(+عکس) به مدت دو ماه یک نمایشگاه استثنایی در آکادمیهنر سلطنتی از ۱۱ فوریه دائر بوده که تا ۱۷ آوریل ادامه داشت.
این نمایشگاه در مورد هنر روسیه در فاصلهی بین ۱۹۱۷ تا ۱۹۳۲ بود. مجموعهای بسیار متنوع از نقاشی، عکاسی، کلیپهایی از فیلمهای سینمایی، عکسهایی از چهرههای سرشناس تئاتر و عکسهایی از اجراها و برگرفتههایی از نوشتههای آنها، پارچههای نقاشی شده، وسایل سرامیک، پوسترهای تبلیغاتی، عکسها و ماکتهای بزرگ و کوچک از نوآوریهای تکنولوژیک و معماری و چندین مجسمه، زیر یک سقف در مساحتی وسیع با چیدمانی اندیشیده شده گرد هم آورده شده بودند.
البته جای هنر موسیقی در این نمایشگاه خالی بود. احتمالاً در آن دورانِ پِرتلاطم، موسیقی در روسیه به جایگاهی که از اواسط دههی ۳۰ بدان دست پیدا کرد هنوز نرسیده بود. بروشور این نمایشگاه با این مقدمه شروع میشود:
«یکصد سال پس از انقلاب روسیه، این نمایشگاه در آکادمیسلطنتی هنر در صدد کشفِ دلایل ظهورِ تنوعِ غنی در هنر روسیه طی یکی از پُرتلاطمترین دورههای تاریخ مدرن است. در اکتبر ۱۹۱۷ ولادیمیرایلیچ لنین و حزب بلشویکِ سوسیالیست، قدرت را در روسیه به دست گرفتند و به قرنها حکومت استبدادیِ تزارها پایان دادند. مدت کوتاهی بعد از جابجایی قدرت، در کشاکشِ مبارزه برای کنترل، جنگ داخلی بین سرخها (کمونیستها) و سفیدها (روسهای تزاری) در گرفت. پس از مرگِ لنین، ژوزف استالین به قدرت رسید. در دیکتاتوری او، اتحاد جماهیرشوروی به صورت روزافزونی به صورت حکومتی سرکوبگر و ناقض آزادی در آمد. آزادیهای فردی به نفع ایدئولوژیِ گروهی به شدت نقض و محدود شدند.
هنرمندانِ آوانگارد روسیه ابتدا به استقبالِ انقلاب و وعدههای انقلابیون دربارهی آزادیِ عمل برای هنر نوین در دنیای نوین شتافتند. اما از اواخر دههی ۱۹۲۰ همین هنرمندانِ توسط صاحبانِ قدرت در شوروی مورد آزار و پیگردهای مستمر قرار گرفتند. صاحبان قدرت از آن زمان تدریجاً مروجِ سبکی در هنر شدند که به واقعگرایی سوسیالیسی شناخته شد. سبک هنری که درک آن برای تودههای مردم آسان بود. برای چندینِ سال، رویکردهایِ مختلف در هنر در روسیه همزیستی داشتند. تنوع و تکثری که در نمایشگاهِ معروف «پانزده سال هنرمندانِ جمهوری شوروی» در ۱۹۳۲ به نمایش گذاشته شد موید این امر است و الهامبخش همین نمایشگاه کنونی.
مانند نمایشگاه سال ۱۹۳۲، این نمایشگاه «انقلاب» نیز هنرمندانِ آوانگارد را در کنار هنرمندانِ واقعگرایِ سوسیالیست بر بسترِ زمانهی انقلابی که در آن فعالیت داشتند قرار میدهد. در کنار نقاشان مشهوری مانند کازمیر مالویچ، واسیلی کاندینسکی و مارک شاگال، چهرههای کمتر شناخته شدهای مانند پاول فیلویف، کوزما پتروف ودکین و آلکساندر داینکا در این نمایشگاه معرفی شدهاند.
