کتایون حلاجان (+عکس) مراسم یاد و بزرگداشت ویدا حاجبی عصر شنبه، ۱۵ آوریل، در دانشگاه اینالکو شهر پاریس با حضور دوستان و دوستدارانش برگزار شد.
ویدا حاجبی تبریزی، نویسنده و فعال سیاسی، در سال ۱۳۱۴ در تهران چشم به جهان گشود.
او در جوانی برای تحصیل به فرانسه رفت و در مدرسه عالی معماری پاریس مشغول به تحصیل شد و همان سالها با شهبانو فرح پهلوی آشنا شد.
این دوستی مدت زمان زیادی دوام نیاورد و با ازدواج فرح دیبا پایان گرفت. به گفته ویدا حاجبی با آنکه آن روزها هنوز در هیچ حزب و گروه سیاسی فعالیت نمیکرد، اما او حکومت محمدرضا شاه پهلوی را استبدادی و سرکوبگر میدانست. به گفتهی وی، فرح به رژیمی پیوست که بعدها ویدا در آن ۷ سال زندانی بود.
ویدا حاجبی در سالهای ۱۳۴۰ با آشنایی افکار و اندیشههای جنبش چریکی آمریکای لاتین (ونزوئلا) جذب آنها شد و فعالیت سیاسیاش را آغاز کرد. او همچنین به کوبا و الجزایر سفر کرد و در فعالیتهای جنبشهای چپگرای این کشورها شرکت داشت. در ایران نیز به «سازمان چریکهای فدایی خلق ایران» پیوست و شروع به فعالیت کرد.
ویدا حاجبی جزو نخستین زنان زندانی سیاسی در ایران است. او در فاصله سالهای ۱۳۵۱ تا ۱۳۵۷ به دلیل روابطاش با سازمانهای چریکی دستگیر و زندانی شد. او از این دوران کتابی چاپ کرده به نام «داد بیداد» که در آن به شرح خاطرات ۳۷ زن زندان سیاسی در زندان ساواک میپردازد. این کتاب برندهی جایزه «صدیقه دولت آبادی» شده است.
ویدا حاجبی پس از انقلاب ۱۳۵۷ از «سازمان چریکهای فدایی خلق ایران» جدا شد و با همیاری ناصر مهاجر گروهی را به نام «جناح چپ» پایهگذاری کرد. او همچنین پس از ترک ایران و مستقر شدن در پاریس مجلهای را با نام «آغازی نو» به کمک عدهای از دوستانش در طی ۱۰ سال منتشر کرد.
او با هنرمندان و رهبران سیاسی بیشماری در جهان دیدار و ملاقات کرده بود، از جمله آنان میتوان به فیدل کاسترو رئیسجمهور و رهبر انقلاب کوبا، دیداری گذرا با چه گوارا چریک معروف، سیاستمدار و یکی از شخصیتهای اصلی انقلاب کوبا، دیدار با روکه دالتون شاعر سرشناس و نماینده حزب کمونیست السالوادور، پیکاسو نقاش معروف اسپانیایی، و دیدار با لویی آراگون شاعر سرشناس فرانسوی اشاره کرد.
ویدا حاجبی با اوسوالدو براتو، از رهبران حزب کمونیست ونزوئلا، ازدواج کرد و حاصل این پیوند تنها فرزندش به نام رامین بود که در سال ۱۳۹۴ بر اثر بیماری درگذشت. به گفته دوستان و نزدیکان وی، مرگ فرزندش تأثیر بسیار عمیقی در زندگیاش گذاشت و اندوه آن همواره تا لحظه مرگ همراهش بود.
ویدا حاجبی در ۱۳ مارس ۲۰۱۷ (۱۳۹۵)در سن ۸۱ سالگی بر اثر سکته مغزی در بیمارستانی در پاریس دیده از جهان فروبست.
روز شنبه ۱۵ آوریل ۲۰۱۷ مراسم یادبود ویدا حاجبی به همت دوستان و نزدیکانش در دانشگاه اینالکو پاریس برگزار شد.
