روشنک آسترکی – با پایان سفر ترامپ به ریاض، همزمان با اینکه کارشناسان در حال ارزیابی مبلغ توافقات بین کشورهای آمریکا و عربستان بودند و میکوشیدند از علت سفر و مقاصد ترامپ رمزگشایی کنند، بیانیهای به نام تمیم بن حمد بن خلیفه آل ثانی، امیر قطر، در خبرگزاری دولتی قطر علیه نتایج اجلاس ریاض منتشر شد.
با انتشار این بیانیه ابر سیاهی بر فراز روابط عربستان و تعدادی از هم پیمانانش با قطر ظاهر شد. اگر چه انتساب این گفتار و بیانیه به امیر قطر تکذیب شد اما کلمات میتوانست مفسر نارضایتی قطر از اجلاس ریاض باشد و بازتاب دهنده این نارضایتی باشد.
روزنامه الجزیره که به نظر میرسد از زبان مقامات ریاض سخن میگوید، مینویسد: «تمیم با تروریستان دست دوستی داد و از فعالیتهای شان حمایت کرد، و قطع رابطه با آنان را رد نمود و میانجیگری کویت را نپذیرفت و در نتیجه هفت کشور عربی روابط خود را با قطر قطع کردند.»
روزنامه الجزیره قطر را متهم به حمایت از ایران و اخوان کرده است. در پی این اقدامات بود که ریاض و همپیمانانش در صدد تنبیه قطر با اسم رمز «مبارزه با تروریسم» برآمدند.عربستان اعلام کرد روابط دیپلماتیک خود را به طور کامل با قطر قطع کرده، همه گذرگاههای زمینی، دریایی و هوایی را با این کشور بسته است و طبق بیانیه رسمی عنوان کرد «عربستان سعودی در عمل به حق حاکمیت خود و به خاطر حمایت امنیت ملی در برابر خطرات تروریسم و افراطیت، روابط دیپلماتیک و کنسولی خود با قطر را قطع کرد.»
تنش بین قطر و عربستان سابقه تاریخی دارد. عربستان یک بار در سال ۲۰۰۲ به مدت ۵ سال و بار دیگر در سال ۲۰۱۴ سفیر خود از دوحه را فراخوانده است. این دو کشور پیشتر نیز در زمینههای مختلف از جمله مسائل مرزی تنش داشتهاند. در کنار مسائل اقتصادی و سیاسی و سرزمینی، قطر همواره کوشیده است مانع از سیادت ریاض بر جهان عرب باشد. در جهان عرب بدون جمال عبدالناصر و در نبود صدام، عربستان به طور طبیعی خود را بزرگتر جهان عرب قلمداد میکند و انتظار دارد مسائل به شکلی بر محور سیادت عربستان شکل گرفته و حل شود اما قطر نه تنها چنین سیادتی را به رسمیت نشناخته بلکه کوشیده است ضمن فاصله گذاری با سنت، محیط عربی بزرگتری را مورد خطاب و تاثیر قرار دهد. قطر نه تنها کوشیده رشد اقتصادی و رفاه را در کشور خود بالا ببرد بلکه همواره تلاش داشته در کنار ارتقا سطح زندگی شهروندانش، منزلت جهانی خود را نیز بالا ببرد.
میزبانی برای جام جهانی و برگزاری مسابقات و ایجاد ورزشگاههای متعدد نیز در همین راستا است. ایجاد رسانهای به نام الجزیره، که برخی آن را بزرگتر از قطرمی دانند، تلاشی هوشمندانه برای تاثیرگذاری بر محیط عربی و دیپلماسی عمومی و فراتر رفتن از دولتهای سنتی عربی است. این رسانه نه تنها در شکل دادن به افکار عمومی عربی نقش داشته بلکه توانسته است نگاه حکومت قطر را به خانهها ببرد و علاوه بر آن در «بهار عربی» نقش بازی کند.
با آغاز اعتراضات در سوریه و سپس اوج گرفتن درگیریهای داخلی، قطر کوشید در سوریه در کنار پوشش دادن صدای اعتراض و مخالفین، گروههای معارض و مسلح درگیر با اسد را حمایت کند. اگر چه قطر و عربستان هر دو علیه اسد بودند اما این به آن معنا نبود که هدفی یکسان در سوریه و سایر نقاطی که درگیر بهار عربی بود را دنبال کنند.
