آزاده کریمی، علی اشتیاق (+عکس) کامران دیبا معمار، نقاش و اولین مدیر موزه هنرهای معاصر است. او بنای موزه هنرهای معاصر را با الهام از بادگیرهای کویری ایران ساخت و یکی از افراد موثر در شکلگیری و ادارهی این موزه بود.
کامران دیبا در خریداری و جمعآوری آثار گنجینه موزه نیز نقش تعیینکنندهای داشت و از هنرمندان بزرگ دنیا مجموعهای گرانبها را گردآوری کرد. با لغو نمایش گنجینه موزه هنرهای معاصر در برلین و رم که با هزار فراز و نشیب قرار بود اواخر سال ۲۰۱۶ و اوایل سال ۲۰۱۷ برگزار شود، و سرانجام هم نشد، پیشنهاد تازهای از سوی سفیر فرانسه برای نمایش این آثار در پاریس مطرح شد. درباره این نمایشگاه که برگزار نشدناش بیشتر از خودش جنجالی بود، پای صحبتهای کامران دیبا نشستیم.
-آقای دیبا، به نظر شما چرا با برگزاری نمایشگاه موزه هنرهای معاصر در خارج از کشور مخالفت کردند؟
-این مسئله را سیاسی کردند و برخی نوشتههایی منتشر شد که ابهام به وجود آورد. وقتی حقایق را نمیگویند، شرایط را بغرنج میکنند. مشکل اینها فقط این بود که چرا تابلوها را اینجا بفرستند و تبلیغاتش به نفع مخالفان تمام شود.
-ولی این را هم مدعی شدند که تابلوها پس از خروج از ایران ممکن است توقیف شوند.
-این تابلوها متعلق به موزه هنرهای معاصر است و بودجه خرید تابلوها متعلق به شاه و شهبانو نبوده و از پول دولت بوده. ما یک هیات مدیره داشتیم که کسی از دربار در این هیات نبود. تابلوهای کاخ صاحبقرانیه و نیاوران متعلق به شاه و شهبانو بودند ولی تابلوهای این موزه جزو اموال ایشان نبودند. رئیسجمهوری آلمان که نمیتواند بگوید اینتابلوها در زمان من خریداری شده و جزو اموال من است! اینها حرفهای اشتباهی است که از داخل ایران میآید.
– اما مسئولان موزه اعلام کردهاند که این اسناد گم شده…
-من نمیدانم چه چیزی گم شده! ولی اگر گم شده و علاقمند هستند بدانند، چرا با من تماس نمیگیرند؟ میدانید، این موزه برای اینها مثل یک نقطه سیاه و تاریک از گذشته است. خود آنها نمیخواهند از گذشته و افرادی که یک خاطراتی دارند، حرفی بزنند. منتظرند تا همه ما از دنیا برویم و وقتی مُردیم برای ما بزرگداشت بگیرند. این سیستم فرهنگ مُردهپرستی است. چون ما هنوز زنده هستیم، اینها نه اطلاعاتی از ما میخواهند، نه با ما صحبتی میکنند. اگر سندی را گم کردند، چرا از من سوال نمیکنند؟ هیچ وقت با من تماس نگرفتند.
ولی صورت بعضی چیزهایی که دفتر مخصوص شهبانو هزینه کردند را نداریم و من اطلاعی هم ندارم. من مشاور این بودم که دفتر شهبانو چه تابلوهایی بخرند، قبل از اینکه موزه اصلا نهادش پایهریزی شود. ولی مطمئنم مدارکی که از دوره مدیریت من وجود داشته کامل و روشن است.
-البته دقیقا روشن نیست که چه اسنادی موجود است.
-شما اگر به سایت موزه مراجعه کنید، هیچ چیزی از سابقه و کلکسیون نیست، برای اینکه اینها جوابگوی هیچ چیزی نیستند. وقتی مدیر موزه بودم، جوابگوی روزنامهنگاران و خبرنگاران و حتی رسانههای خارجی بودم؛ اینکه چه اقدامات و کارهایی در حال انجام است، چه هزینهای کردهام و چه کسانی در موزه مشغول به کار بودند را شفاف اعلام میکردم. ولی الان همه چیز محرمانه است. تنها چیزی که ما میشنویم این است که پول ندارند.
