(+عکس، ویدیو) چندی است که در مرکز لندن همزمان دو دوره حقوق بشر به فارسی و انگلیسی برگزار میشود.
این دورهها در نحوه تدریس از نوآوریهایی برخوردار هستند که بهتر دیدیم اینها و دیگر جزییات لازم مربوط به این دورهها را با انجام مصاحبههایی با آرمیتیس شفیعی، مدرس فارسی، محمود حیدری استاد انگلیسی، و لرد دانکن مکنیر پشتیبان برگزاری این دورهها، در اختیار خوانندگان کیهان لندن قرار دهیم.
– خانم آرمیتیس شفیعی، لطفا از تاریخجه برگزاری کلاسهای حقوق بشر در لندن بگویید.
– در بهار سال ۲۰۱۴ اولین دوره حقوق بشر به کوشش خانم گیتی کاوه و لرد مکنیر برگزار شد. پیشینه تحصیلی من در ایران علوم سیاسی و روابط بین الملل بود، که در طی آن حقوق هم میخواندیم ولی حقوق بشر جزو واحدهای درسی ما نبود و من کنجکاو بودم و بنابراین از فرصت استفاده کردم. استاد ما آقای محمود حیدری بود که شیوه تدریس نوینی به کار میبست که بسیار مورد توجه من قرار گرفت.
شرط برگزارکنندگان آن بود که پس از اتمام دوره، با تدریس حقوق بشر به دیگران، به گسترش آن کمک کنیم. در انتهای دوره، از من و دو نفر دیگر که پیشینه تحصیلی در زمینههای مرتبط به حقوق داشتیم، برای برگزاری دو کلاس به زبان فارسی و یک کلاس به زبان کردی دعوت شد. من مدرس یکی از کلاسهای زبان فارسی بودم. دوره فعلی، دومین تجربه تدریس من در این حوزه است.
– از محل برگزاری کلاسها و برگزارکننده برای ما بگویید.
– برگزارکنندهی این دوره موسسه خیریهای است به نام «سیاره صلح» Peaceful Planet که بنیانگذار آن لرد دانکن مکنیر است. محل برگزاری این دورهها در «فیتزروی هاوس» در خیابانی با همین نام در مرکز لندن است. در دهه ۵۰ این مکان منزل مسکونی متفکری آمریکایی به نام ران هابرد بوده است.
– مواد درسی بر چه مبنایی تهیه میشوند؟
– محتوای درسی با توجه به مواد مطروحه در حقوق بشر و با توجه به روش تدریس شخصی تهیه میشود. شخصاً زمان قابل توجهی را صرف تحقیق میکنم و به ویژه به منابع سازمان ملل مراجعه میکنم. از آمار و اطلاعات و عکسهای مرتبط به هر موضوع (ماده مورد بحث هر جلسه) برای تهیه پاورپوینت استفاده میکنم.
– ممکن است از نحوه ارئهی مواد درسی و شیوه تدریس خود بگویید؟
– خواندن ۳۰ مادهٔ اعلامیه جهانی حقوق بشر کار سادهای است. ولی دوره ما ۱۵ جلسه سه ساعته طول میکشد. ما با به کار بردن این روش در صدد کمک به دریافت و هضم عمیق مفاد حقوق بشر هستیم. در کلاس، من به اصطلاح توپ را وسط زمین میاندازم تا شرکتکنندگان با ارائهی نظراتشان پاسکاری کنند. در فرآیند گفتگوهای بین ماست که ایده و دانش جدید زاده میشود.
با توجه به اینکه این دوره شامل همه فارسیزبانان است (نه تنها ایرانیان) و دوره قبلی چند شرکتکننده از افغانستان هم داشتیم، سعی میکنم مطالب را با توجه به جوامع خاورمیانه و به خصوص مرتبط با کشورهای مخاطبان تنظیم کنم. مطالبی که با زندگی روزمره، مسائل اجتماعی و فرهنگی ما ارتباط تنگاتنگ داشته باشند. طبیعی است که حاضران با اینگونه نمونهها ارتباط برقرار میکنند و این امر به شرکت فعال آنها در بحث و بررسی کمک میکند.
