جشنواره پرستو

دوشنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۶ برابر با ۰۸ مه ۲۰۱۷


آوازه – این روزها چند جشنواره هنری– فرهنگی در تاجیکستان در حال برگزاری است که خواندن خبرهایش رشک و حسرت ما ایرانیان انقلاب‌زده را برمی‌انگیزاند.

چهل سال پیش در جامعه‌ای زندگی می‌کردیم انباشته از جاذبه‌های فرهنگی و نمی‌دانستیم چگونه باید با آن همه فرایند و نظریه و تم و سوژه و صحنه کنار بیاییم. حالا با دریغ و حسرت چشم به هنرمندان تاجیکستان دوخته‌ایم که در جشنواره‌ها خلاقیت‌های ذهنی خود را عرضه می‌کنند در حالی که جوانان هنرمند ما از همه فعالیت‌های خلاقه هنری بازمانده اند.حتی برای یک کنسرت کوچک محلی نیز نمی‌توانند مجوز بگیرند. هر کس که سرش به تن‌اش بیارزد جای‌اش در زندان است و جایزه‌اش تازیانه. هر چیز که به هنر و فرهنگ آنها مربوط می‌شود طاغوتی است و قدغن. به قول شهیار قنبری «آبی دریا قدغن، میل تماشا قدغن!…»

باری در یکی از جشنواره‌های تئاتری تاجیکستان دقیق می‌شویم که سراپای آن در فرهنگ و هنر ایران شناور است. عنوان جشنواره را «پرستو» گذاشته‌اند. موضوع اصلی جشنواره داستان کاوه آهنگر و ضحاک ماردوش در شاهنامه فردوسی است که تاجیک‌ها خیلی به آن ارادت دارند. به گفته مفسران، داستان پیروزی خرد بر جهالت است. کجاست حماسه‌ساز بزرگ ما که اینک پیروزی جهالت بر خرد را تجربه کند و شاهنامه‌اش را واقعی‌تر بسازد! ناقدان گفته‌اند که این نمایش به سبک و سیاق فرضیه‌پرداز بزرگ روس، استانیسلاوسکی، در ترکیب با سبک نقالی رایج در ایران روی صحنه آمده و کارگردان نمایش گفته است که همه فضا سازی‌ها و دراماتورگی آن به شیوه یادشده وفادار مانده است.

نمایش دیگر جشنواره زیر عنوان «جز سخن گنج مگو» نوشته محمدجان قاسم‌اف است که با الهام از اشعار مولوی و ابوعلی سینا شکل گرفته است.

در برنامه جشنواره نمایش‌های ساده‌تر و مردم پسندتر نیز پیش‌بینی شده است. مثل نمایشنامه «طبیب پرنده» از مولیر با «ژان بابتیست اورلن» هنرمند معروف تئاتر لاهوتی. تاجیک‌ها تنها در کار عمل تئاتری نیستند، به نظریه‌ها و مکتب‌ها نیز توجه دارند. در حاشیه همین جشنواره‌ی «پرستو» گردهمایی بزرگی با شرکت تئاترشناسان برگزار شد، با این هدف که چه می‌توان کرد تا مردم همچون گذشته‌های دورتر تئاتر را دوست بدارند. این پرسش البته تنها به تاجیکستان مربوط نمی‌شود، مسئله مخاطب هنری نه تنها تئاتری و استقبال محدودتر برنامه‌های اجرایی، مسئله همه جایی است. درصدی از این حقیقت به تمایل تحولات سنتتی و فرهنگی در جهان مربوط می‌شود. روزنامه‌ها‌ی چاپی سال‌هاست که از سکه افتاده‌اند. اینترنت در وهله اول جای مطبوعات را تنگ کرده است. باید آنها را جذاب‌تر از این که هست انتشار داد. همین حکم را می‌توان در مورد هنرهای صحنه‌ای مثل تئاتر و اپرا و… در ذهن داشت. آنچه مهم است این است که هر پدیده‌ی نو که به بازار می‌آید اگر چه مانع از موفقیت کامل رقیبان می‌شود ولی آنها را از بین نمی‌برد. تلویزیون، سینما را از میان نبرد و اینترنت هم جای روزنامه را نگرفت. در این مقوله باید در فرصت دیگری صحبت کرد.

جرم مشترک

حالا که صحبت از تئاتر در برون‌مرز به میان آمده، بد نیست نگاهی بیاندازیم به نمایش دیگری که شنبه بیستم ماه مه  در صحنه فرهنگ‌ها (آرکاداش قدیم) در شهر کلن در آلمان به روی صحنه می‌آید. این نمایش را که «این جرم مشترک» نام دارد محمدعلی بهبودی از هنرمندان تئاتر ایران در برون‌مرز فراهم آورده و کارگردانی کرده است.

«جرم مشترک» انگشت بر روی یک معضل اجتماعی می‌گذارد. معضلی که بحث پیچیده‌ای را در جامعه‌شناسی مطرح می‌کند. هر واحد اجتماعی علاوه بر مسئولیتی که مستقیما بر دوش اوست، باید پاسخگوی یک مسئولیت گروهی و مشترک نیز باشد. همگی در خانواده، در کارگاه، در اداره و شرکت، در محله، در شهر، در کشور و بالاخره در منطقه و در جهان دارای مسئولیت مشخص  هستند.

kayhan.london ©

بهبودی برای تاکید نهادن بر مسئولیت مشترک که آن را «جرم مشترک» نامیده، متن‌هایی را نیز وارسی می‌کند. برای نمونه «آنتیگونه» و نمایش‌های «پتر‌ هانتکه» را می‌توان نام برد.

منبع دیگری که سخت مورد بهره‌برداری قرار گرفته کتابی است درباره «شهر نو» که چند سال پیش از سوی محمود زند مقدم انتشا ریافت. کتاب سرشار از دقت‌های جامعه‌شناسانه است. شهر نو جایی است که هر لحظه آن آلوده به جرم مشترک است. برخوردهای روسپیان با یکدیگر و اختلاف‌هاشان با پااندازها، جرم مشترک را مستمر می‌سازد. ناگفته پیداست نمایشنامه‌هایی که بر اساس پیدایش گناه و گناهکار مستمر شکل می‌گیرند کارگردانی دشوار و ویژه‌ای می‌طلبند.

به نظر می‌رسد محمدعلی بهبودی این توانایی را دارد. او در این اجرا از بازیگران تئاتر در برون‌مرز بهره گرفته (از جمله از یک شاعر: محمد علی شکیبایی) و موسیقی ویژه‌ای را به پدرام فرهادی فر سفارش داده است. محمدعلی بهبودی چندی پیش نمایش «من نفرت نمی‌ورزم» را در کلن به روی صحنه آورد که یکی از پر مخاطب‌ترین کارهای او بود. کاری که در دست تهیه دارد «صندلی‌ها» اثر اوژن یونسکو است.

بهبودی علاوه بر اینها در فیلم‌های تلویزیونی و سینمایی نیز همکاری دارد و در مجموع می‌توان او را یکی از فعال‌ترین هنرمندان ایرانی تئاتر و سینما در غربت دانست. تفاوت او با برخی هنرمندان برون‌مرزی این است که او هنرمندی حرفه‌ای است. تعلیم ‌دیده و تجربه اندوخته است و طبعا چنین هنرمندی توقع مخاطب را نیز بالا می‌برد. بهبودی تا به حال توانسته پاسخگوی این توقع باشد.

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=74192