این نمایشگاه بزرگداشتِ سرزندگی و تنوع گستردهی هنری در پانزده سال بعد از انقلاب اکتبر است. هنرمندان در راه آرمانهای کمونیستی، تشویق به تولیدِ آثاری برای زندگیِ روزمره میشدند که با مخاطبانِ گسترده ارتباط برقرار کند. علاوه بر نقاشی و مجسمهسازی، هنرمندان ترغیب به خلقِ کارهایِ نوآورانه در عکاسی، فیلم، گرافیک و نیز سرامیک و نساجی میشدند. تا آنکه در سال ۱۹۳۲، استالین فرمانی صادر کرد که طبق آن واقعگرایی سوسیالیستی تنها دکترین و سبک پذیرفته شده در اتحاد شوروی شد و بدینسان به دورهای درخشان از خلاقیتِ هنریِ پویا و شکوفا در زمانهای بس دشوار، پایان داد.»
این مقدمه به خوبی هدف از برگزاری این نمایشگاه را روشن میکند و نگرشی را بر مبنای آثار هنری گردآوری و به نمایش گذاشته شده توضیح میدهد. نمایشگاه به بخشهای زیر تقسیم شده بود که بطور خلاصه به هریک و توصیفِ شماری از آثار به نمایش در آمده در آنها میپردازیم.
درود بر رهبر
هر چند «بلشویک» به زبان روسی به مفهوم «اکثریت» و جناح انقلابی درحزب سوسیال دموکرات روسیه بر میگردد که در آن اکثریت داشت ولی پس از به دست گرفتن قدرت در اکتبر ۱۹۱۷، بلشویکها در روسیه یک اقلیت کوچک در جمعیت ۱۴۰ میلیونی اکثراً روستاییِ این کشور بودند. در نتیجه، تبلیغ در مقیاس تودهای وسیلهای حیاتی در گسترش ایدئولوژیِ بلشویکها داشت. در طرح بزرگ تبلیغاتی لنین در ۱۹۱۸، نقاشی و مجسمهسازی و حتی وسایل مصرفی روزانه، مانند پارچه و سرامیک، باید در خدمتِ ترویجِ ایدههایِ بلشویکی و تجلیل از رهبران حزبی قرار میگرفتند. «جشنوارهها و رژههایِ خیابانی مرتباً برگزار میشدند که در آنها پرچمهایِ سرخ وانقلابی- سفارش داده شده به کارخانهها- در دستانِ کارگران با افتخار به اهتزاز در میآمدند.»
در این قسمت از نمایشگاه دو نقاشی از لنین اثر ایساک برودسکی- که نقاشیهای زیادی از لنین دارد- دیده میشود که وی را به عنوان رهبری متفکر و دوراندیش به تصویر کشیده است.
در این قسمت همچنین یک اثر با عنوان «خیزَش» از نقاشی به نام کلیمنت رِدکو متعلق به ۱۹۲۵ به نمایش گذاشته شد. در این کار لنین در وسط مربعی ایستاده و مانند مأموران راهنمایی و رانندگی علاماتی میدهد.
در کنار او مردمانی به صف و گوش به فرمان او ایستادهاند. در فاصلهای بیشتر از او مردمانی دیگر مانندِ سربازانی در مسیرهای ثابت رژه میروند. این اثر به عمد مانند نقاشی کودکان کشیده شده و حاوی طنزی تلخ و ظاهراً انتقادی است از استبداد روزافزون در روسیه از همان زمان لنین.
دو اثر نقاشی معروف از بوریس کوستودیف دراین قسمت ارائه شدند.
اولی عنوان «بلشویک» (۱۹۲۰) را دارد که کارگر عظیمالجثهای سر بر آورده از میان خیل کارگران تظاهرکننده در خیابانهای شهر را نشان میدهد با پرچم سرخ عظیمی که اهتزاز آن سطح وسیعی از شهر را پوشانده است. چهرهای جدی و عبوس و بیاحساس که با گامهایِ آهنین جلو میرود. از این نقاشی در آگهی نمایشگاه نیز استفاده شده است.
