(+ویدیو) در ایران پس از پیروزی حسن روحانی در شهرهای مختلف مراسم جشن و شادی برگزار شد و هواداران دولت در خیابانها یا سالنهای ورزشی و اماکن عمومی به رقص و پایکوبی پرداختند.
زیر سایه آزادی نسبی که حکومت از دو سه هفته قبل از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری و شورای شهر در ایران ایجاد کرده بود، هواداران روحانی در تجمعات و میتینگهای سیاسی توانستند پرچمهای سبز رنگ که نماد حمایت از رهبران جنبش سبز و محصورین است در دست بگیرند و نام آنها را به صورت علنی فریاد بزنند.
تا یک ماه قبل از انتخابات مطبوعات و خبرگزاری نمیتوانستند حتی اسم محمد خاتمی را بنویسند، اما چند هفتهای تصاویر او و میرحسین موسوی در دست هواداران دولت بود و رژیم چشماش را به روی ممنوعیتهای سفت و سخت خود بست.
در همین ایام هواداران هر دو جناح حکومت در خیابانها اقدام به تبلیغات میکردند و گرچه گزارشهای زیادی از پارهکردن بنرها و پوسترهای حسن روحانی منتشر شد و تصاویری از حمله به یکی از ستادهای روحانی در شمال شهر تهران منتشر شد، اما اتفاقات ظاهرا چنان لجامگسیخته نبود که مصداق تهدید امنیت عمومی و اخلال در نظم قلمداد شود.
در چنین وضعیتی یا باید قبول کرد که رژیم با ابزارهای امنیتی و پلیسی خود قدرت کنترل شهروندان در ایران را با وجود هیجانات خاص در این روزها داشته و یا مردم ایران به آن درجه فهم و درک رسیدهاند که در چنین مواقعی امکان آشوب یا درگیری با هواداران رقیب را به حداقل برسانند، و یا چه بسا هر دو.
در مقابل در میان طرفداران هر دو کاندیدا حداقل از روی تصاویری که رسانههای رسمی منتشر کردند میشد فهمید که هزاران نفر از جوانان هستند که از نظر شکل ظاهری پایبند ارزشهای مورد تایید جمهوری اسلامی و مراجع و روحانیت نیستند.
دخترانی که حجاب آنها نه تنها چادر مشکی و مقنعه نیست بلکه از دید نظام مصداق «بدحجابی» به شمار میروند و پوسترهای قالیباف یا رییسی را در دست داشتند.
حالا انتخابات تمام شده و جمهوری اسلامی طبق گفتههای علی خامنهای به اصلیترین خواسته خود که مشارکت بالا بوده رسیده است، اما سوال اینجاست که آیا همچنان زنان خواهند توانست دوشادوش مردان در استادیومها برای تماشای مسابقات ورزشی حاضر شوند؟
آیا گشت ارشاد باز همچنان مانند گذشته سعی میکند حجاب دختران را طبق الگوهای مورد نظر خود محدود کند؟
آیا از روزهای آینده بازهم رسانهها به خاطر استفاده از نام محمد خاتمی مورد مواخذه قرار میگیرند؟ حکومت تا چه اندازه به خواستهی ۲۴٫۵ میلیون رای که حسن روحانی آورد احترام میگذارد؟ آیا سقف آزادیهای اجتماعی بهویژه در حوزهی حقوق زنان کمی بالاتر میرود؟
سوالها کم نیستند، جامعه چه وظیفهای برای رسیدن به خواستهها و مطالباتش پس از انتخابات خواهد داشت؟ آیا همچون دور پیشین که حسن روحانی رییس دولت شد، باز هم جمع زیادی از اطرافیان او اعلام میکنند برای طرح مطالبات زمان مناسبی نیست؟ نتیجه تلاش برای رفع حصر میرحسین موسوی، زهرا رهنورد و مهدی کروبی در شرایطی که آنها نیز از هواداران خود خواستند در انتخابات شرکت کنند چه خواهد شد؟
آیا زندانیان سیاسی و عقیدتی و گروگانهای دوتابعیتی که برخی از آنها در انتخابات ۲۹ اردیبهشت شرکت کردند، آزاد خواهند شد؟ آیا در شهرستانها، به عنوان مثال در مشهد، تغییری در شرایط برگزاری کنسرتها روی خواهد داد؟
رژیم تا چه اندازه با شهروندان در مورد این مسائل کنار خواهد آمد و در چه حوزههایی عقبنشینی میکند؟ در برابر مشارکتی که مردم به پای صندوقهای رأی و دو کاندیدای اصلی یک انتخابات غیردمکراتیک و غیرآزاد ریختند، سران نظام و همچنین دولت دوازدهم که به ریاست حسن روحانی تشکیل خواهد شد، با رعایت کدام حقوق و انجام کدام اقدامات عملی در جهت بهبود زندگی آنها از آنان سپاسگزاری خواهد کرد؟
اینها پرسشهایی است که پاسخ آنها در روزها و هفتههای آینده بیشتر مشخص خواهد شد.