پسری چند ماه بعد از پایان تحصیلات دانشگاهی و در حالی که ورودش به فعالیت بازرگانی با ورشکستگی روبرو شده بود، برای بهدست آوردن پول شخصی را کشت.
چندی پیش مردی از کار به خانه بازنگشت و خانواده غیبت او را به پلیس خبر دادند. آنها به پلیس گفتند: «او برای رفتن به سر کار از خانه خارج شد اما مثل همیشه بعد از خاتمه کار به خانه بازنگشت پس از چند روز جسد این مرد پیدا شد.»
تحقیقات ماموران نشان داد روز حادثه دو جوان او را به طرف دستگاه خودپرداز بانک بردهاند و از کارتش پول برداشتهاند؛ به این ترتیب یکی از متهمان به اسم سیاوش بازداشت شد.
سیاوش اعتراف کرد با همدستی یکی از دوستانش به نام کوروش آن مرد را کشتهاند، سیاوش توضیح داد: «نمیخواستیم او را بکشیم اما چون چهره ما را دیده بود چارهای نداشتیم به او سیانور خوراندیم و جسد وی را در اتومبیلش رها کردیم.»
این هفته سیاوش و کوروش محاکمه شدند و خانواده مقتول برای قاتلین درخواست حکم اعدام کردند. سیاوش متهم ردیف اول گفت: «کوروش هم در قتل این مرد به من کمک کرد. او توضیح داد وقتی درسم تمام شد یک شرکت تأسیس کردم اما وضعیت بازار خراب بود و نتوانستم خوب کارکنم و ورشکسته شدم، وضعیت خیلی بدی بود تصمیم گرفتم با کوروش دزدی کنیم تا شاید از این راه به پول برسم و بدهیهایم را بدهم.»
کوروش از نقشه من خبر داشت؛ قرار بود فقط سرقت کنیم، شیوه کاری ما این بود که جلوی عابر بانک میایستادیم و مردمی را که برای پول گرفتن میآمدند داخل ماشین میبردیم و پولهایشان را میگرفتیم، با آن پول دلار میخریدیم و این طور کسب درآمد میکردیم.
اما چون دو نفر از کسانی که به دام انداخته بودیم از دستمان فرار کردند تصمیم گرفتیم به طرز دیگری کار کنیم. یک روز در خیابان میگشتیم که مردی را با ماشین گرانقیمتی دیدیم. فکر کردیم میتوانیم پول زیادی از او بگیریم. دنبال او راه افتادیم و خانهاش را شناسایی کردیم وقتی داخل پارکینگ میشد جلوی او را گرفتیم و تهدیدش کردیم که باید به ما پول بدهد من صندلی جلو بودم و کوروش صندلی عقب.
آن مرد کارت عابر بانکش را به من داد و گفت دو و نیم میلیون تومان بیشتر در آن ندارد با هم مقابل عابر بانک رفتیم؛ من فکر میکردم پول بیشتری داشته باشد وقتی مطمئن شدم که دیگر پول ندارد میخواستم او را رها کنم اما کوروش گفت او صورت ما را دیده است و به پلیس گزارش میدهد. قرص سیانور همراه داشتیم، قرص را در دهانش گذاشتیم و به زور به او آب خوراندیم و بعد از مدتی جانش را از دست داد.»
کوروش به دادگاه گفت من در صندلی عقب اتومبیل نشسته بودم و این سیاوش بود که قرص را در دهان مقتول گذاشت و آب در دهانش ریخت. محاکمه این دو نفر ادامه دارد.