سپتامبر سال گذشته در سخنرانی شورای روابط خارجی آمریکا، محمد جواد ظریف وزیر امورخارجه جمهوری اسلامی ایران پیام روشنی فرستاد خطاب به همه ایرانیانی که تا کنون تبعه ایران بودهاند یا تابعیت دوگانه دارند و در کشورهای غربی زندگی میکنند.
ظریف در نشست نیویورک گفت : «صدها، هزارها، میلیونها نفر از ایرانیان خارج از ایران زندگی میکنند. صدها هزار نفر از آنها به طور منظم به ایران رفت و آمد دارند ،میآیند و میروند بدون آن که مشکلی پیش بیاید. اما متاسفانه برای بعضی از آنها هم مسائلی اتفاق میافتد.»
این «مسائلی» که برای تعداد فزایندهای از ایرانیان مقیم خارج و هم کسانی که تابعیت دوگانه دارند اتفاق میافتد شامل بازجویی، ممنوعالخروج شدن، یا حبس بدون مجوز است.
وزیر امور خارجه گفت وقتی چنین مسائلی اتفاق میافتد مقاماتی مانند شخص او و رییس جمهور که به دنبال بهبود روابط با غرب هستند، نمیتوانند آنها را آزاد کنند چون وظایف وزیر به طور کلی مستقل از قوه قضاییه است.
تعداد دقیق ایرانیان مقیم خارج که بازداشت شدهاند مشخص نیست. نهادهای مسوول ایران از تعداد خارجیهایی که یازداشت میشوند آمار دقیقی منتشر نمیکنند.
در آخرین آمار حداقل دوازده نفر از کسانی که تابعیت دوگانه دارند و مقیم کشورهای دیگر هستند در ایران زندانیاند. این افراد از ایالات متحده، انگلیس، فرانسه، سوئد و کانادا هستند. علاوه بر آنها ایران خبر داده که رابرت لوینسون افسر تحقیق سابق FBI، و نزار ذکا متخصص کامپیوتر را نیز دستگیر کرده است.
کمی پیش از این در ماه آوریل ۲۰۱۷، (رابین) رضا شاهینی چهل ساله، با وثیقه دویست میلیونی آزاد شد. او یک ایرانی- آمریکایی است که در شهریور ۱۳۹۴ که برای ملاقات خانوادهاش به ایران رفته بود دستگیر شد. هنوز مشخص نیست که آیا بعد از آزادی موقت به او اجازه خروج از کشور داده خواهد شد یا نه.
مسئله دستگیری و زندانی کردن ایرانیان خارج از کشور که برای دیدار کوتاهمدت به کشور سفر میکنند را میتوان با دو دلیل توجیه کرد:
اول، تحلیلگران بر این باورند این که تعداد بازجویی و حبسهایی که در سالهای اخیر افزایش یافته به خاطر شدت یافتن پویایی در سیاست داخلی ایران است. هر قدر اعتدالگرایانی مثل روحانی و ظریف موفقیتشان را گشودن باب مذاکره با کشورهای غربی نشان دادهاند- مثل توافق هستهای- جناح افراطی بیشتر خارجیانی را که برای دیدار به ایران میآیند دستگیر میکند.
ریچارد رتکلیف ، همسر نازنین زاغری شهروند دوتابعیتی، که سال گذشته در ایران دستگیر شد، به خبرنگاران گفته است: «مقامات ایرانی میخواهند این مادر و کودک را به عنوان گروگان برای سیاست داخلی خود و برگ برندهای در مذاکرات بینالمللی استفاده کنند، این نشان میدهد به نقطه تاریکی رسیدهاند.»
در طول مذاکرات توافق هستهای گروه پنج بعلاوه یک با ایالات متحده ، انگلیس، آلمان، فرانسه، روسیه و چین، تعداد بازجویی و زندانیها افزایش قابل توجهی یافت. همچنین ایران بلافاصله بعد از تصویب توافق بیشتر بازداشتشدگان را آزاد کرد.
کسانی که با این پروندههای زندانیان در ایران آشنا هستند میگویند پیامی که از ایران میرسد همیشه یکی است: «آنها میخواهند از این طریق دولتهای غربی را مجبور به سازش سیاسی و اقتصادی کنند، چون میدانند ممکن است از طریق مذاکرات به آن نرسند.»
دلیل دوم که این موضوع را به دلایلی سزاوار توجه میسازد آنکه، با وجود تلاش مستمر دولتهایی مانند ایالات متحده و بریتانیا، به نظر میرسد تعداد کمی از ایرانیان به مشاورههای سفر، هشدارهای مسافرتی، و دیگر اطلاعات مرتبط که برای حفظ منافع امنیتی آنها منتشر شده اهمیت میدهند. به نظر میرسد نهادهای جوامع ایرانی در کشورهای مختلف، درباره خطرات رفتن به ایران چندان آگاهیرسانی نمیکنند. به عنوان مثال در ایالات متحده، بخش اطلاعات مربوط به ایران در وبسایت وزارت امور خارجهی این کشور که شامل انواع اطلاعات از جمله هشدارهای مسافرتی است، در سال ۲۰۱۶ تنها ۷۴،۰۷۱ بازدیدکننده داشته است. البته مشخص نیست که چه تعداد از بازدیدکنندگان آمریکایی ریشه ایرانی ندارند و فقط اطلاعات توریستی میخواستهاند، و یا چند نفرشان ایرانی-آمریکایی یا ایرانیان مقیم ایالات متحده بودهاند.
