سوریه: قدرت پنهان ایران

- امتیاز رژیم ایران از اوضاع بحرانی سوریه چیست و رهبران جمهوری اسلامی چه منافعی را دنبال می‌کنند؟
- جنگ فرقه‌ای و ادامه‌ آن در سوریه و عراق به نفع کدام طرف درگیر است؟

یکشنبه ۲۷ فروردین ۱۳۹۶ برابر با ۱۶ آپریل ۲۰۱۷


با وجود حمله‌ی نمادین دونالد ترامپ، رئیس‌جمهوری آمریکا به پایگاه هوایی سوریه در پاسخ به حمله‌ی شیمیایی رژیم اسد، هیچ نشانه‌ی جدی حاکی از این نیست که او قصد مداخله‌ی گسترده‌تری در سوریه داشته باشد.

یک جنگجوی کُرد در منطقه‎ سینجار در مرز عراق و سوریه ۱۸ نوامبر ۲۰۱۵

پایگاه خبری نیویورک دیلی در گزارشی می‌نویسد ترامپ چه در مبارزات انتخاباتی و چه در مقام ریاست جمهوری، همواره متعهد شده به غیر از تلاش جدی و سرسختانه‌ برای شکست داعش، خاورمیانه را رها می‌کند تا خود خاورمیانه‌ای‌ها به مشکلات‌شان رسیدگی کنند. اما ممکن است او به زودی به اهمیت اقدامات نظامی بیشتر پی ببرد.

اکنون تنش‌ها با روسیه، متحد نزدیک سوریه بالا گرفته و هنوز هم نشانه‌های چندانی مبنی بر تغییر رویکرد دولت آمریکا در رابطه با دمشق وجود ندارد. بشار اسد در این مدت از مصونیت قضایی خود استفاده‌های زیادی کرده اما از آن مهم‌تر ایران، یکی دیگر از متحدان اسد است که نقش مهمی در مناسبات در حال تغییر جنگ و تعادل کلی قدرت در منطقه داشته است. دولت ترامپ با وجود اینکه ایران را دشمن خود می‌داند اما تا کنون هیچ سیاست روشنی در قبال آن و نفوذ فزاینده‌ی این کشور در عراق و سوریه نداشته است.

جوست هیلترمان نویسنده گزارش می‌پرسد: «حرکت بعدی ترامپ چه خواهد بود اگر رهبر سوریه هشداری را که پیام‌رسان آن حمله‌ی موشکی تام‌هاوک ترامپ بود، نادیده بگیرد؟ او چقدر می‌تواند در برابر وسوسه تشدید مداخلات آمریکا در سوریه برای مقابله با ایران ایستادگی کند؟ این نبرد بر جنگ با دولت اسلامی (داعش)، که همواره از این گونه تنش‌ها بهره برده، چه تاثیری خواهد داشت؟»

در حال حاضر آرایش نیروهای نظامی در منطقه این‌گونه است: در سوریه، جنگ با داعش را کُردهای سوری وابسته به پ‌ک‌ک، حزب کارگران کردستان ترکیه رهبری می‌کنند که با دولت این کشور اختلاف شدید دارند. در عراق پیشمرگه‌های کُرد هستند که در جنگ با داعش هم با پ‌ک‌ک و هم با شبه‌نظامیان شیعه عراق در حال رقابت هستند. ترکیه دشمن قسم خورده‌ی اسد است و اکنون در حال جنگ با پ‌ک‌ک و وابستگان سوریِ این حزب است و برای خنثی کردن آن نیروهای خود را به شمال عراق و شمال سوریه اعزام کرده است. مداخلات روسیه نیز به نفع اسد و تغییرات عمده‌ای در مناسبات این درگیری در منطقه ایجاد کرده است.

و سرانجام ایران که با بازیگران گوناگون منطقه از جمله، اسد، شبه‌نظامیان شیعه و گروه‌های کرد اتحاد ایجاد کرده و می‌کوشد همراه با حزب‌الله هم کنترل خود را بر عراق بسط بدهد و هم در سوریه موقعیت مسلط را به دست آورد. اما ایران از متحد تاکتیکی دیگری نیز بهره‌مند می‌شود، هرچند رسماً متحدش نباشد؛ و آن خودِ ایالات متحده و تلاش‌هایی است که برای شکست داعش در عراق انجام می‌دهد.