نقاشی دیگری از همین نقاش با عنوان «تظاهرات در میدان یوریتسکی» (۱۹۲۱) فضای خوشبینانه و شادمان آن زمان را در میان کارگران نشان میدهد. پرچمهای سرخ در اهتزاز هستند؛ ولی در این اثر، متفاوت از اثر قبلیِ همین نقاش، چهرهها با وجود اشتراک درابراز خوشحالی، حسهای متفاوتی را نیز بیان میکنند و فردیت دارند. به عنوان مثال در میان همهمه و شادی مردم، کارگری روزنامهی پراودا را در دست دارد و میخواند. این تفاوتها، ابهامهایی را به این اثر میبخشند.
ولی در مجموع دو نقاش نامبرده زاویهای با وضعیت سیاسی حاکم در شوروی آن زمان نداشتند و هنر خود را کاملاً در خدمت اهداف دولت انقلابی قرار داده بودند.
در این بخش، یک بشقابی سرامیک نیز به نمایش درآمده بود با علامت داس و چکش و پرچم سرخ در وسط آن.
دستمالی منقوش به تصویر لنین از نیکلای دمکُف با تصویر بزرگ لنین در وسط و تصاویر کوچکتر مارکس و انگلس و یکی دیگر- که معلوم نیست کیست- در سه گوشهی دستمال به چشم میخورند. ولی تصویر تروتسکی که در گوشهی چهارم دستمال قرار داشته به دنبال اخراج او از حزب، بریده و در آورده شده. نمایش این دستمال به همین صورت نشان میدهد که پاکسازی ایدئولوژیک و قدرت استبداد تا کجا میتواند پیش برود.
انسان و ماشین
هدف اصلی استالین تبدیل اتحاد شوروی به یک قدرتِ جهانی با گسترش تولید صنعتیِ آن بود. در ۱۹۲۸ او اولین برنامهی پنج ساله را اعلام کرد که برای هر کارخانه آماج و اهدافی را تعیین میکرد. کارِ فیزیکی و سالم، کارگرانِ کارآمد و با کفایت– چه زن و چه مرد- امتیازهایی را به صنعت و ثروت اشتراکی میافزودند. ظهور و تبلیغ گونهای از کارگرانِ ابرقهرمانِ – معروف به «کارگرانِ ضربتی»- حکایت از تحکیم و تثبیت قدرت از راهِ ترکیبِ انسان و ماشین داشت.
نقاشان، گرافیستها، طراحان، فیلمسازان، سرامیکسازان و طراحان پارچه همه تشویق به ترویج صنعت و کارگر قهرمان میشدند. در این قسمت چندین کار عکاسی به نمایش در آمده بود. عکاسی مناسبترین رسانه در آن دوره بود چون میشد آنها را در تیراژِ بالا تکثیر و یا در مجلهها چاپ کرد و بیشتر از آن در خدمت گسترش ایدئولوژی استفاده کرد. یکی ازعکسهای به نمایش درآمده از آرکادی شایکِت بود که عنوان «بنای مرکز تلگراف مسکو» را داشت. این عکس با کمپوزیسیونی جالب یکی از عناصر مهم ایدئولوژیک بلشویکها را که تجلیل از تکنولوژی و ماشین و لزوم امتزاج کار انسان و قدرت ماشین و تکنولوژی بود به خوبی به تصویر میکشید.
در این قسمت یک لیوان قهوهنوشی مزین به چرخ دنده و یک قوری مزین به تصویر دو کارگر در حین کار نیز دیده میشد. باید گفت تزیین وسایل مصرفی با چنین تصاویری را باید گامی نوین و پیشرو در آن زمان شمرد که ارزشهایِ زیباییشناختی سنتی را به چالش میکشید.
درهمین قسمت سکانسهایی از فیلم «مردی با دوربین فیلمبرداری» (۱۹۲۹) اثر ژیگاورتوف نیز روی پرده پخش میشد. اینها قسمتهایی بودند که به صورتی درخشان جذابیتِ زیباییشناختی فرایندهای صنعتی و مدرنیته را القاء میکنند.
