(+عکس، ویدیو) شاهپور غلامرضا آخرین فرزند رضاشاه فقید، ششم ماه مه (١۶ اردیبهشت) در سن ۹۴ سالگی در پاریس درگذشت.
او ششمین فرزند رضاشاه و حاصل ازدواج وی با ملکه توران بود که ٢۵ اردیبهشت ١٣٠٢ در تهران زاده شد. غلامرضا دوران دبستان را در مدرسه نظام گذراند و برای تحصیلات دبیرستان به سوییس اعزام شد و در ژوئن ۱۹۳۷ به ایران بازگشت.
او مانند تمام همسن و سالان خود باید به خدمت نظام وظیفه میرفت از این رو در دانشگاه افسری شروع به خدمت کرد.
غلامرضا پهلوی مدارج نظامی را در ارتش طی کرد. همزمان با تبعید پدر به جزیره موریس به آفریقای جنوبی رفت و پس از درگذشتِ رضاشاه برای ادامه تحصیل به آمریکا رفت و وارد دانشکدهی نظامی دانشگاه پرینستون شد.
رستهی او زرهی و تانک بود و برای تحصیلات تکمیلی به دانشکده «فورت ناکس» آمریکا رفت و پس از بازگشت به ایران در دانشگاه افسری مشغول خدمت شد. او برای فراگیری چند دورهی آموزشی نیز در حین خدمت به دانشکدهی افسری پاریس اعزام شد و در نهایت تا پیش از انقلاب ۵۷ ریاست رکن ۲ (بازرسی) ستاد فرماندهی ارتش را بر عهده داشت.
اولین ازدواج غلامرضا با هما اعلم بود که از او دو پسر داشت. ازدواج دوم او در سال ١٣۴٠ با خانم منیژه جهانبانی، دختر سرلشکر منصور جهانبانی بود و از او نیز سه فرزند داشت.
شاهپور غلامرضا پهلوی همزمان با ریاست بازرسی ستاد ارتش، در ورزش نیز فعالیت داشت. او ریاست کمیتهی ملّی المپیک ایران و ریاست باشگاه سوارکاران را عهدهدار بود. در شورای نیابت سلطنت نیز عضویت داشت و آجودان ویژه شاه بود.
در روزی که محمدرضا شاه پهلوی تاج پادشاهی ایران را بر سر میگذاشت، غلامرضا برادرش نیز با درجه سرتیپی در مراسم حاضر بود. غلامرضا کنار محمدرضا ایستاده بود، و شاه فقید متوجه شد که موهای غلامرضا بیش از حد معمول یک افسر بلند است و خط ریشهای چکمهای گذاشته است. گفتنی است خط ریش چکمهای سنتی است که همچنان نظامیان در ارتش ایران به آن علاقمند به هستند و دور از چشم فرماندهان درجه بالا گاه و بیگاه فرم موها و ریش خود را به شکلی درمیآورند که نوعی تخلف به شمار میرود.
شاه فقید در پایان مراسم خطاب به امیرعباس هویدا نخست وزیر وقت، در حالی که غلامرضا کنار او ایستاده بود با صدای بلند گفت: «به این آقا بگویید کسی که خود را سرتیپ ارتش شاهنشاهی میداند نباید موی صورتش را مثل رقاصان فلامینکو درآورد».
موضوع البته ارتباطی به هویدا نداشت و او نمیداست چه کند و چه بگوید. اما همه سخنان شاه را شنیدند از جمله خود شاهپور غلامرضا که از آن پس موی سر خود را چنان که شایسته افسر ارتش شاهنشاهی باشد، اصلاح کرد (منبع: کتاب محمدرضا پهلوی آخرین پادشاه ایران، نوشته دکتر هوشنگ نهاوندی، صفحه ۹۰).
غلامرضا مَرد اردیبهشت بود، هم تولد و هم درگذشت وی در این ماه بود، اما در اردیبهشت سال ۱۳۵۸ نیز دادگاه انقلاب اسلامی، غیابی او را به اعدام محکوم کرد. غلامرضا پهلوی صاحب چند شرکت صنعتی و کشاورزی بود که پس از انقلاب، بنیاد مستضعفان همه آنها را مصادره کرد.
او در واپسین سالهای زندگی در موناکو و پاریس اقامت داشت. از خاطرات و زندگی او کتابی با عنوان «پدر من، برادر من، پادشاهان ایران» به یادگار مانده که حاصل گفتگوهای وی با ایمان انصاری و پاتریک ژرمن است.
در زیر یکی از آخرین گفتگوهای تلویزیونی شاهپور غلامرضا پهلوی را با محمدرضا شاهید، روزنامهنگار ساکن پاریس، میشنوید. او در این گفتگو از همسرش منیژه برای صبر و کمکهایش در طول زندگی تشکر میکند و اصلیترین کمبود خود در زندگی را دوری از ایران عنوان میکند.