی کشور چنین حقی را دارد بلکه در این مورد کنگره نیز اتخاذ چنین تصمیمی را تأیید کرده است. بخصوص از تاریخ ۱۱سپتامبر (حمله با هواپیما به برجهای نیویورک)، تمام کشورها در سراسر جهان از جمله آمریکا، تدابیر امنیتی اتخاذ کردند.
– بهعقیدهی خودتان شما تا چه میزان میتوانید و یا مایل هستید که عقیده یا تخصص خود را دربارهی این گونه مسائل ابراز کنید؟
ــ مشاور رئیس جمهوری دوست بسیار قدیمی و نزدیک من است. روابط ما با یکدیگر بر پایهی اعتماد و احترام متقابل است. من به راحتی میتوانم با او و با دیگر سیاستسازان بخش غربی کاخ سفید صحبت کنم و تصور میکنم اشخاصی به این سخنان گوش فرا میدهند. من توجیهگر سیاست آمریکا نیستم ولی دفتر ما بدون تردید در این زمینه سهمی دارد.
خود من البته در محدودیت ورود خارجیان به آمریکا نقش و سهمی نداشتم. دستور ممنوعیت سفر به آمریکا، سه روز قبل از اعلام نامزد دیوان عالی آمریکا صادر شد و قسمت مهمی از وقت من که روزی ۱۷ تا ۱۸ساعت کار میکردم صرف بررسی و تایید او شد.
– شما دربارهی مهاجران آمریکایی و اقلیتها در ارتباط با آزادیهای مدنی آنها در دوران ترامپ چه فکر میکنید؟
ــ آزادیهای مدنی آنان کاملا محترم است و تحت حمایت قرار دارد. مهمترین نهادهای دولتی و قانون اساسی آمریکا حامی این آزادیها هستند. من به شما اطمینان میدهم نه تنها رئیس جمهوری بلکه تمام مشاوران مختلفی که در اطراف وی هستند و از جمله دفتر مشاور او، همواره نگران آن هستند که هر تصمیم سیاسی کاملا در جهت آزادیهای مدنی و حامی آن باشد. هر یک در پی آنند که در این زمینه کار خود را به درستی انجام دهند. این گونه مسائل آسان نیست. امنیت و آزادی میتوانند در یک جهت حرکت کنند و وظیفهی ما آن است که بین این دو تعادل کامل به وجود آوریم.
باید اضافه کنم که به هرچه منتشر میشود، باور نکنید. جان آشکرافت یکی از رؤسای گذشتهی من میگفت: مردم دربارهی به زمین نشستن آرام و بدون حادثهی هواپیما چیزی نمیگویند و نمینویسند؛ تنها هنگامی که هواپیما سقوط میکند قلمفرسایی میکنند. مردمی که در جریان سیاستگزاری نیستند اگر فقط خبر سقوط هواپیما را بشنوند تصور میکنند هر روز یک هواپیما سقوط میکند، که البته چنین نیست.
ما تازه در آغاز این دورهی ریاست جمهوری هستیم و از طریق انتخاباتی بس دشوار به اینجا رسیدهایم ولی باید به این سیستم باور داشته باشیم.
*منبع: کیهان لندن به زبان انگلیسی
*توضیح: «لایحه میهندوستی آمریکا»USA PATRIOT Act پس از فاجعهی تروریستی ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ در آن کشور، به تصویب سنا و کنگره و همچنین امضای جرج دبلیو بوش رییس جمهوری وقت ایالات متحده رسید.
از نام و نام فامیل ایشان و ازشکل و شمایلشان،کلیمی بودن می بارد. البته مذهب هرکس بخودش مربوط می شود و لاغیر، ولی چون توضیحات شان مفصل وجامع بود، بدنبود دو – سه کلمه هم در باره می گفتند که بهرحال در پیشرفت های اولیه ایشان در ایالات متحده امریکا بی تاثیر نبوده است