اختلافات دو کشور در مورد محمد مرسی به سرعت خود را نشان داد. قطر موتور تحرکات منطقه را اسلامگرایی و نیروی موثر را اخوانی تشخیص داده بود و در صدد بود با حمایت و کمک آنها شکل جدیدی به منطقه بدهد و خاورمیانهای نو با تکیه بر ارزشهای اخوانی از سویی و برخی شکلهای دموکراسی و انتخابات از سوی دیگر تشکیل دهد. در واقع به اجتماع عربی نگاه داشت و نه به دولتهای مستقر و کلاسیک، در حالی که عربستان از موضعی محافظهکارانه کوشید از کودتا علیه مرسی حمایت کند و در کنار عبدالفتاح سیسی ایستاد. در سوریه گروههایی که تحت حمایت این دو کشور بودند همدیگر را دشمن تعریف کرده و در کنار جنگ با سایر گروها و دولت اسد مناطق و قلمروهای همدیگر را مورد حمله قرار دادند.
اما اکنون باید پرسید علت شدت گرفتن اختلافات چیست و چرا در حالی که عربستان و امارات و مصر در برابر قطری که متهم به حمایت از تروریسم شده است قرار گرفته و درمقابل ترکیه و تا حدودی پاکستان در کنار این کشور ایستادهاند!؟
به نظر میرسد پاسخ را باید در انگیزههای سفر ترامپبه خاورمیانه جستجو کرد. ترامپ معمار امنیت نوین منطقه است که در این طرح عربستان نقش اول و نخست را به عهده گرفته است. زمانی ترکیه گمان میکرد همکار آمریکا در طرح خاورمیانه بزرگ در دوران اوباما است، داوود اوغلو و اردوغان بارها اعلام کرده بودند که طرح خاورمیانه بزرگ در جیب آنهاست؛ آنها با تکیه بر این ماموریت و یا نقش بود که از سیاست تنش صفر با همسایگان به سمت مداخله در امور منطقه حرکت کردند. اما اکنون آمریکا با عبور از حامیان اخوان المسلمین به سمت عربستان و مصر چرخیده است.
ترامپ در سفر به عربستان گفت: «تصمیم گرفتم نخستین مقصد سفرهای خارجیام قلب جهان اسلام باشد، عربستان سعودی، سرپرست حرمین شریفین و قبلهگاه جهان اسلام است.»
ریاض علاوه بر اینکه میزبان اولین سفر خارجی ترامپ بود، میزبان اجلاس عربی-اسلامی و آمریکایی هم بود. چیزی که به نظر میرسد اعلام یک موقعیت نو بود. در نشستها سخن از ائتلاف استراتژیک و چشماندازهای نو بود. سلمان و ترامپ در کاخ الیمامه در شهر ریاض، اعلان چشمانداز راهبردی مشترک میان سعودی و آمریکا را امضا نمودند. این چشمانداز راهبردی مشترک به نظر میرسد همان چیزی بود که به عربستان موقعیت ممتاز نویی میبخشید. با نگاه به بیانیه پایانی اجلاس رهبران کشورهای عربی و اسلامی و ایالات متحده آمریکا میتوان خطوط این موقعیت نو را شناخت.
در بند ۲ بیانیه پایانی از تصمیم اتخاذ شده برای تاسیس «ائتلاف استراتژیک خاورمیانه»، که جزئیات و کشورهای عضو آن در سال ۲۰۱۸ اعلام خواهد شد، خبر داده شده است. این بند نشان میدهد که ائتلافی استراتژیک در خاورمیانه با رهبری آمریکا و همپیمانان عربستان در حال شکلگیری است.