به نوشته‌ی نیویورک دیلی، باتوجه به این آرایش بازیگران در منطقه، حمله آمریکا هیچ کاری از پیش نمی‌برد جز اینکه بر پیچیدگی وضعیت خواهد افزود. در واکنش به اقدامات هفته‌ی گذشته‌ی ترامپ، کسی که صدای کف زدن‌اش از همه بلندتر بود، بنیامین نتانیاهو نخست‌وزیر اسرائیل بود که همواره نگران ایران و حزب‌الله و اتحاد نظامی آنها با روسیه است که تا کنون رژیم اسد را سرِپا نگه داشته است. اما هرچند ممکن است برخی عملیات اخیر آمریکا علیه اسد را واجد مزایایی بدانند، به‌ نظر می‌رسد رسیدن به نظمی پایدار و پایان جنگ در این کشور دست‌نیافتنی‌تر شده است.

این روزها، پس از چهار سال که داعش در شرق سوریه ظاهر شد و گسترش پیدا کرد، به سرعت در حال از دست دادن سرزمین‌های خود در سوریه و عقب‌نشینی از موصل، دومین شهر بزرگ عراق و یکی از مهم‌ترین پناهگاه‌های این گروه است.

پیکارگران آن به شدت خسته‌اند و صفوف خود را خالی کرده‌اند؛ هرچند که جنگجویان باقی‌مانده هنوز هم آماده‌اند تا آخرین لحظه به جنگ ادامه دهند. جنگ موصل تلفات زیادی از هردو طرف درگیری داشت و موجب تخریب گسترده‌ی شهر شد، هرچند زیرساخت‌های عمده‌ی موصل هنوز حفظ شده‌اند: عرضه‌ی برق و آب و شبکه‌ی موبایل هنوز برقرار است.

پراکندگی کردها در مناطق بحرانی سوریه و عراق

نیویورک دیلی در گزارش خود ادامه می‌دهد، جالب اینجاست که هم دولت‌ها و هم گروه‌های غیردولتی منطقه مانند داعش و کردها در نبرد برای قدرت از زبان محاصره و مظلوم‌نمایی استفاده می‌کنند. مثلاً عربستان که معتقد است ایران در منطقه به دنبال قدرت است، به‌طور فراینده آن را محاصره می‌کند. بنابراین عربستان نه فقط گروه‌های شورشی مخالف رژیم اسد را حمایت می‌کند بلکه در یمن نیز جنگی را علیه حوثی‌هایی راه انداخته که آنها را نماینده‌ی رژیم ایران در یمن می‌داند.

ایران هم می‌گوید که از سمت دولت‌های طرفدار آمریکا از جمله عربستان سعودی و دیگر کشورهای حاشیه خلیج فارس و افغانستان و ترکیه و آن طرف‌تر، اسرائیل احاطه شده و همه‌ی اینها قصد دارند از بالفعل شدن قابلیت‌های بزرگ ایران ممانعت کنند.

در عین حال، مجموعه‌ی جدید از درگیر‌ی‌ها نیز ممکن است آغاز شود که به دو دسته قابل تفکیک است. نوع اول سیاسی و فرقه‌ای است. گروه‌های گوناگونی که تا کنون علیه داعش متحد شده‌ بودند ممکن است نتوانند «داعش‌گرایی»، یعنی ایدئولوژی این گروه را سرکوب کنند. تا زمانی‌ که قدرت‌های منطقه می‌خواهند از تنش‌های فرقه‌ای بین شیعه و سنّی بهره‌برداری کنند، داعش‌گرایی برای مسلمان سنّی که احساس می‌کنند به لحاظ سیاسی حذف شده‌، جذاب خواهد بود.

از طرفی از آنجا که رهبر داعش ابوبکر البغدادی است و بسیاری از فرماندهان ارشد آن که اکنون مرده‌اند، در رژیم صدام خدمت می‌کردند، مسئله‌ی داعش‌گرایی بیشتر در عراق حس می‌شود. خصوصاً که در حال حاضر احزاب شیعه بر دولت بغداد تسلط دارند و شبه‌نظامیان شیعه مورد حمایت ایران بودند که تهاجم علیه موصل را انجام دادند آن هم در حالی که اغلب مردم محلی سنی مذهب هستند. این شبه‌نظامیان از ارتش رسمی عراق قوی‌تر هستند و به دولت در سایه تبدیل شده‌اند.

سربازگیری داعش نیز اکنونی از بین سنی‌هایی است که پناهجو هستند. جمعیت سُنّی خواهان این هستند که نیروهای محلی و فدرال نیز در کنترل امنیت سهم داشته باشند اما سیاست‌مداران عراقی میل چندانی به این رویکرد فراگیر ندارند. در عوض به نظر می‌رسد که حس انتقام‌جویی بین آنها و شبه‌نظامیان‌شان وجود دارد و به این ترتیب معضل داعش‌گرایی وخیم‌تر خواهد شد.

در سوریه نیز وضع به همین منوال است: بسیاری از مردمی که داعش آنها را از مناطق خود بیرون رانده، نه می‌خواهند دولت مرکزی بر آنها حکومت کند و نه شبه‌نظامیان شیعه و چریک‌های کرُد. همه‌ی اینها داعش را قادر خواهد کرد که دوباره به صحنه‌ی مبارزات برگردد و مدعی قدرت شود.

