مرتضی اسماعیل پور- گلوله اگر آنها را نکشد برف و سرما، سقوط به درّه و یا مین آنان را از پای در می آورد.
واژه «کولبر» در سالهای اخیر مباحث مهمی را در ایران دامن زده و هم حکومت و هم رسانههای اجتماعی را درگیر خود کرده است.
کار کولبران در تابستان و زمستان، در شدیدترین گرما و سرما، تعطیل نمیشود. آنان در هر شرایط مجبور به حمل دهها کیلو و گاه بیش از صد کیلوبار در مسافتهای بسیار طولانی، آن هم با پای پیاده در دل کوهها و صخرهها هستند. کاسبانی سخت کوش با حکایتهایی تلخ؛ بازرگانانی در غم نان، که به اینکه فردایی داشته باشند اطمینان ندارند.
آرام، یکی از کولبران فصلی است که به دلیل تحصیل در دانشگاه تنها در ایامی به کار کولبری مشغول میشود که به منطقه مادری خود باز میگردد تا چند ماه کار کند و خرج خود را دربیاورد. او معتقد است کولبری جرم نیست و این کار را به اجبار انجام میدهد و اگر در آینده شغلی پیدا کند، این کار سخت فصلی را رها میکند. از او میپرسم آیا قبل از دانشگاه هم کولبری میکرد، میگوید: «نه، چون برادران بزرگتر داشتم که آنها همیشه میرفتند اما الان فکر میکنم به قدرتی رسیدم که بتوانم خودم کار کنم برای اینکه هزینه زندگی در تهران را به دست بیاورم.»
از آرام می پرسم تا کنون به دوستانت دردانشگاه گفتهای که کولبری میکنی، پاسخ میدهد: «این کار برای من عیب نیست، عیب این است که کار نکنم و منتظر پولی باشم که پدر بیمارم به سختی در میآورد.»
داستان آرام که امروز دانشجو است، داستان دهها و شاید صدها تن از کولبرانی است که با وجود داشتن مدرک تحصیلات عالی کولبری میکنند. چندی پیش تصویری از باقر احمدی که در کنکور دکترای سال ۹۵ صاحب رتبه ۱۲ بود، مشغول مشغول کولبری در ارتفاعات مریوان، شبکههای مجازی را تسخیر کرد. باقر لیسانس ریاضی دارد و در مقطع فوق لیسانس نیز برنامهریزی شهری خوانده است. او در مصاحبهای با یک رسانه محلی گفته بود: «برای پیدا کردن شغل به هر دری زدم؛ به بانکها و موسسات برای گرفتن تسهیلات مراجعه کردم، سراغ نماینده مجلس و وزیر و وکیل هم رفتم، اما هیچ حاصلی عایدم نشد.»
باقر نیز همچون دیگر کولبران از دغدغه غم نان خود در ادامه همان مصاحبه میگوید: «یک سال است که کولبری میکنم؛ کولبری میکنم تا نان در بیاورم، کولبری میکنم تا دوام بیاورم؛ میگوید پیدا کردن یک لقمه نان برای کولبر مستاصل و از همه جا رانده کابوس است…»
مهدی ابراهیمی نیز دیگر جوان کرد کولبر است که با وجود داشتن مدرک کارشناسی ارشد در رشته جامعهشناسی مشغول به کولبری است و به گفته کاربری در توییتر «حتی دولت ایران به وی وام کشاورزی هم نداده است.»
کولبر شدن یک اجبار در منطقه کردنشین مرزی ایران است. منطقهای که به جای تاسیس کارخانه و مراکز تولیدی، تنها محرومیت است که هر روز رشد میکند. رژیم ایران با تمرکزگرایی محض و توجه به استانهای خاص گویا قصد دارد مناطق محروم از جمله مناطق مرزنشین کرد و به ویژه اهل سنت را هرگز آباد نکند و به این ترتیب به دست خود آنها را به دامان نیروهایی در منطقه سوق بدهد که به دنبال سوء استفاده از هر امکانی علیه ایران هستند. تقابل و ستیز بسیاری از مسئولین با این مردم از همان عید خونین پس از انقلاب ۵۷ آغاز شد و تا به امروز هم کردهای ایران روز خوش ندیدهاند.