بند ۳ از مرکز جهانی مبارزه با افراط گرایی در ریاض خبر میدهد! اینکه مرکز مبارزه با افراطیگرایی به ریاض منتقل شده است از شگفتیهای روزگار است؛ اما چه شگفت زده شویم و چه نشویم این موضوع نشان میدهد که از این پس ریاض در مبارزه با بنیادگرایی اسلامی نقش مهمی خواهد داشت و به همان اندازه در تعیین پاسخ این پرسش که «چه کسی افراطیست و چه کسی نه» مهم خواهد بود.ماموریت کنترل افراط گرایی اسلامی به عربستان داده شده است که به کمک دیگر کشورهای اسلامی که باید خود را با عربستان هماهنگ کنند یک ائتلاف استراتژیک در خاورمیانه بوجود بیاورد. در هنگام مذاکرات هستهای و برجام از طرفهای ایرانی و برخی تحلیلگران نزدیک به تیم مذاکرهکننده به گوش میرسید که با امضای برجام، چون آمریکا در مبارزه با تروریسم و بنیادگرایی به ایران نیاز دارد بنابراین به همپیمان منطقهای آمریکا تبدیل خواهیم شد. اگر چه سست بودن آن تخیلات همان موقع روشن بود اما اکنون به وضوح میتوان دید که با واگذاری ماموریت و هدایت به عربستان، برخورد همزمان با بنیادگرایی و ایران در دستور کار قرار گرفته است.
ترامپ در مراسم افتتاح مرکز جهانی مبارزه با افراطگرایی گفت در برخورد با افراطیگرایی و ایدئولوژیهای افراطی تاریخ را از نو مینویسیم و از خادم حرمین شریفین بابت تصمیمات جدیشان و رهبری شگفتانگیزشان تشکر و قدردانی میکنم. ترامپ همچنین افزود: «این اجلاس آغازی برای پایان تروریستها و افراطگرایان و آغازی برای صلح در خاورمیانه و جهان خواهد بود.»
الجبیر، وزیر خراجه عربستان، نیز با اشاره به آغاز همکاریهای تاریخی استراتژیک گفت: «توافقنامههای امضاء شده میان دو طرف بیسابقه بوده و تا قبل از امروز میان رهبران دو کشور جهت تحکیم شراکتهای راهبردی چنین توافقاتی صورت نگرفته بود همچنین تصمیمهای نیز در خصوص متوقف کردن راههای حمایت مالی ایران از تروریسم و موشکهای قاره پیما و توقف نقض حقوق بشر به ویژه در ایران، و همچنین جلوگیری از دخالتهای ایران در کشورهای منطقه، اتخاذ گردید.»
در بند ۷ بیانیه پایانی اجلاس هم آمده است: «استقبال رهبران از امکان امضای توافق نامه مبارزه با حامیان مالی تروریسم، و تأسیس مرکزی برای مبارزه با آنان، که مقر آن در شهر ریاض خواهد بود.»
این شرایط نشان میدهد که قطر باید در هماهنگی با عربستان در حمایت از گروههای بنیادگرا تجدید نظر کند. ترکیه از اینکه در این هماهنگیهای منطقهای کردهای سوریه هم پیمان آمریکا دانسته شدهاند ناراحت است همچنین نقش محوری عربستان را خلاف رویاهای«عثمانی گری» خود میداند و از سوی دیگر باید از حمایت از اخوان دست کم در این ابعاد دست بردارد؛ همه اینها باعث شده است که قطر امروز ناراحتی خود را با پرخاش اعلام کند و ترکیه در کنار قطر بایستد.
خروج از دایره ائتلاف برای ترکیه و قطر هزینههای سنگین و سختی دارد و بعید به نظر میرسد که آنها بخواهند در اعتراض به این ائتلاف، درصدد نابودی و جنگ با ائتلاف و پیوستن به جبهههای مقابل آن برآیند. این اعتراضات و یارگیریها در نهایت برای رسیدن به یک تعادل و دیده شدن نظرات طرفهای مقابل بکار میرود.
در نهایت قطر و ترکیه با ائتلاف همراهی خواهند کرد اگر چه همواره با آن دچار تنش خواهند بود، بهویژه ترکیه، و از سوی دیگر قطر و ترکیه خواهند کوشید با کمک گرفتن از وضعیت نظام بینالملل و توزیع قدرت و بازیگران امکانات وسیعتری برای چانهزنی و کسب منافع بیشتر بهدست آورند.