مجری این برنامه زهرا امیرابراهیمی بود. در این برنامه چند تن از دوستان و نزدیکان او به شرح خاطراتی از ویدا حاجبی پرداخته و همچنین عدهای پیرامون شخصیتاش سخن گفتند. در ابتدای مراسم پیامی از طرف خانوادهی همسر وی خوانده شد و در ادامهی برنامه کسانی مانند فرنگیس حبیبی، کریم لاهیجی، محمد اعظمی، مناف دوست نزدیکش سخنرانی کردند و همچنین پیام دوست او فریده رهنما از ایران برای حاضران خوانده شد. عاطفه جعفری دوست و همبند وی در زندان نیز صحبتهای کوتاهی کرد و سپس شهین توکلی دلنوشتهای برای درگذشت ویدا حاجبی را برای حاضران خواند.
در میان برنامه فیلمهایی کوتاه از مصاحبههای ویدا حاجبی پخش شد. در یکی از این ویدئوها ویدا حاجبی شرح دیدار گذرا و کوتاهاش را با شهبانو فرح پهلوی، همکلاس دوران جوانیاش، پس از سالها در پاریس چنین شرح میدهد: «سالها بعد از انقلاب سال ۱۳۵۷ روزی در خیابانی در پاریس پشت چراغ قرمز کسی مرا با نام صدا زد، متعجب شدم وقتی دیدم فرح پهلوی در عقب ماشین سیاه رنگی نشسته است، با لبخندی شروع به صحبت کردیم خیلی کوتاه و او از من پرسید که چطورم و این روزها چه میکنم، با خنده پاسخ دادم منتظر انقلاب بعدی هستم. لحظهای طول نکشید که شیشه ماشین بالا رفت و ماشین به سرعت از کنارم گذشت. تا مدتها گیج این دیدار بودم برایم دور از واقعیت بود گویا دیدار در خواب اتفاق افتاد عجیب و کوتاه… بعد از این همه سال هر دو در پاریس رودرروی هم در لحظهای گذرا.»
همچنین فیلم کوتاهی از سپیده فارسی، فیلمساز مقیم فرانسه، با مرور عکسها و خاطرات ویدا و زمزمه متنهایش نمایش داده شد. سپیده فارسی به علت مسافرت در مراسم حضور نداشت.
مهرداد بران، نوازنده، آهنگساز و رهبر ارکستر و همچنین دوست نزدیک ویدا حاجبی، قطعهای از باخ را با ویولنسل اجرا کرد. گروه مانوشان نیز ترانه یک اسپانیایی با نام «Gracias a la vida» اجرا کرد. دو شعر نیز توسط ویدا فرهودی، شاعر، با صدای خود وی اجرا شد.
ویدا حاجبی به گفته دوستانش زندگی عجیب، پر فراز و نشیب، دشوار و منحصر به فردی داشت و کمتر کسی مثل او چنین زندگی کرده بود.
محمد اعظمی در درباره ویدا حاجبی گفت: «در حوزه اخلاق سیاسی، آنچه در ویدا برجسته و تحسین برانگیز بود، نگاه انتقادی او به گذشته خود و گذشته چپ بود. او هر چند در دورهای تا حدی تند گذشته را به نقد کشید اما به تدریج این نگاه انتقادی متعادل شد.»
به گفته محمد اعظمی، ویدا حاجبی میگفت: «چپ را از این رو نقد میکنم که خود را چپ میدانم. من از چپ برخاستهام، از چپ متأثر شده و عمری با آرمان چپ زیستهام. طبیعی است نگاه به عملکرد چپ، امروز در مرکز توجهام باشد.»
در مراسم یادبود ویدا حاجبی از جمله به این نکات اشاره شد: ویدا در زندان با اینکه در بلوک طرفداران مشی مسلحانه و چریکهای فدایی خلق قرار نداشت، اما خود یک مرجع و یک تکیهگاه برای طرفداران این مشی بود. پس از آزادی از زندان، در سازمان فداییان به عنوان یکی از کادرهای با تجربه فعالیت داشت، هر چند به دلیل پرسشها و انتقاداتش، مسئولیتهای او کمتر از ظرفیت و توانش بود.