–کلاسهای شما چه ویژگیهایی دارد که آنها را از دورههای دیگر و بخصوص دورههای موجود در دنیای مجازی متمایز میکند؟
– هدف فقط تدریس ۳۰ مادهی اعلامیه جهانی حقوق بشر نیست. هدف موازی آن است که فن بحث و گفتگو را یاد بگیریم و در تجربه عملی به کار ببندیم. ما بلد نیستیم دقیق گوش کنیم و با دقت پاسخ دهیم. من در کلاس تاکید میکنم که شرکتکنندگان به پرسشها و به حرفهای همدیگر دقیق و با شکیبایی گوش کنند. قبل از آنکه شتابان به فکر پاسخ دادن باشند، نقطه نظر مخاطب را واقعاً بشنوند. پرسش و پاسخ هر دو باید کوتاه و دقیق و مربوط به موضوع باشد و وقت کلاس را بیهوده نگیرد. این یعنی احترام و ارزش دادن به یکدیگر و رعایت حقوق بشر به شکل عملی.
من این موضوع را در جلسات پایانی دورههای قبلی متوجه شدم وقتی که علاقمندان جدید به ما میپیوستند. دیدم که آنها مانند قدیمیهای کلاس، صبور و دقیق نیستند و تمایل به متکلم وحده بودن دارند. در حالی که اگر اصول یادشده را در بحث و گفتگو رعایت کنیم، یکدیگر را بیشتر میفهمیم و کمتر ستیز میکنیم، حرفهای همدیگر را تکمیل میکنیم. برای مخالفت هم مستدل، آرام و روشن صحبت میکنیم. این امر باعث میشود از درون این کوشش و پویش، اندیشههای نوین، بازتر و ژرفتر در کلاس تولید شود.
ما در این فکر بودهایم که کاری کنیم تا فارسیزبانان در سراسر دنیا امکانِ استفاده از این کلاسها را داشته باشند ولی با توجه به شکل برگزاری کلاس و لزوم بحث و گفتگو و «بر هم کنش» که قلب و قالب کار ماست، بهتر دیدیم که فعلاً خود را محدود به کسانی کنیم که امکان حضور فیزیکی دارند. البته هنوز هم به اجرای عملی با استفاده از برنامههایی مثل اسکایپ، وایبر یا موارد دیگر فکر میکنیم.
– اهمیت این کلاسها و اصولاً اهمیت آموزش حقوق بشر در چیست؟
– یکی از مشکلات ریشهای ما این است که با وجود اینکه ممکن است بدانیم چه «نمیخواهیم» ولی بسیاری از ما تقریباً نمیدانیم «چه میخواهیم». بنابراین در پیگیری مطالبات خود سردرگم و کم اطلاع هستیم. این مطلب نه تنها در روابط اجتماعی و سیاسی که حتی در روابط شخصی ما هم جاریست.
بنابراین به نظر من، آشنایی با اصول حقوق بشر، گامی است برای ساختن و پرداختن الگوی عملی برای انسان مدرن و یافتن روشی روشن برای پیشبرد زندگی فردی و جمعی. ما باید حقوق بشر را هضم کنیم و به منش زندگی خود تبدیل کنیم، یعنی بر مبنای آن در مورد مسائل زندگیمان بیندیشیم، تصمیم بگیریم و عمل کنیم.
هرچقدر این کلاسها تعداد زیادتری را جذب کنند، آگاهی در مورد این گفتمان در جامعه ما بیشتر گسترش و نفوذ پیدا میکند. بنابراین آموختن حقوق بشر، نه یک عمل دلبخواهی و لوکس بلکه یک الزام برای تک تک ماست. شخصاً شاهد بودم که بعد از حضور در این دوره تغییراتی در ذهنیت من و دیگر شرکتکنندگان به وجود آمده. من میبینم که ما در برخورد با مسائل اجتماعی و سیاسی دقیقتر، حساستر و با مداراتر شدهایم.
– چگونه میتوان اطلاعرسانی کرد تا تعداد بیشتری از این کلاسها بهره ببرند؟
– با توجه به اینکه ما از این کلاسها هیچ درآمدی نداریم و بودجهای هم برای تبلیغات به فارسی نداریم، حاضرین فقط بر مبنای صحبت شرکتکنندگان فعلی کلاس و یا خبررسانی بین دوستان از برگزاری کلاسها خبردار میشوند. به همین دلیل حضور و وجود شما و اطلاعرسانی توسط کیهان لندن بسیار ارزشمند است و شخصاً سپاسگزارم. اگر به لطف شما و یا حاضرین، علاقمندان خبردار شوند، استقبال کنند و مراجعه کنند، امیدی برای دوره بعد هست اگر نه، آیندهای برای کلاسها نمیبینم.