یک مقام وزارت امور خارجهی آمریکا به کیهان لندن گفته است: «ایرانیان اهمیت چندانی به هشدارهای ما نمیدهند. به احتمال قوی توریستهای آمریکایی بیشتر به این هشدارها توجه میکنند.»
او همچنین گفت: «وزارت امور خارجه تماسهای تلفنی چندانی از اتباع دوگانه ایرانی یا مقیم دریافت نمیکند. من گاهی تماسهایی از داخل امریکا دارم که میخواهند مشکل خانوادهشان را به نوعی حل و فصل کنند تا مجبور نشوند به ایران سفر کنند. اما کسانی که تصمیم به رفتن دارند یا لازم است بروند معمولا با ما تماس نمیگیرند.»
از آنجا که ایران و آمریکا روابط دیپلماتیک ندارند، سفارت سوئیس حافظ منافع آمریکا در ایران است. ایرانی- آمریکاییها و دارندگان گرین کارت میتوانند با امور خارجه در تماس باشند، با وجود این ایران، تابعیت دوم را برای اتباع خود به رسمیت نمیشناسد، و ایالات متحده نمیتواند به دارندگان گرین کارت در مورد مشکلاتشان در ایران کمکی بکند.
وزارت امور خارجهی آمریکا میگوید که به جامعه ایرانی– آمریکایی در ایالات متحده کمک میکند و میخواهد کمک بیشتری نیز بکند، اما تعداد دقیق، محل، و روش چنین کمکهایی در سال ۲۰۱۶ چندان مشخص نیست. بخشی از آن به این دلیل است که دفاتر مختلف وزارت امور خارجه بخشی از این رخدادها را ثبت میکنند، ولی بخشی از آنها نیز ثبت و ضبط نمیشود تا مورد تجزیه و تحلیل قرار بگیرد.
صرف نظر از اینکه وزارت امور خارجه به سهم خود اطلاعات کافی داده یا نه، بجاست سئوال دیگری بپرسیم که چرا ایرانیها از منابع موجود برای سفری سنجیدهتر استفاده نمیکنند.
زهره میزراحی، وکیل مهاجرت مستقر در کالیفرنیا است که با چندین سازمان ایرانی- آمریکایی همکاری میکند و از نزدیک با مشکلاتی که ایرانیان با آن مواجهاند آشناست. وی میگوید: «بسیاری از ایرانیها آزادیهای آمریکا را برای همه جا مفروض در نظر میگیرند و این باعث سستیشان میشود.»
میزراحی میگوید بخشی از این مساله به فرهنگ آنها بر میگردد: «ایرانیها از صحبت کردن با یکدیگر بیشتر استفاده میکنند. این بیشتر یک مسئله فرهنگی است. آنها بیش از اینکه با چک کردن وبسایتهای دولتی ایالات متحده اطلاعات کسب کنند، از مشاوره با اعضای خانواده خود بیشتر متقاعد میشوند.»
وی تأکید میکند: «این مفهوم که دولت محافظ و حامی شماست چندان در فرهنگ ایرانی جا نیفتاده، به دلایل تاریخی ایرانیان آموختهاند که به دولت نباید اعتماد کرد. اما در حال حاضر جامعه ایرانی بیشتر با نهادهای آمریکایی وارد ارتباط شدهاند و در انتخابات محلی و ملی شرکت میکنند. واقعیت این است که بسیاری از ایرانیانی که اینجا متولد و بزرگ شدهاند، بیشتر در این امور مشارکت دارند. طرز فکر آنها در حال تغییر است.»
دلیل دیگر این سستی ممکن است آن باشد که نهادهای ایرانی- آمریکایی چندان بر اطلاعرسانی درباره دستگیریها و بالا بردن سطح آگاهیهای امنیتی تاکیدی ندارند.
کیهان لندن با سه سازمان بزرگ ایرانی- آمریکایی، یعنی اتحادیه روابط عمومی آمریکاییهای ایرانیتبار، شورای ملی ایرانیان آمریکا و کانون وکلای ایرانی در آمریکا تماس گرفت و پرسید آیا فعالیتی در زمینه افزایش آگاهی کسانی که قصد دارند به ایران بازگردند برنامهریزی کردهاید؟ هیچ کدام پاسخی ندادند.
زندانیانی که آزاد میشوند ممکن است بیشتر مایل باشند سکوت کنند. زهره میزراحی در این زمینه میگوید: «بسیاری از آنها یک ضربهی روحی را پشت سر گذاشتهاند، حتی اگر بازجوییشان چند سئوال باشد و هیچ شکنجه جسمی همراه نداشته باشد، ولی از نظر روحی آسیب دیدهاند. به بعضی از آنها دستور داده شده که بعد از آزادی، درباره تجربههاشان در ایران هیچ حرفی نزنند. آنها میترسند اگر حرفی بزنند مأموران دوباره به سراغ آنها یا خانوادههاشان بروند.»
*منبع: کیهان لندن به زبان انگلیسی