مجلهی اقتصادی اکونومیست در گزارشی مفصّل صعود منحصر به فرد تیم فوتبال ایران به جام جهانی ۲۰۱۸ مسکو را بی عیب و نقص دانسته و این سوال را مطرح کرده که چطور با وجود سرمایهگذاری کشورهای شرق آسیا در فوتبال و وضعیت حرفهایتر لیگ فوتبال آنها، اما تیم ملی فوتبال ایران نسبت به آنها موفق عمل کرده است.
روز دوازدهم ژوئن سوت پایان بازی دو تیم ایران و ازبکستان به صدا درآمد و استادیوم آزادی تهران منفجر شد. تیم ملی فوتبال ایران توانست با نتیجهی دو بر صفر ازبکستان را شکست دهد و با رکوردی منحصر بفرد پس از تیم فوتبال برزیل به عنوان دومین تیم فوتبال دنیا راهی جام جهانی شود.
ایران کارنامهی درخشانی در این رقابتها داشت. ۱۶ بازی که تنها در آن با یک گل زده به حریف پیروز زمین بود و در مجموع ۳۴ گل در این دیدارها به ثمر رسانده بود.
اکونومیست می نویسد، در بازی خانگی قبلی ایران که با تیم چین بود حدود ۱۰۰ هزار تماشاگر از نزدیک شاهد بازی بودند، در بازی با چین حتی روی ستونهای پرژکتورهای استادیوم و کنار تابلوهای بزرگ تبلیغاتی آیتالله خمینی و خامنهای جمعیت نشسته بود، اما جمعیت در استادیوم آزادی در بازی سرنوشتساز ایران و ازبکستان تنها ۶۰ هزار نفر و کمتر از حد معمول بود. پس از حملهی تروریستی هفتم ژوئن داعش به مجلس این کشور تدابیر امنیتی شدیدتری برای ورود به استادیوم برقرار شده بود و آنهایی که به استادیوم آمده بودند، دلشان میخواست با یک پیروزی لذت بخش آن حوادث را فراموش کنند.
نویسندگان این گزارش در اکونومیست، یعنی سیمون کاپر و استفان سیسمانسکی که یک اقتصاددان است با مقایسه بودجهای که کشورهای دیگر آسیا نظیر ژاپن، کرهجنوبی و استرالیا در ورزش میکنند مینویسند ایران به نسبت رقبای آسیایی خود در ورزش از نظر اقتصادی بسیار ضعیفتر است.
اگر ورزشکاران استرالیایی معمولاً در فوتبال، کریکت و صاحب عنوان میشوند و در کرهجنوبی و ژاپن بیس بال و بسکتبال بسیار محبوب هستند، ایران به وزنه برداران و کشتی گیران خود مشهور است، اما فوتبال برای مردم این کشور چیز دیگری است.
با این وجود لیگ داخلی ایران در مقایسه با رقبای آسیایی خود ضعیف است و در رتبه بندی فوتبال آسیا در رده هفتم قرار دارد. هزینهی نقل و انتقال بازیکن در ایران زیاد نیست و اگر روزگاری تعداد زیادی از بازیکنان فوتبال ایران در لیگهای معتبر اروپایی بازی میکردند، در شرایط فعلی تعداد آنها کمتر از گذشته شده است.
یک دهه پیش، بیشترین بازیکنان تیم ملی فوتبال ایران در یکی از پنج لیگ بزرگ اروپا در انگلستان، اسپانیا، آلمان، ایتالیا و فرانسه بازی میکردند، اما در این فصل فقط اشکان دژاگه با ۳۰ سال سن تنها بازیکنی بود که در لیگهای بزرگ دنیا بازی میکند.
اگرچه به طور متوسط فوتبال ایران در مقایسه با فوتبال عربستان سعودی که تا کنون هیچ بازیکنی در لیگهای اروپایی نداشته وضعیت بهتری دارد.
در غرب آسیا صادرات بازیکن به پنج لیگ برتر اروپا بسیار کاهش پیدا کرده است. در مقابل در شرق آسیا وضعیت بهتر است. در سال ۲۰۰۶ تیم ملی فوتبال استرالیا در جام جهانی ۱۸ بازیکن داشت که در لیگهای معتبر اروپایی فوتبال بازی میکردند اما این مقدار به هفت نفر کاهش یافته است. وضعیت در ایران خیلی بدتر است و در آن سال هفت بازیکن در لیگهای معتبر داشته که حالا به یک نفر رسیده است.
اکونومیست ادامه می دهد، در شرق آسیا کره جنوبی شش بازیکن داشته که در لیگهای اروپایی سطح بالا بازی کردند که تعداد آن به هشت بازیکن رسیده است. در این میان حساب ژاپن از بقیه کشورهای آسیایی جداست و ۱۶ بازیکن آن در حال حاضر در لیگهای اروپایی توپ میزنند، در حالی که در سال ۲۰۰۶ تنها پنج بازیکن لژیونر داشت.
اکونومیست می پرسد چه اتفاقی افتاده که در چنین شرایطی فوتبال ایران به چنین موفقیت بزرگی رسیده، اما رقبای شرقی آن با وجود لیگهای منظم و سرمایهگذاریهای زیاد موفق به آن نشدند.
فیفا اطلاعات دقیقی در این باره منتشر نمیکند، اما شواهد نشان میدهد که باشگاههای اروپا اشتیاق کمتری به جذب بازیکن آسیایی پیدا کردند. یکی از دلایل مشخص این موضوع، فاصله بین سطح لیگهایی آسیایی و اروپایی است.
فاصله بین فوتبال آسیا و اروپا زیاد شده است. به عنوان مثال در دو سال گذشته ایران تنها دو بازی در برابر تیمهای اروپایی داشته (مقدونیه و مونته نگرو) و دو بار هم به دیدار ژاپن، کره جنوبی و چین رفته است.
کشورهای آفریقایی هم از این مشکل رنج میبرند و دیدارهای تدارکاتی و رقابتهای بین قارهای آنها بسیار کم است، با این حال کشورهای آفریقایی با حداقل امکانات تواناییهای زیادی را تولید میکنند: نیجریه، ساحل عاج، غنا و سنگال، به طور متوسط بین ۱۴ تا ۲۱ بازیکن بزرگ در پنج لیگ اروپایی معتبر دارند.
در بین کشورهای آسیایی، بازیکنان ژاپن و چین در آینده احتمال ورودشان به لیگهای معتبر بسیار بیشتر از دیگر کشورهای آسیایی است. چینیها انتظار دارند تا سال ۲۰۵۰ به یکی از قدرتهای برتر فوتبال جهان تبدیل شوند و برای پرورش استعدادهای کشورشان سرمایهگذاری کردند، اما در مجموع وضعیت لژیونرهای قاره آسیا ظرف ۱۵ سال آینده افت محسوسی میکند.