از طرفی تهران برای ممانعت از حمله‌ی اسرائیل به برنامه هسته‌ای‌ خود و برای مقابله با تلاش اسرائیل در جهت تغییر رژیم در ایران، مدت‌هاست که نمایندگان خود را در منطقه حمایت می‌کند تا قدرت خود را در سراسر منطقه گسترش دهد. مهم‌ترین آنها، حزب‌الله لبنان است که بخشی جدایی‌ناپذیر از سیاستی است که ایران آن را «forward defense» (خنثی کردن تهدیدهای بالقوه) می‌نامد. ایران از طریق حزب‌الله می‌تواند  لبنان را سکوی پرتاب موشک‌هایی به سوی شهرهای اسرائیل کند.

وضعیت استراتژیک ایران بسیار قوی است. مسیر هوایی ایران به حزب‌الله از عراق و سوریه می‌گذرد، اما حکومت ایران خواهان مسیری زمینی به سمت مدیترانه است. البته این صرفاً اتهامی نیست که تل‌آویو و آنکارا و ریاض و عمان و ابوظبی مطرح کرده‌اند، بلکه کارشناسان ایرانی هم این مسیر را ضرورتی استراتژیک توصیف می‌کنند. این مسیر برای رساندن سلاح به حزب‌الله ضروری است و همین موضوع اهمیت اتحاد ایران با دولت بشار اسد در سوریه و تلاش ایران و حزب‌الله را از سال ۲۰۱۱ برای سرپا نگه داشتن این رژیم توضیح می‌دهد (ایران همچنین مدت‌هاست که می‌خواهد به مسیرهای صادرات انرژی خود تنوع ببخشید و برای ساخت خط لوله‌ای از شرق به غرب در سراسر عراق به سواحل سوریه پروژه‌ای را مطرح کرده است).

نیویورک دیلی در گزارش مفصل خود توضیح می‌دهد، دو رویداد اجرای طرح تهران در منطقه را قوت بخشید: حمله آمریکا به عراق در سال ۲۰۰۳ و خلع سلاح ارتش این کشور  که نهایتاً توازن قدرت در بغداد را به نفع احزاب شیعه‌ تغییر داد که مستعد ابتلا به نفوذ ایران بودند و دوم، ظهور سریع داعش و قدرت رسیدن آن در سال ۲۰۱۳ و ۲۰۱۴ که بخشی از آن با سرکوب شتاب‌زده‌ی تظاهرات مسالمت‌آمیز سنّی‌ها توسط نخست‌وزیر وقت عراق، نوری‌المالکی رخ داد.‌ ایران از سال ۲۰۰۳ شبه‌نظامیان عراقی را استخدام کرد و آموزش داد. امروز این شبه‌نظامیان شهرهای سنی را از داعش پس گرفته‌اند و به زودی می‌توانند پیروزهای خود را از غرب موصل به سمت مرز سوریه ادامه دهند. چیزی که دشمنان و رقبای ایران به ویژه اسرائیل را نا‌ امید خواهد کرد.

از سوی دیگر درگیری بین نیروهای کرد نیز مناسبات را پیچیده‌تر کرده است. سناریوی فاجعه در کردستان عراق این‌گونه است: حزب دموکرات کردستان به پ‌ک‌ک در سنجار حمله کرد، ترکیه نیروهای خود را به حمایت از این حزب به عراق فرستاد. جنگجویان پ‌ک‌ک به  سمت جنوب و مواضع حزب دموکرات حرکت کردند و کاخ رئیس‌جمهور بارزانی را مورد تهدید قرار دادند. حزب دموکرات از حزب کردهای عراق که شامل پیشمرگه‌ها و اتحادیه میهنی کردستان هستند کمک خواست تا راه پ‌ک‌ک را ببندند. حزب کردهای عراق که با با پ‌ک‌ک همدلی بیشتری داشت، بی‌طرف باقی ماند و روابط بین این حزب و حزب دموکرات کردستان رو به سردی نهاد و ما در آینده بازهم  شاهد جنگ‌های داخلی بین کردها خواهیم بود.

