چهار سال از «دولت تدبیر و امید» و تبلیغات حقوق شهروندیاش گذشت و به زودی دوازدهمین انتخابات ریاست جمهوری اسلامی در ایران برگزار میشود.
رقابتهای افشاگرانه و تبلیغات گاه تهوعآور، از جمله با انتشار عکسهایی از «زنان بدحجاب» که مورد سوء استفادهی سیاسی از سوی جناحهای حکومت قرار میگیرند، چندیست که آغاز شده. کمپین «رییسی بیا» با چنین عکسهایی، آن هم برای فردی که دستاناش به خون آلوده است، یک بار دیگر انحطاط اخلاق و فرهنگ سیاسی در جامعهی ایران را به نمایش میگذارد. جامعهای که به غیر از دو جناح حاکم و طرفدارانشان، گروههای دیگر حق موجودیت و مشارکت در حاکمیت سیاسی را ندارند. آزادی احزاب و رسانهها به عنوان شرط لازم برای برگزاری یک انتخابات آزاد، عادلانه و دمکراتیک در جمهوری اسلامی هرگز وجود نداشته است.
در چنین اوضاعی، معلوم نیست برخی دست در کاران ورزش چه فکر کردهاند که میزبانی یک ماراتن بینالمللی را به رژیمی سپردهاند که نه تنها زنان ورزشکار در آن تحت فشار و تبعیضهای غیرانسانی قرار دارند بلکه حتی تماشای مسابقات نیز برای نیمی از جامعه با محدودیتهای حقارتبار همراه است.
اینکه در رشتههای مختلف ورزشی، مسابقات زنان و مردان جداگانه برگزار میشود، نه تنها عجیب و غریب نیست بلکه به دلیل شرایط متفاوت فیزیکی کاملا منطقی است. اما نه تنها کسی تماشاچیان و دوستداران این ورزش ها را از یکدیگر جدا نمیکند، بلکه رشتههایی وجود دارند که زنان و مردان در آن به طور مشترک و یا در یک میدان به نمایش تواناییهای خود میپردازند از جمله برخی رشتههای دو و میدانی مانند مسابقات ماراتن که به اشکال گوناگون برگزار میشود.
در ماراتن بینالمللی ایران که روز جمعه ۱۸ فروردین در تهران برگزار شد، شرکتکنندگان مرد با لباس مناسب این ورزش و در فضای باز به رقابت پرداختند در حالی که زنان میبایست با حجاب اسلامی و در فضای بسته و سرپوشیده، مسیر ۴۲ کیلومتری را بدوند!
آیا لازم است حتما ورزشکار و یا زن بود تا عمق این تبعیض تحقیرآمیز و دامنهی واپسماندگی مسوولانی را درک کرد که چنین تصمیمهای انگشتنمایی را برای جامعهی ایران و زناناش میگیرند؟ در این میان باید به زنانی آفرین گفت که دشواریهای چنین شرایطی را به جان میخرند تا در همهی عرصهها، از جمله ورزش حضور داشته باشند.
واشنگتن پست در همین زمینه مینویسد: «سازماندهندگان ماراتن تهران در آوریل سال گذشته نیز ماراتنی در شیراز برگزار کردند که زنان از حضور در آن منع شده بودند. اما دو زن به نامهای معصومه ترابی و الهام منوچهری تسلیم نشدند و در همان مسیر به طور غیررسمی شروع به دویدن کردند.»