نادر کاکاوند – هنگامی که آزادی را از کسی میگیریم، در واقع خردمندی او را ندید گرفتهایم.
برخی فلاسفه علوم سیاسی، آزادی را قدرت انجام دادن هر کاری دانستهاند که به دیگران آسیب نرساند و گفتهاند: «هیچکس را نمیتوان را به جرم عقیدهاش آزار داد.»
اما پرسشی که برای خواننده تیزبین در این میان پیش میآید، این است که چه عقیدهای؟
آیا عقیدهای که پیامد آن آزار، بگیر و ببند، شکنجه، تضییع حقوق دیگران و یا مرگ مخالفان باشد، میتواند آزاد باشد؟!
آیا این افراد میتوانند در انتخابات شرکت کنند، کاندیدا شوند و قدرت در دست گیرند؟
اگر چنین شد و گفتند: ما با رای بیشینه مردم بر سر کار آمدهایم و مشروعیتمان قانونی است، چه کسی پاسخگوست؟
چرا راه دور برویم؟ همین ایران خودمان، پس از انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ را در نظر بگیریم.
با رای مردم، کاندیداهای تایید شده شورای نگهبان (بنی صدر، رجایی، خامنهای، رفسنجانی، خاتمی، احمدینژاد و روحانی) رئیس جمهور شدند.
شاید نزدیکترین و ملموسترین رئیس جمهور که با رای مردم پز میداد و دهان کجی میکرد، احمدینژاد بود.
اتفاقا نظر خامنهای هم به ایشان نزدیکتر بود. چشمهایمان را لحظهای ببندیم و به یاد بیاوریم در دوره او بر سر اقتصاد، سیاست و فرهنگمان چه آمد.
وارد جزییات ۸ ساله آن دوره نشویم که تکرار مکررات است.
چهار سال از شعارهای عوامفریبانه روحانی نیز میگذرد.
رفع حصر سران جنبش سبز، اقتصاد بهتر و بسیاری از شعارهای دیگر نیز در انتخابات دور پیشین داده شد.
تنها پیامد ملموسی که دیدیم، امضای برجام بود که هر عاقلی میداند فشار شدید تحریمهای بینالمللی، رهبر ایران را راضی به امضای آن کرد و تا پٙرٙک او نبود، نه روحانی و نه هیچ رییس جمهور دیگری نمیتوانست کاری از پیش ببرد.
باز هم در همین ایران خودمان، پس از روی کار آمدن خاتمی و در اسفند ۱۳۷۷ خورشیدی، انتخابات شورای شهر و روستا که پس از انقلاب به بوته فراموشی سپرده شده بود، از سر گرفته شد.
پیامد آن چه بود؟
انتخاب امثال عباس جدیدی، حسین رضازاده، علیرضا دبیر و… در شورای کلانشهر تهران که نه تنها دانشی برای این کار نداشته و ندارند، بلکه هر روز گرهای به گرهها افزودند و دود آن به چشم پایتختنشینان رفت. همین مشکل را در شهرهای دیگر هم داریم.
پس باید بپذیریم که مردمسالاری و دمکراسی ملزوماتی دارد که نمیتوان آن را به صورت نیم بند اجرا و یا تنها در هنگامه انتخابات و با چند شعار عوامفریبانه، از آن استفاده کرد.
ملزوماتی از قبیل آزادی بیان و اندیشه، نظام چند حزبی و مخالفانی سازمان یافته، امکان بحث عمومی و مبادله آزاد افکار، تسامح و تساهل در برابر عقاید مختلف و مخالف، برابری سیاسی گروههای اجتماعی به لحاظ دسترسی به قدرت، جدایی قوای سه گانه، قوه قضاییه مستقل و…