آیا این منطقه محکوم به ادامه‌ی بی‌پایان چرخه‌ی خونریزی‌های قومی و فرقه‌ای خواهد بود؟ چرخه‌ای که نارضایتی‌های تاریخی و جاه‌طلبی‌های برآورده نشده و کینه های متقابل آب به آسیاب آن می‌ریزد؟

رهبران محلی فهمیده‌اند که هر وقت جاه‌طلبی‌هایشان با مانع روبرو شود، از قدرت‌های خارجی برای کمک به برآوردن این جاه‌طلبی‌ها بهره ببرند. درگیری‌های سوریه مثال بسیار روشنی از این پدیده است و احزاب کُرد تاریخچه‌ای طولانی در این امر دارند. آنها حتی بدشان نمی‌آید که برای رسیدن به اهداف‌شان به نفت کرکوک هم دست پیدا کنند. هدف آنها دستیابی به سلاح و تامین حفاظت بیشتر است تا بتوانند به خودمختاری و استقلال دست پیدا کنند و نهایتاً در سطح بین‌المللی به رسمیت شناخته شوند. اولین جایی که از آن انتظار کمک دارند آمریکا است که البته با اتحادی که آمریکا در ناتو با ترکیه دارد، چندان امیدی به آن ندارند.

نیروهای شیعه علیه داعش حوالی موصل در عراق، نوامبر ۲۰۱۶

دولت ترامپ پتانسیل آن را دارد که همچون دولت کلینتون در ۱۹۹۰ اختلافات بر سر سنجار را آرام کند و از جنگ بین کردهای ممانعت نماید. آمریکا اکنون هم با حزب دموکرات کردستان برای سرکوب داعش در عراق همکاری می‌کند و هم همزمان روابط نظامی مهمی با ی‌پ‌گ شاخه‌ی نظامی پ‌ک‌ک در سوریه دارد. ی‌پ‌گ از آمریکا مشاوره‌ی نظامی می‌گیرد و با پشتیبانی آمریکا آماده است که رقه، پایتخت خودخوانده‌ی داعش را پس بگیرد و ضربه‌ای مهلک به این گروهک جهادی بزند.

جدای از اینکه ی‌پ‌گ شاخه‌ای از سازمانی است که در لیست سیاه تروریستی آمریکا قرار دارد، اتحاد بین ی‌پ‌گ و آمریکا به سبب تعهد شکننده آمریکا به این گروه، با مشکلات زیادی مواجه است: به محض اینکه این گروه شهر رقه را پس بگیرد کارش تمام شده است. چون آمریکا هیچ برنامه‌ای برای اداره‌ی رقه و سایر نواحی ندارد.

آیا آمریکا به اعتماد و امید کردها، چنانکه همیشه می‌گفته‌اند، خیانت خواهد کرد؟ «کوتاه‌مدت‌گرایی» واشنگتن در برابر صبر استراتژیک ایران، مدتهاست که موضوع نقد مقامات آمریکاست، آمریکا در نظر ایران کشوری است که به راحتی و ناگهانی تعهدات آشکار خود را زیر پا می‌گذارد، تنها به سبب اینکه با منافع مهم‌تر آمریکا در پیوند نیستند.

اما حوادث اخیر در سوریه ممکن است ترامپ را به صحنه‌ی منطقه بازگرداند. چون اگر چیزی باشد که به واشنگتن نیرویی دوباره ببخشد، همانا احتمال تهدید فزاینده‌ی ایران علیه منافع اسرائیل و آمریکا در منطقه است. روسیه نیز بعید است به خواست آمریکا تن دهد و از اسد فاصله بگیرد. پس آمریکا برای پیشبردِ حمایت خود به کمک ایران نیاز دارد.

دولت ترامپ برای میانجی‌گری در سنجار نیز باید اهرم‌های خود را به کار گیرد تا تنش بین پ‌ک‌ک و حزب دموکرات کردستان کاهش یابد. این امر مستلزم آرایشی از نیروهای غیرعراقی منطقه– از فرماندهان پ‌ک‌ک گرفته تا پیشمرگه‌ها رژوا و استقرار ساختار امنیت متشکل از ایزدی‌های محلی در سنجار و با حمایت دولت محلی ایزدی‌ها است. این امر می‌تواند از ترکیه دلجویی کند و برای منطقه صلح موقتی را به ارمغان آورد. اما چندان جاه‌طلبی‌های ایران را نشانه نخواهد گرفت.

نیویورک دیلی در پایان می‌نویسد، سوال این است که ترامپ چگونه واکنش نشان خواهد داد: رویارویی یا مهار؟ راه حل دوم از خلال مذاکره‌ی بین روسیه و ایران و رژیم اسد از یک سو و ترکیه و شورشیان سوریه از سوی دیگر می‌گذرد. همزمان آمریکا باید ترکیه و پ‌ک‌ک را متقاعد کند که مذاکرات صلح را از سر بگیرند. هردوی این اهداف به نظر بسیار دور از دسترس است. اما اگر ترامپ تصمیم به رویارویی با ایران داشته باشد نیز به احتمال زیاد منطقه اندک ثباتی را که تا کنون حفظ کرده است را هم از دست خواهد داد.

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=71763