-ارزیابی شما از مدیریت موزه هنرهای معاصر پس از انقلاب چیست؟
-موزه فعال نیست؛ دلیلاش این است که روسای ایران نه اراده دارند و نه علاقه. برای همین است که اگر دقت کنید، میبینید که هنر فقط در حیطهی بخش خصوصی است. یعنی بخش دولتی ما به زور میتواند موزه هنرهای معاصر را اداره کند و بیشتر هزینه بخشهای اداری و انتظامی را میدهند.
-یکی از انتقادهایی که به خریداری گنجینه موزه هنرهای معاصر از سوی برخی از جناحها و نگرشهای سیاسی صورت میگیرد، این است که گنجینه با پول نفت و درآمد حاصل از نفت خریداری شده…
-بودجه مملکت ما پول نفت بوده و تنها چیزی که ما صادر میکردیم نفت بوده؛ این مسئله خیلی بچهگانه است. سه، چهار میلیون دلار در واقع خلال دندان است و این موضوع که بعضیها مطرح کردند که پول نفت بوده اصلا مضحک است. اولا، امروز نفت بسیار گرانتر است و درآمدی که ایران بعد از انقلاب از فروش نفت دارد چندین برابر درآمد نفت از سالهای ۱۹۷۶-۱۹۷۵ است که قیمت آن بالا رفت. درآمد نفت که پس از جنگ [ایران و عراق] و زمان صلح و دوران احمدینژاد برابر با درآمد نفت ایران در تمام سالهای پیش از انقلاب بوده! بودجه کشور از نفت میآمده و هنوز هم همینطور است. مگر ما صادرات دیگری به غیر از نفت داریم؟ آنهایی که من خریداری کردم حدود ۴ میلیون دلار است. شما با این مبلغ یک آپارتمان نمیتوانید در پاریس بخرید! موزه هم باید این اسناد را داشته باشد. چون موزه حساب و کتاب داشت. این هزینه را باید با ریال آن روز حساب کنند، در آن زمان یک دلار برابر با ۷۰ ریال بوده، ولی الان به تومان حساب میکنند! اینها ارزش روز است، ارزش خرید نیست. تابلوی ۲۵ هزار دلاری در آن زمان، الان ۱۵۰ میلیون دلار شده است! این قیمت روز است و قیمت خرید است، برای من قیمت خرید مطرح است. هزینهای که شهبانو کردند را خود ایشان میدانند ولی هزینهای که من کردم کاملا روشن است و اسنادش را هم دارم.
-همیشه این بحث وجود داشته که آیا خانم ایران دَرودی ایدهی موزه را داده است یا خیر. نظر شما در اینباره چیست؟
-من به شما الان هزارتا ایده میدهم ولی مهم این است که این ایده را اجرا کنید! در آن زمان شما باید برنامه و بودجه داشته باشید و بتوانید آن ایده را اجرا کنید. از زمان حافظ میخواستند به ماه بروند، بعد بگویند آقای کندی باعث سفر به ماه نشده، بلکه قبلیها شدهاند؟! مگر تا قبل از آن کسی نمیدانست که موزه چیست که باید یک نفر ایده ساخت موزه را میداد؟! بعضیها میگویند چرا شهبانو پسرعمویش را سر این کار گذاشته. خب، اگر من نبودم که این پروژه اصلا انجام نمیشد! پروژه را من کار کردم، پشت آن بودم و انجاماش دادم وگرنه چه کسی این کار را میکرد؟
۹ سال طول کشید، چون کسی پشت این کار نبود، کسی هم نمیخواست این کار را بکند. پیشنهاد داده شد که آلوار آلتو یکی از مهمترین معماران قرن بیستم، یک موزه در شیراز بسازد، ایشان هم یک طراحی کردند و فرستادند؛ مگر چنین موزهای در شیراز وجود دارد؟ شما باید دنبال یک کاری باشید تا اجرا شود، ایده تنها که فایدهای ندارد. پس چرا ۹ سال طول کشید؟ پشت این ایده قدرتی نبود که ۹ سال طول کشید. من پشت آن بودم، من کارهای نبودم، نه وزیر بودم و نه پولی داشتم. ایده ایران درودی؟! ایران درودی اصلا نقاش مهمی نیست، نقاش به کارش شناخته میشود، ما بگوییم فلانی نویسنده معروفی است ولی باید ببینیم آیا کتابهایش خواننده هم دارند؟