– آقای محمود حیدری، شیوه تدریس شما در کلاسهای حقوق بشر به فارسی چگونه است؟
– روش تدریس ما دقیقاً مخصوص چنین کلاسهایی است، بهویژه برای بزرگسالان یا افرادی که با پیشدانستههایی به کلاس میآیند. آنها درباره موضوع چیزهایی میدانند و یا فکر میکنند که میدانند. اینها به منابعی که راجع به مثلاً حقوق بشر وجود دارد دسترسی دارند و لازم نیست که به کلاس بیایند. ولی ما در این کلاسهای به دنبال بحث و تحقیق و تفحص هستیم منتها بر مبنای دانش خود شرکتکننده و نه بر پایه دانش استاد.
امروزه در مراکز آموزش عالی مرسوم است که استاد خودش را آماده میکند، سر کلاس میآید و درس میدهد و دانشجویان جزوه بر میدارند و حفظ میکنند تا در امتحان پس دهند. در این سیستم دانش موجود از استاد به شاگرد منتقل میشود و دانش تازهای به وجود نمیآید. اگر قرار بود که دانش فقط منتقل شود اساساً چرا ما سر کلاس باید بنشینیم. در خانه خودمان با دسترسی به اینترنت و یا با رفتن به کتابخانه به دانش دسترسی میداشتیم. ولی شیوه تدریس ما بر اساس نظریهای که دانشجو-شاگردمحور است، قرار دارد که اندیشمند و کارشناس آموزشی، پائولو فریره برزیلی، در دهه ۷۰ مطرح و پیاده کرده است.
در این سیستم معلم با طرح پرسشها و دریافت پاسخها و مدیریت بحث و گفتگو و جمعبندی مباحث همانند شاگردان چیزهای جدید یاد میگیرد. فرضاً اگر میخواهیم راجع به مفاهیم کلیدی حقوق بشر، مانند آزادی، صحبت کنیم باید ابتدا دریابیم مفهوم آزادی در ذهن دانشآموزان چیست؟ با پرسش و پاسخ به یک تفاهم مشترک درباره آزادی میرسیم و به دنبال بحث و گفتگو و نیز ارائه تئوریهای مربوط به آزادی، آن را تکمیل میکنیم.
دانشآموز هم سر کلاس در ذهن خود کاوش میکند تا ببیند راجع به مفهوم آزادی چه میداند و در پایان این مبحث این اوست که با شرکت فعال به درک و ساختن مفهوم آزادی دست مییابد. در اینجا این مفهوم به او دیکته نشده و آن را نخوانده که فقط حفظ کند بلکه خود را در ساختن و پرداختن آن شریک میداند. در نتیجه این مفهوم را هضم میکند و جزیی از شیوه زندگیاش میسازد. در این روش، امتحان به مفهوم کلاسیک آن وجود ندارد و هر روز به نوعی امتحان دادن است. دانشآموز سعی میکند آجری جای محکمی بگذارد تا آجر بعدی با اطمینان و تعادل روی آن قرار گیرد. هیچ بنای از پیشساختهای در اینجا نداریم و با کمک همدیگر ساختمانی جدیدی را بنا میکنیم. این کلاسها در عین برخورداری از جوّ همکاری- داشتن هدف مشترک در ساختنِ مفهم- رقابتی سازنده هم هستند زیرا هر کس سعی میکند بیشترین شرکت را در ساحتن دانش جدید داشته باشد. در نتیجه، ساختن این بنا سریعتر و محکمتر پیش میرود تا اینکه فقط یک بنّایِ ماهر و مجرب آن را آجرچینی کند. استادی هم که بتواند این کلاس را به حرکت درآورد موتور بزرگی را به راه انداخته است.