دنیایِ شجاع نوین
در بروشور این نمایشگاه آمده است که «هنرمندان آوانگارد ابتدا شیداوار به استقبالِ انقلاب شتافتند زیرا تصور میکردند که انقلاب برای بنایِ فرهنگ کاملا نوین فرصتی فراهم خواهد کرد. البته نوآوریهای رادیکال در هنر روسیه چند سالی قبل از ۱۹۱۷، زمانی که هنرمندانی مانند مالویچ سبکی نوین را بر مبنایِ اشکال هندسیِ خالص و رنگ ابداع کرده بود، انجام شده بود.» برای نمونه نقاش معروف، مارک شاگال قبل از انقلاب کارهای مدرن خود را عرضه کرده بود. «ولی در روزهایِ پُر تلاطمِ پس از انقلاب، هنرمندانی مانند کاندینسکی، فیلونف، الیزیتکی، لیوبُف پوپوا و بسیاری دیگر، فرصت یافتند بنیانهایِ نظم گذشته را تکان دهند و هنرِ مبارزِ نوین را به وجود آورند.»
در این قسمت آثاری از نامبردگان به نمایش گذاشته شده بود. در این میان اتاقی ویژهی کازمیر مالویچ بود که هنرمندی بود «عارف» و باورمند به ضرورت بیان معنویت توسط هنر. در اواخر دههی ۲۰ مقامات شوروی کارهای انتراعی او را محکوم کردند ولی با این حال در نمایشگاه معروف ۱۹۳۲ او اجازه یافت اتاقی مجزا برای ارایهی آثارش داشته باشد.
«دهقانان» (۱۹۳۰) و چندین اثر او که با سبکی نوین بر مبنایِ اشکال هندسیِ خالص و رنگ که قبل از انقلاب ابداع کرده بود و مانند کارهای دیگرش شدیداً انتزاعی هستند در نمایشگاه کنونی حضور داشتند. هنر انتزاعی امکان برداشتهایِ گوناگون و آزاد و حتی متضاد از اثر را فراهم میکند و همین امر امکان کنترل پیام در پویش ارتباطی میان خالق و مخاطب را از دست قدرتمندان میگیرد.
در بخشی از بروشور نمایشگاه در این زمینه آمده است: «آزادی و نشاطِ وطراوت انقلابی، به رشد و شکوفاییِ استعدادهایِ عالی در هنر، تئاتر، موسیقی، ادبیات و معماری منجر شد. اما از همان ۱۹۲۱، نوآوریهایِ هنرمندانِ آوانگارد با موانع و محدودیتهایِ دستگاهی که به طور روزافزونی سرکوبگر میشد روبرو میشدند» و این تراژدی هنرمندان انقلابی روسیه است.
در این قسمت ما شاهد عکسها و برگرفتههایی از شاعر آیندهگرا و سرشناس ولادیمیر مایاکوفسکی بودیم. او نیز که مانند بسیارانی در ابتدا شیفتهی انقلاب بود بسیار زود از آن سرخورده شد و در ۳۷ سالگی دست به خودکشی زد. پس از مرگ او نیز رابطهی معماگونهی او با قدرتمندان شوروی همچنان باقی ماند و حتی استالین او را «بهترین و با استعدادترین شاعر آن دورهی شوروی» اعلام کرد.
در همین قسمت عکسهایی از نامداران تئاتر مانند مایرهولد و واختانگوف و برگرفتههایی از نوشتههای آنها به نمایش گذاشته شد. این دو از چهرههای سرشناس بینالمللی هستند که نوآوریهای مهمی در دنیای نمایش با اسم آنان گره خورده است. از اینان واختانگوف در اوان جوانی در ۱۹۲۲ تنها چند سالی پس از انقلاب جان سپرد. مایرهولد اما فرجام دردناکتری داشت و در سال ۱۹۴۰ در دورهی تصفیهی بزرگ ابتدا شکنجه و سپس اعدام شد.