پس از دورهای، با جمعی از کادرها و اعضای سازمان، جناح چپ سازمان فدائیان را تشکیل و فعالیت مستقلی را سازمان دادند. در خارج کشور همراه با تعدادی از همفکران خود در سال ۱۳۶۴ (۱۹۸۵) مجله «آغازی نو» را منتشر نمودند که تا سال ۱۹۹۳ منتشر میشد. در این دوره ویدا به اعتبار خودش شناخته میشود و تمامی مختصات یک فعال سیاسی را داراست.
از ۱۳۷۴ تا پایان زندگی برای ویدا دوره مکث، بازنگری، درسآموزی و بازدهی است. در این دوره ایمان و اطمینان جای خود را به شک و پرسش میدهد و نگاه دوباره به راه طی شده، برای او جایگاه برجستهای پیدا میکند. با چنین نگاهی دو جلد کتاب «داد بیداد» و کتاب «یادها» را مینویسد. هر دو این کتابها نگاهی انتقادی به گذشته دارند.
ویدا در «داد بیداد» با بیان خاطرات سی و هفت تن از زنان زندانی، گذشته را مرور میکند. اما شرایط و فضای آن دوران، در آن خاطرات، کمرنگ است. جمعآوری مجموعه ضعفها در یک کتاب، آن هم بدون توضیح شرایط و امکانات و محدودیتهای آن دوره، میتواند دید یک جانبهای از فعالیت گذشته زنان منعکس کند. شرایط آن دوره از این رو مهم است که ویدا حاجبی که حدوداً ۴۰ سال داشت و در اروپا بزرگ شده و دنیا را دیده بود، مغلوب جوانان پر شرّ و شوری میکند که متوسط عمرشان از ۲۴ سال تجاوز نمیکند و بیشترشان هنوز دانشگاه را به اتمام نرسانده و زندگی مستقل را تجربه نکرده بودند.
با این حال آنچه در این دو کتاب برجسته است، تلاشی است که ویدا برای بازنگری و درسآموزی از گذشته به کار برده است.
ویدا حاجبی در کتاب دوم خود به نام «یادها» بررسی و نقد گذشته را با نگاهی متعادلتر پیگیری نموده است. ویدا با گذشت زمان، نگاهش به گذشته عمیقتر و همه جانبهتر شد. در این کتاب ویدا به انتقادات طرح شده به کتاب «داد بیداد» توجه کرده، و از آن تجربه اندوخته است. در کتاب «یادها» زمانی که به مسئله زندان میپردازد، پختگی و درک همه جانبه شرایط، در نوشتههایش کاملاً مشهود است.
ویدا عامل استبداد و اختناق را در شکلگیری روحیه مقاومت مورد توجه قرار میدهد و در فضای خفقان آن سالها، بر تأثیر ایستادگی همبندان جوانش تأکید دارد و مینویسد: «من که از همان بدو انتقالم به زندان قصر مجذوب و مرعوب ایثار، روحیه مقاوم و از خودگذشتگی همبندانم بودم، انگار تسخیر شده بودم.»
ویدا در این کتاب صرفاً شرایط را توضیح نمیدهد بلکه به درستی، به ارزشهای فرهنگی مشترک همه جریانات سیاسی نیز، اشاره دارد. او مینویسد: «اما آنچه مربوط به ارزشها و معیارهای سیاسی- فرهنگی بود تفاوت چندان بارزی میان گرایشهای متفاوت سیاسی، موافق یا مخالف مبارزه مسلحانه، به چشم نمیخورد… واقعیت این بود که ابراز فردیت مستقل و حق انتخاب آزاد در میان گرایشهای مختلف سیاسی به نسبتهای متفاوت ناشایست و ناپسند تلقی میشد. در عین حال، ریشههای فرهنگی معیارها، الگوهای اخلاقی و حجاب خاص سیاسی مجاهدین و طرفداران علی شریعتی یا حتی مقنعهای که پیروان خمینی اشاعه دادند توجه و تأملی جدی برنمیانگیخت.»
ویدا حاجبی در این کتاب به هر موضوع دیگری که پرداخته کوشیده است قضاوت منصفانهای داشته باشد.