باید گفت که اداره این کلاس مشکلتر و وظیفهٔ استاد سنگینتر است. تحقیق فراوان میخواهد. آشنایی با روانشناسی اجتماعی نیز میخواهد. برخی از حاضران فعال نیستند و استاد باید بتواند پرسشها و مباحث را طوری مطرح کند و جوّی به وجود آورد که آنها را نیز به شرکت ترغیب کند. دیگر آنکه دانشآموز سر کلاس باید احساس امنیت بکند یعنی دانشجویان نباید همدیگر را تمسخر و با همدیگر از بالا برخورد کنند. در این کلاسها تحملپذیری و انساندوستی باید حاکم باشد.
وقتی که اعلامیه جهانی حقوق بشر از آزادی مذاهب حرف می زند شامل حقوق لامذهبان نیز میشود. در اینجا احتیاج هست که همه- حتی کسانی که باورهای عمیق مذهبی دارند- با فکری باز و بدون تعصب برخورد کنند. همین را در برخورد به دگرباشان جنسی نیز باید رعایت کرد. بعضی از ادیان دگرباشی جنسی را قبول ندارند. ولی واقعیت آن است که این آدمها در جامعه زندگی میکنند و جامعه مدرن باید آنها را با حقوق مساوی بپذیرد. اگر این را فهمیدیم چکیده اعلامیه جهانی حقوق بشر را فهمیدهایم.
خلاصه اینکه این شیوه به ویژه در بررسی و تحلیل مفاهیم بنیادین حقوق بشر مانند آزادی، دموکراسی، تحمل دگراندیشی و حق زندگی-که طیف وسیعی از سقط جنین گرفته تا اعدام را در بر میگیرد– به کار میآید. ما اعلامیه جهانی حقوق بشر را زمانی خواهیم فهمید که مفاهیم کلیدی تشکیلدهنده آن را با بحث و گفتگو کرده و فهمیده باشیم. به همین دلیل این کلاسها ۱۵ جلسه سه ساعته را در برمیگیرد.
در پایان به سراغ لرد دانکن مکنیر که تسهیلکنندهی این دورههاست رفتیم تا اطلاعاتی در مورد دلایل و انگیزههای او و سازمان نیکوکاریاش برای برگزاری این کلاسها بهدست آوریم.
لرد دانکن مکنیر توضیح میدهد: سازمان «سیاره صلح» در مورد حقوق بشر ادبیاتی تولید کرده که در تارنماهای سازمان موجود است و علاقمندان میتوانند به آن مراجعه کنند و امکان دسترسی به مطالب با زبان فارسی هم موجود است. از این تارنماها شما میتوانید اطلاعاتی در مورد شکلگیری این دورهها بهدست آوردید. البته همچنان که استادان این کلاسها تأیید کردهاند آنها از آزادی عمل در تهیه مواد درسی خود با توجه به ملیت و فرهنگ شرکتکنندگان در کلاس برخوردار هستند. ولی من خوشحال میشوم از ادبیاتی که ما تولید کردهایم نیز برای عمیقتر کردن دانش خودشان از حقوق بشر استفاده کنند. ما در ضمن یک بسته آموزشی برای معلمان نیز داریم که شامل کتابچهها، پوسترها و دیویدی و فرم سفارشی است. این بسته به فارسی هم ترجمه شده که به معلمان کمک میکند که چگونه حقوق بشر را تدریس کنند. واقعا کار زیادی روی این بسته آموزشی شده است. در این بسته آموزشی مواد درسی برای تدریس به بچهها هم وجود دارد. ما بر این عقیده هستیم که از همان دوران کودکی این مسائل باید در انسان جا بیفتد تا در بزرگسالی در زندگیشان پیاده کنند.
لرد دانکن مکنیر همچنین میافزاید: شاید برخی بپرسند که انگیزه ما در راهاندازی این خیریه چیست. هدف ما بهسازی محیط زندگی اجتماعی است. با کمک به تربیت انسانهایی باورمند به حقوق بشر، ما محیط اجتماعی و سیارهمان را بهتر میسازیم. همین اعتقاد است که ما را بر آن میدارد که فضا و امکانات «فیتزروی هاوس» را در اختیار پویندگان راه حقوق بشر قرار دهیم.
برای اطلاعات بیشتر دربارهی این کلاسها و موسسه نیکوکاری «سیاره صلح» به وبسایتهای زیر مراجعه کنید:
www.StrategicResolution.co.uk
www.Peaceful-Planet.org