ساعت ۰۸:۰۰ صبح روز جمعه ۲۹ شهریور انتخابات دوازدهمین دوره ریاست جمهوری ایران آغاز شد و علی خامنهای رهبر جمهوری اسلامی در همان دقایق نخست پای صندوق رای حاضر شد و رای خود را به داخل صندوق انداخت و در اظهاراتی کوتاه خدا را به خاطر وجود «نعمت مردمسالاری» و «انتخابات» و «حضور مردم» شکر کرد و توصیه کرد مردم بیشتر شرکت کنند و زودتر پای صندوقها بیایند و تاکید کرد «کار نیک را باید در اول وقت آن انجام داد و تاخیر نباید انداخت».
اما دقایقی پس از انتشار تصاویر خامنهای هنگام رای دادن بیش از آنکه شکرگزاری او برای وجود برکت مردمسالاری دینی مورد توجه قرارگیرد، رنگ بنفش نگین انگشتری او خبرساز شد.
این موضوع بین بعضی از هواداران حسن روحانی شور و شوق زیادی به پا کرد، تا آنجا که آن را نشانه و اشارهای از سوی رهبر رژیم خطاب به مردم دانستند. کانال تلگرامی «آمد نیوز» که در روزهای منتهی به انتخابات حملات تندی به علی خامنهای و سپاه میکرد و بارها از احتمال کودتای انتخاباتی صحبت به میان آورده بود، در زیر تصاویری از دست چپ خامنهای نوشت: «رنگ بنفش انگشترت، راه را نشانمان داد!»
در مقابل، رسانههای محافظهکار و حامیان رییسی با ردّ این موضوع تصاویری از خامنهای منتشر کردند و نوشتند که این سنگ کبود یمنی است که رهبر جمهوری اسلامی از سه ماه قبل آن را در دست خود دارد. اینان طبیعتا باید اطلاعاتی از بیت رهبری میداشتند تا بدانند که این سنگ چیست و از کی به انگشت «مقام معظم رهبری» است!
این تنها گوشهای از تازهترین نمونههای سطح و ظرفیت تبلیغات انتخاباتی در ایران است که از ماهها پیش بین دو جناح اصلاحطلب و اصولگرا آغاز شد.
دو طرف برای به دست آوردن آرای بیشتر به هر قیمت، پیش از آنکه به ارائهی برنامههای خود برای مدیریت کشور بپردازند، چه در مناظرهها و چه در رسانهها و سخنرانیهای تبلیغاتی خود و یارانشان در نقاط مختلف ایران، به روی هم شمشیر کشیدند و یا اندکی از آنچه به عنوان نقاط سیاه از پروندههای یکدیگر داشتند افشا کردند و همدیگر را تهدید به ادامه این افشاگریها کردند.
گسترهی این نوع رقابت سطحی بین رأیدهندگان هواداران دو طرف نیز دامن گشود و بر رفتار و سخن آنها سایه افکند.
دو دنیا: تتلو و شجریان!
سطح تبلیغات برای جمع کردن رأی آنقدر پایین آمده بود که سیدابراهیم رییسی، راوی اخلاق و منش اسلامی، و وعدهدهندهی «دولت کار و کرامت»، دست به دامن امیر مقصودلو معروف به «امیر تتلو» رپر مشهور ایران شد. خوانندهای که تصاویر برهنهی خودش در کنار دخترکان نیمهبرهنه در فضای مجازی، خالکوبیها و مدل موی عجیب و غریب و رفتار و نوع حرف زدناش، ظاهرا، فرسنگها با آنچه تیم رییسی راوی آن بوده است فاصله دارد.
اما تتلو، واکنشی بود به این اقدام دولت روحانی یک هفته پیش از آن، که برای جلب آرای روشنفکران و تحصیلکردگان، دست روی محمدرضا شجریان استاد آواز و از منتقدین سیاستهای نظام گذاشت. روحانی در مناظرهی انتخاباتی بدون اینکه از شجریان نام ببرد، به ممنوعیت پخش دعای «ربنا» با صدای وی از صدا و سیمای جمهوری اسلامی اعتراض کرد و دولت اندکی بعد آن را به عنوان میراث فرهنگی ناملموس به ثبت ملی رساند کرد تا هم دل این هنرمند را به دست آورد تا شاید مانند برخی از هنرمندان حمایت خود را از روحانی اعلام کند، و هم توجه شهروندان را به اینکه دولت کنونی در راه هنر و آزادی قدم برمیدارد جلب نماید.
در حالی که خانوادهی شجریان هرگونه توجه وی را به مناظرهها و حمایت از این یا آن کاندیدا تکذیب کردند، تتلو اما کاسهی داغتر از آش شد و جملاتی کوتاه علیه شجریان نوشت و به او توهین کرد. این توهین با انتقاد گسترده روبرو شد و حتی علی دایی فوتبالیست پیشین تیم ملی ایران در پیامی خطاب به تتلو او را نصحیت کرد که جوان است و راه اشتباهی میرود. در همین ماجرا هواداران حسن روحانی به نقل از حسین شریعتمداری، نماینده ولی فقیه در موسسه کیهان تهران خبر دروغی منتشر کردند مبنی اینکه شریعتمداری از رییسی برای نشستن کنار تتلو به شدت انتقاد کرده و آن را تهی شدن اصولگرایان از تفکر دانسته است. ساعاتی بعد رسانههای حکومتی هرگونه اظهار نظر منسوب به شریعتمداری را در انتقاد به دیدار تتلو و رییسی تکذیب کردند.
