(+عکس) روز چهارشنبه، ۱۷ ماه مه، در «کتابخانه مطالعات ایرانی» روخوانی نمایشی ابتکاری برای ایرانیان لندن اجرا شد. مبتکر این برنامه شیدا فیروزی بود که این پروژه را با کمک همقطاران خود پیش برد.
شیدا فیروزی هنرآموخته تئاتر و سینما در ایران و بریتانیاست که از سالها پیش به فعالیتهای نمایشی در لندن پرداخته است. او پس از توقفی چند ساله اکنون به دنیای نمایش بازگشته است. این برگشت به کار نمایشی آمیخته شده با اهداف نیکوکارانه که این هنرمند با پیگیری و بهطور عاشقانه دنبال میکند.
او میگوید: «به دنبال وقوع یک تراژدی در خانواده (از دست دادن یک خواهرزاده جوان در تصادف رانندگی در کانادا) این انگیزه در من ایجاد شد که فعالیتم را در امور نیکوکارانه شروع کنم. با پایان یافتن تحصیلات سینمایی در لندن فرصت بیشتری یافتم که بیشتر درگیر فعالیت نیکوکاری شوم. سفرهایی به ایران برای شناسایی فعالیتهای مختلف خیریه در آنجا داشتم. میخواستم تصمیم بگیرم که انرژی و توان خودم را در خدمت کدام یک از پروژههای نیکوکاری قرار دهم. بسیار زود جذب فعالیت برای کمک به کودکان کار و آسیب دیده شدم زیرا این آمادگی و زمینه ذهنی را داشتم؛ کودکان را بسیار دوست میدارم و در لندن نیز کارم آموزش به کودکان با کمک و از طریق نمایش است. پس از طی مراحل فوق، این ایده به ذهنم خطور کرد که بین سه علاقه بزرگ زندگیام، یعنی هنر نمایش، کودکان و فعالیت نیکوکارانه، پیوند برقرار کنم.»
شیدا فیروزی میگوید: «من در صحبت با ایرانیان خارج کشور متوجه شدهام که بسیاری از آنان در مورد فعالیتهای خیریه در ایران اطلاعات دقیقی ندارند. به همین دلیل، در چند سال اخیر سعی کردم در این مورد در خارج از کشور اطلاعرسانی انجام دهم. در همین زمینه همزمان با بازدید از خیریهها در ایران نه تنها سعی میکنم اطلاعات دقیق از مسئولین آنها کسب کنم بلکه از آن مراکز و فعالیتهای آنها عکس و ویدئو نیز تهیه میکنم. پس از بازگشت به لندن در محافل ایرانیان نیکوکار، با نمایش عکس و ویدئو و بازگویی فعالیتهایی که خودم شخصا در آنها شانس حضور داشتهام میپردازم. به تجربه دیدهام که تاثیر این گونه اطلاعرسانی دیداری و شنیداری بیشتر و عمیقتر است. البته یک عده ابتدا باور ندارند و مقاومت میکنند ولی وقتی با پیگیری و علاقه در مورد فعالیتهای مستقل و غیردولتی، آن هم با اتکا به مدارک و اسناد، توضیحات لازم را میدهم مخاطبین خلع سلاح میشوند و راه برای دریافت کمکهای مالی باز می شود.»
شیدا در ادامه میگوید که در ایران به یک سری دلنوشتههای کودکان که روایتهای زندگی پر درد و رنج آنان است، دست یافته و تصمیم به جمعآوری آنها گرفته. هدفش این بوده که آنها را بهصورت نمایشنامه، قصه و داستان درآورد و در محافل ایرانی خارج از کشور، و در آینده، بیرون از جامعه ایرانی، بهصورت روخوانی و نمایش اجرا کند: «مطمئن هستم که با این کار توجه بیشتر و موثرتری را بهسوی وضعیت کودکان کار، محروم و آسیبدیده جلب خواهیم کرد. برای نخستین بار هم در ۱۷ ماه مه در کتابخانه مطالعات ایرانی برای دوستان و حامیان فعالیتهایم چهار دلنوشته را اجرا کردیم.»
شیدا در مورد این دلنوشته ها توضیح میدهد: «همه دلنوشتهها داستانهای واقعی هستند. دلنوشتهای را که خودم اجرا کردم، چند ماه پیش که برای شناسایی به «خانه علم» در پاکدشت رفته بودم به دستم رسید. یکی از دختران متنی نوشته و به معلمش داده بود؛ معلم هم آن را به من داد که پس از خواندنش مرا به شدت تحت تاثیر قرار داد. این متن داستان دختری است که به صورت مداوم سالها مورد تجاوز برادران و پدرش قرار گرفته. این نامه را که درد دلی است با خدا، او چندین سال بعد که با سواد شده، نوشته. من در بازگشت به لندن روی این متن کار کردم و سپس آن را به خانم فریده درویش دادم که بیشتر رویش کار کند و با همکاری وی بهصورت داستان و نمایشنامه در آوردیم. سه داستان دیگر را خانم ترانه فتحعلیان که در ایران با کودکان کار کرده آورده است.»