کولبری زاییدهی چنین شرایطی است و از آنجا که با کولبران به عنوان مجرم برخورد می شود، آنها دچار هر حادثهای هم که بشوند، نه بیمه درمانی دارند و نه بیمه کار.
سولماز اسکندری یکی از کاربران توییتر تصویری از یک کولبر را توییت خود کرده که تنها یک پا دارد و پای دیگر وی مصنوعی است با این همه مجبور است با کمک دیگران بار سنگین را بر دوش بکشد تا به مقصد برساند.
نظرات مختلفی را می تواند در توییتر با هشتگ #کولبران پیگیری کرد. نادر فتورهچی منتقد چپگرا در توییتر خود مینویسد: «کولبر» انسانیست که هم میتوان او را کشت، هم میتوان از او استفاده تبلیغاتی کرد. وی عکسی از روزنامه آفتاب یزد را در توییت خود منتشر کرده که روی ستونی نوشته شده: «حمایت جمعی از کولبران از روحانی»!
بخشی از کاربران نیز در نقد سپاه پاسداران، عنوان «قاچاقچی» را شایسته آنان میدانند و نه کولبران که به اجبار و برای تأمین زندگی خود و خانوادهشان دست به چنین کار سخت و خطرناکی میزنند. شاهد علوی روزنامهنگار و فعال حقوق بشر در این رابطه مینویسد: «با توجه به ارجحیت حقوق اولیه «کار و حیات» بر قوانین موضوعه، کولبر هیچ تعهدی برای پایبندی به قوانین گمرکی و مرزی ندارد.»
امیر امیرقلی یکی از زندانیان سیاسی که چندی پیش از زندان آزاد شدهT سهم کولبران از زندگی را چنین توصیف میکند: «دهها کیلو بار بر دوش، راه رفتن در مسیر صعبالعبور، مین زیر پا، سرب داغ بر سینه».
گفتنی است در روزهای اخیر هشتگ #KurdishLivesMatter به عنوان یکی ترندهای اول ایران معرفی شد.
شهرام رفیعزاده روزنامهنگار در توییتر خود مینویسد: «دست کم ۴۰ کولبر با تیراندازی مستقیم کشته شدند، ۱۱ کولبر جان باختند، ۳۰ کولبر زخمی شدند، ۶۴ درصدشان ۲۰ تا ۳۰ ساله بودند.» اگرچه آمار دقیقی از مرگ و مصدوم شدن کولبران بر اثر تیراندازی وجود ندارد اما نگاهی به تصاویر منتشرشده از کولبران کشته شده و یا تصاویر مسیرهای عبور بار که کولبران در آنها دیده میشوند نشان میدهد که آنان برای تأمین معیشت خود با چه خطرات مرگباری روبرو هستند.
سیروان عزیزی از جمله کولبرانی بود که چندی پیش بر اثر شلیک مستقیم نیروی انتظامی کشته شد. وی که دارای فرزندی خردسال بود تنها از طریق کار کولبری خرج زندگی خود را در میآورد.
یکی از ویدئوهایی که در رسانههای اجتماعی دست به دست میگردد، ضرب و شتم یک کولبر جوان کرد در هنگ مرزی سپاه پاسداران و همچنین آتش زدن کالای او را نشان میدهد.
محمد مظفری زندانی سیاسی سابق نیز از جمله افرادی است که سکوت جامعه درباره ظلم به کولبران را عامل تشدید این فشارها میداند و در توییتی مینویسد که فراموش نکنیم آن عزیزان هموطنان ما هستند و ما به خاطر سکوت در برابر ظلمی که به آنان میشود مسئولیم.
واکنشها به این رویدادهای دردناک، دولت حسن روحانی را نیز نشانه میگیرد. ساقی لقائی فعال حقوق زنان در این زمینه مینویسد: «رای کردستان به حسن روحانی برای ایجاد حقوق برابر بود. برنامه دولت برای تامین جانی کولبران و ایجاد شغل در منطقه چیست؟»