با این حال اصلاحطلبان همین را نیز فرصتی برای تبلیغات کرده و در فضای مجازی پوستری طراحی کردند با این مضمون که: «بین روحانی و رییسی نمیتوانید انتخاب کنید، بین شجریان و تتلو که میتوانید».
اوجِ ابتذال و حضیضِ اخلاق
مثال برای اینکه دو طرف چقدر تلاش کردند تا با هر روش و به هر قیمتی، با نفی دیگری خود را اثبات کنند، کم نبود.
یکی دیگر از شاخصترین نمونههای مبتذل تبلیغاتی، مانور رهبر جمهوری اسلامی روی لزوم پایان دادن به اجرای سند آموزشی ۲۰۳۹ یونسکو بود که دولت حسن روحانی در اوایل کار خود آن را امضاء کرد آن هم در حالی که جلسات اولیه آن در دولت احمدینژاد با طرفهای بینالمللی برگزار شده بود و علاوه بر ایران، ۵۳ کشور اسلامی دیگر هم آن را امضاء کردهاند.
تندروها در محافل خصوصی و عمومی خود با پخش شبنامههای گسترده بین عوام اعلام کردند که این سند مجوز رواج «همجنسبازی» و «آزار جنسی» کودکان و نوجوانان در مدارس و مهد کودکهاست. حتی عنوان کردند طبق این سند، آموزش قرآن در مدارس ممنوع میشود. دولت، در مقابل، مجبور شد بندهای این سند را ترجمه و بین مردم توزیع کند تا آثار سوء این تبلیغات دروغ را خنثی سازد.
با این روش فشار تودهی مردم به دولت آنقدر زیاد شد که حسن روحانی از کوره در رفت و در یکی از سخنرانیهای خود خطاب به مخالفان اصولگرای خود گفت: «واقعیتها را به مردم نمیگویند، جمعه تمام میشه شنبه هم میاد! چطور آب و صابون بیاریم روتون رو بشوریم».
آنچه در این دوره از انتخابات مشهود بود، رواج دروغگویی بود. رسانههای دو طرف بیمحابا برای ماندن در میدان بسیاری مطالب و اخبار و شایعات خلاف واقع را منتشر کردند. اصلا نیازی به «سوشیال بات»ها و دستکاری الکترونیک نبود!
تلاش برای جلب نظر تحریمیها و اقلیتهای دینی
جنگ اصلاحطلبان در دو جناح بود، یکی هواداران ابراهیم رییسی و مهمتر از آن تحریمیها. آنها برای اینکه تحریمیها و مرددین را با خود همراه کنند از هفتهها قبل شروع به صحبت با آنها کرده بودند تا بتوانند بخشی از آنها را هم که شده پای صندوق بکشانند. بخصوص آنکه چهرههایی مثل صادق زیباکلام استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران و سعید لیلاز اقتصاددان نزدیک به هاشمی رفسنجانی رسماً اعلام کردند سرنوشت این انتخابات در دست تحریمیهاست.
انتشار خبر حضور عباس امیرانتظام در انتخابات یکی از این شایعات بود. امیرانتظام اما در یک پیام صوتی این حضور را تکذیب کرد. پس از او نوبت به اعلام دروغینِ پشتیبانی حسن شماعیزاده و ابی دو هنرمند مطرح ایران در خارج کشور رسید.
بین دو جناح کشمکش زیادی هم بر سر جلب نظر بزرگان اقلیتهای دینی بهخصوص اهل تسنن راه افتاد. بارها اعلام شد که رهبران اهل تسنن و روحانیون بلندپایه آنها در یک استان از یکی از دو نامزد اعلام حمایت کردند، اما در نهایت مهمترین رای اهل تسنن با مولوی عبدالحمید امام جمعه زاهدان و همینطور مجمع نمایندگان ادوار اهل تسنن در مجلس بود که رسماً از روحانی حمایت کردند.
جلساتی هم با شورای خلیفهگری ارامنه تهران و اصفهان برگزار شد و در نهایت به طور مشخص آنها از نامزد خاصی اعلام حمایت نکردند، اما در محافل خبری شنیده شد که مجمع نمایندگان ارامنه که گرایش شدیدی به علی خامنهای دارند به شدت از حسن روحانی در نشستهای خود انتقاد کردهاند. با این حال دو طرف قویاً ادعا کردند که رهبران اقلیت در بیانیههای رسمی از آنها حمایت کردهاند.
ردیف کردن این نمونهها، مثنوی هفتاد من کاغذ میشود. اما در آنچه اینجا گفته شد، میتوان ابتذال گفتار و کردار و سقوط اخلاق و منش اجتماعی را دید که همگی از پنداری سرچشمه میگیرد که فساد سیاسی و اقتصادی نظام آن را در چنبرهی خود اسیر کرده است. در چنین شرایطی، «انتخاب» نه بین «بد و بدتر» بلکه از میان بدترینهاست.
برزو فارسی