کمی آن طرفتر در همین قسمت عکسهایی از طرحهای ابتکاری در معماریِ داخلی و خارجی بر دیوارها آویزان شده بودند. در این بخش همچنین یک ماکت بزرگ که نمونهی طراحیِ مدرن و آیندهنگر داخلی در دههی بیست شوروی بود برافراشته شده بود.
سرنوشت دهقانان
در این بخش، علاوه بر حضور تابلوی «دهقانان» اثر مالویچ، نمایش سکانسهایی از فیلم معروف «زمین» (۱۹۳۰) اثر آلکساندر داوژنکو، کارگردان نامآور شوروی، نظرها را به خود جلب میکرد. این فیلمِ شاعرانه چکیدهی وضعیت دهقانان بعد از انقلاب است که شدیداً سنتی، محافظهکار و برای سدهها با فرهنگ ارباب و رعیتی بار آمده بودند. هرچند که بلشویکها در انقلاب به آنان وعدهی مالکیت زمین دادند ولی به هیچ وجه حاضر به حفظ تعهد خود نبودند زیرا اهداف مکانیزه کردن کشاورزی برای افزایش تولید کشاورزی، با زمینهای تکه تکه شده تناقض داشت.
در سال ۱۹۲۸ استالین اولین برنامهی ۵ ساله را اعلام کرد که یک از اهداف آن استقرار کمونها در مناطق روستایی بود. فیلم «زمین» بر بستر چنین تحولاتی ساخته شده است. فیلم به خوبی ورود تکنولوژی جدید را، به مثابه خطر و تهدید، به روستاها وغریب بودن آن در چشم روستاییانِ اکثراً بی سواد و شدیداً سنتی، با زبانی شاعرانه توصیف میکند.
روسیه ابدی
«حتی در دوران انقلابی نیز، تصاویر سنتی روسیه تزاری مانند جنگلهایِ زیبا و کلیساهای رنگارنگِ دارای گنبدهای پیازی شکل، به منزلهی نشانههایِ هویت ملی ادامه پیدا کرد».
شماری از هنرمندان روس بعد از انقلاب نسبت به گذشتهی تزاری روسیه به شدت نگاه نوستالژیک خود را حفظ کردند وآثاری را همچنان با اصول زبیاییشناختی سنتی روسیه خلق کردند.
ولادیمیر تاتلین
بین ۱۹۲۹ تا ۱۹۳۲ تاتلین دست به تهیه گلایدرها و ماشینهای پرنده زد که شماری از آنها نیز در این نمایشگاه ارایه شده بود. البته تاتلین همچنین به عنوان یک آرشیتکت و هنرمند بنای یادبود «انترناسیونال سوم» را نیز طراحی کرد که به «برج تاتلین» معروف است و عکسی از آن نیز در نمایشگاه بود.
شهر جدید، جامعهی جدید: کمونیسم جنگی
با وجود اینکه بلشویکها در ۱۹۲۱روسهای سفید را شکست دادند ولی کمونیسم جنگی وضعیت کشور را به شدت درهم ریخت. خیزشهای مردمیدر گوشه و کنار روسیه روی میداد. در نتیجه لنین در سال ۱۹۲۱ «سیاست نوین اقتصادی» خود را اعلام کرد و حزب بلشویک دست به عقبنشینیهایی زد.
بار دیگر دهقانان اجازه یافتند محصولات خود را به شهرها بیاورند و بفروشند و کسب سود کنند. در کنار روستاها چهرهی مراکز شهری نیز در طی سالیان «سیاست نوین اقتصادی» که در واقع همان بازگشت البته بسیار محدود به سیاست سنتی و اقتصاد بازار بود، دگرگون شد.