علی امینی پور در یک نمایش، نقش جواد را اجرا کرد که به دلیل مشکلات مالی در شرایطی قرار میگیرد که صاحب خانهاش را میکشد و به زندان می افتد و تا مرز اعدام هم پیش میرود.
داستان دیگر مربوط به پسری است که در فضاهایی که پدرش و دوستان پدرش مواد مخدر مصرف میکردند بزرگ شده. مادری هم که میتوانسته او را از مواد مخدر دور کند از فشار فقر و مشکلات زود میمیرد و پسر همراه پدر معتاد بزرگ میشود و او نیز ناگزیر به این راه کشیده میشود و در آستانه توزیع مواد مخدر قرار میگیرد.
در اجرای این دلنوشته، منوچهر مالمیر، بخشی از متن را که مربوط به دردهای ناشی از نرسیدن مواد به معتاد است با مهارت جان بخشید. قطعهای هم که ترانه فتحعلیان اجرا کرد برشی از زندگی دختر بچهای محروم است که در خیابانها فروشندگی میکند و در آرزوی آتشین رفتن به مدرسه و تحصیل می سوزد.
این برنامه به کارگردانی شیدا فیروزی و با مسئولیت موسیقی علی امینیپور اجرا شد و به راستی با نمایش تئاتری پهلو میزد. بازیگران-روخوانان متن خود را یک جا اجرا نمیکردند بلکه با خواندن بخشی، صحنه به روخوان دیگر سپرده میشد. موسیقی هم نقش منتقل کننده بین بخشهای مختلف را بازی میکرد.
پس از اجرا در جلسه نقد و بررسی، تهیه کنندگان این نمایشخوانی در مورد متنها و اهداف فعالیت توضیحاتی دادند. آنان گفتند که هدف از این اجرا تنها دریافت کمک مالی نیست بلکه آنان در پی آن هستند که صدای کودکان محروم و آسیب دیده را به گوش ایرانیان خارج از کشور برسانند و با این کار امیدوارند مخاطبان هم به نوبه خود انعکاس این صدا شوند وهمفکری و همیاری کنند تا امکان جمع آوری کمکهای مالی بیشتری فراهم شود.
شیدا فیروزی تاکید کرد که خیریههایی که با آنها کار میکند مستقل، غیر دولتی، رسمی و ثبت شده هستند و با کمک مردم فعالیت می کنند. کمکهای جمع آوری شده تنها خرج مواد غذایی و پوشاک نمیشود بلکه بیشتر صرف آموزش و تولید کار برای کودکان میشود. به عبارت دیگر، به آنان کمک میشود که از نظر اقتصادی در مسیر کسب استقلال قرار گیرند و به این شکل کرامت انسانی آنها حفظ شود.
به گفته شیدا فیروزی، این مراکز نیکوکاری همچنین برای کودکان بورسیه نیز فراهم میکنند تا آنها به جای فروشندگی، زباله گردی و سرگردانی در خیابانها، در محیطهای مناسب کار، مانند کارگاههای تراشکاری یا نجاری، هم آموزش ببینند و هم کار کنند. یعنی کسانی که مسئولیت بورسیه را به عهده میگیرند میپذیرند که حقوقی هم به کارآموز بدهند. داشتن درآمد برای این کودکان حیاتی است زیرا بسیاری از آنان باید هزینههای خانوادههای خود را نیز تامین کنند. در مورد کودکان آسیب دیده از تجاوز و یا کودکانی که از چند ماهگی به دلیل داشتن پدر و مادر معتاد، اعتیاد پیدا کردهاند نیز همین برنامه پیاده میشود و در کل نتایج خوبی به بار آورده است.
شیدا فیروزی میگوید که در نظر دارد تلاشهای خود را گسترش دهد تا توجه ایرانیان خارج از کشور را بیش از پیش بهسوی این فعالیتهای نیکوکارانه جلب کند.
علاقمندان برای کسب اطلاعات بیشتر میتوانند با این نشانی ایمیل تماس بگیرند: [email protected]. شیدا فیروزی در پایان میگوید در نظر دارد که این دلنوشتهها را در آینده بهصورت کتاب درآورد و برنامه دیگر وی آن است که این دلنوشتهها، فراتر از روخوانی، بهصورت تئاتر هم اجرا شوند.