شهر جدید، جامعهی جدید : سیاست نوین اقتصادی (نِپ)
به موازات «سیاست نوین اقتصادی» و بازگشت جنب و جوش به شهرها، محدودیتهای فرهنگی و هنری هم کمی برداشته شد که این امر به خلاقیتهای مختلف هنری دامن زد. یکی از این عرصهها هنر گرافیک بود که ارتباط نزدیک با صنایع و فعالیتهای اقتصادی دارد. از این دوره برخی از پوسترهای فیلمهای نوآورانهی روسی و نیز کالاهای مصرفی در این نمایشگاه به نمایش گذاشته شده بودند. «دههی پُر سر و صدای ۲۰ برای مدت کوتاهی به اتحاد شوروی هم رسیده بود. اما در سال ۱۹۲۸ استالین «نِپ» را با برنامهریزی مرکزی جایگزین کرد و اولین برنامهی پنج ساله را با هدف صنعتیسازی کامل از طریق انحصار مطلق دولتی پیاده نمود.»
کوزما پتروف وُدکین
ودکین یکی دیگر از نقاشانی بود که در این نمایشگاه حضوری سنگین داشت.
از تابلوهای معروف او که در نمایشگاه لندن حضور داشتند میتوان از «در کنار تابوت لنین» (۱۹۲۴) و «فانتزی» (۱۹۲۵) نام برد. در همین قسمت از همکاران پتروف- وودکین نیز، از جمله پاول فیلونف که در مدرنیسم همقطار بودند کارهایی ارایه شده بود به عنوان مثال میتوان ازکاری مدرن با عنوان «کارگاه تراکتور در کارخانهی پولیلف» (۱۹۳۱-۱۹۳۲) نام برد که از نظر محتوا هرچند در چارچوب قرار دادهای مورد پسند مقامات نظام بود ولی در نحوهی ارایه به شدت نامرسوم بود.
آرمانشهر استالین
در بروشور دربارهی این بخش آمده است: «چشمانداز آرمانشهری استالین برای اتحاد شوروی از نظر سیاسی از ۱۹۳۲ به بعد تبلور یافت. از آن زمان تا ۱۹۵۳، سال مرگ او، رهبری او بلامنازع ماند. در این دوره رژههای نظامی مروج هویت سیاسی قوی شدند. اینطور به نظر میرسید که ورزش، مانند مارش، یک انضباط فیزیکی است که کشور را بزرگ و بدنهای شهروندان را تکمیل خواهد کرد. نقاشیهایی مانند «مسابقه» از الکساندر داینکا متاثر از همین تفکر سرشار از نیات سیاسی است.
«پانزده سال هنرمندان جمهوری شوروی روسیه» که طراحی شده بودند تا مدعی آزادی هنری و پیشرفت باشند، در واقع آخرین ندای آزادی هنرها بودند. پس از این نمایشگاه، هنر آوانگارد سرکوب شد. در کمتر از یکسال هنر آوانگارد ناپدید و درون گنجهها و انباریها قفل شد. به این ترتیب، اتحادیهی هنرمندان شوروی تنها داور هنر شوروی شد که عقیده داشت باید در تولید، جمعی، در نمود، عمومی و در ایدئولوژی، کمونیست بود. واقعگرایی سوسیالیستی، با نگرشی انعطاف ناپذیر از دنیایی کامل و بی عیب و نقص، یا بهتر بگوییم یک قصیدهی ناسرودنی، به تنها سبک تایید شده در اتحاد شوروی تبدیل گشت.»
در پایان این بخش که پایان نمایشگاه نیز بود چند عکس که روند تخریب کلیسای «مریم مقدس» را در سال ۱۹۲۹- پس از غیر قانونی اعلام شدن ترویج دین و بستن وسیع کلیساها- نشان میدهد بر دیوار آویخته بودند. در نزدیکی این عکسها سالن کوچکی بود که در آن عکسهای هنرمندان و فعالین فرهنگی بیشماری که با قدرت گرفتن بلشویکها و بهویژه در دوران تصفیهی بزرگ استالین جان خود را یکی پس از دیگری از دست دادند، بر پردهای نمایش داده میشد.