خلیج فارس را در خاورمیانه میتوان به انبار مهماتی تشبیه کرد که با یک جرقه میتواند منفجر شود.
کوچکترین اشتباه در سیاستهای کشورهایی چون جمهوری اسلامی ایران و یا پادشاهی سعودی، به احتمال زیاد نقاط بحرانی چون یمن، سوریه و عراق را به یکدیگر متصل کرده و جنگهای نیابتی در این مناطق را به یک رودررویی مستقیم تبدیل خواهد ساخت. حضور نظامی قدرتهای مهمی چون آمریکا و روسیه نیز، در صورت وقوع چنین جنگی، به آن ابعاد بینالمللی میدهد.
اگر چند «اتفاق» روزهای اخیر را در کنار هم قرار دهیم شاید بهتر به وخامت اوضاع در این منطقهی آمادهی انفجار پی ببریم. جمهوری اسلامی ۲۸ خرداد، ظاهرا در پاسخ به حمله تروریستهای داعش به ساختمان مجلس شورای اسلامی و آرامگاه خمینی (چهارشنبه ۱۷ خرداد ۹۶) در عملیاتی که به آن نام «لیله القدر» دادهاند، ۶ موشک به سمت دیرالزور در سوریه شلیک کرد.
موشکهایی که هدف را گم کردند
از این ۶ موشک گویا تنها یکی به هدف اصابت کرده است، سه موشک در نیمه راه، در خاک عراق، سقوط کردند و دو موشک دیگر هم مشخص نیست کجا به زمین نشستند. روابط عمومی سپاه در بیانیهای مدعی است که با این عملیات که با شلیک ۶ موشک میانبرد انجام شد، توانستند ۱۷۰ نفر از اعضای داعش را بکشند. خبرآنلاین، به نقل از شاخه برونمرزی همین نهاد یا سپاه قدس، شمار کشته شدگان حمله موشکی را ۸۵ نفر اعلام کرده است. منابع نظامی اسرائیل، به نوبه خود مدعی هستند که اصولا کسی در این حمله موشکی کشته نشده است.
اما اهمیت این اقدام در توان موشکی جمهوری اسلامی و یا شمار قربانیان آن نیست. این موشک پراکنی را باید از چند منظر مورد بررسی قرار داد. پاسخ دولت حسن روحانی به کشورهایی که در ماههای گذشته نگران سیاستهای تسلیحاتی جمهوری اسلامی بودند، نفی تهاجمی بودن سیستم موشکی جمهوری اسلامی بوده است. حالا با شلیک این ۶ موشک، ایران خلاف ادعاهایش عمل کرده است.
ورود رسمی به جنگ سوریه
با شلیک این موشکها، جمهوری اسلامی ایران ادعای دیگری را نیز زیر سوال برد. تا کنون مقامات سیاسی و نظامی جمهوری اسلامی همیشه منکر شرکت در جنگ سوریه بودند و ادعا میکردند که حضور نظامیان ایرانی در خاک این کشور «مستشاری» است. البته حساب «مدافعان حرم» جداست که رسما برای دفاع از اماکن مذهبی به سوریه اعزام میشوند و بر مبنای ادعاهای نظام، ماموریتشان تدافعی است و تهاجمی نیست. اما شلیک این موشکها این دروغ را نیز افشا کرد و جمهوری اسلامی سوار بر این موشکها رسما به جنگ سوریه وارد شده است.
از نظر سیاسی، این موشک پراکنی در شرایط انفجاری منطقه، اگر در کنار اتفاقات دیگر قرار بگیرد، میتواند کارکرد فتیلهای در جوار انباری پر از مهمات را داشته باشد. در روزهای گذشته بار دیگر قایقهای تندرو سپاه پاسداران به ۸۰۰ متری ناوگان آمریکا در تنگه هرمز نزدیک شدند و با یک سری مانورهای ماجراجویانه و نورافکنیهای لیزری، دست به تحریک نیروی دریایی آمریکا زدند. بازی خطرناکی که اگر با واکنش نظامی از سوی نیروی دریایی آمریکا مواجه شود، میتواند کبریت بر این انبار بکشد.
در سه هفته اخیر چندین درگیری زمینی بین نیروهای تحت حمایت جمهوری اسلامی و نیروهایی که آمریکا از آنها پشتیبانی میکند، در نزدیکی مرزهای سوریه با عراق و اردن رخ داده است. آمریکا و متحدین عرباش سخت نگران تلاشهای جمهوری اسلامی برای ایجاد راهرویی زمینی هستند که ایران را از طریق عراق و سوریه به جنوب لبنان مرتبط سازد. مقامات آمریکایی بارها در هفتههای اخیر اعلام کردهاند که در مقابل این تلاشها خواهند ایستاد و به جمهوری اسلامی اجازه نخواهند داد که این طرح را به سرانجام برساند.
سرنگونی پهپادهای ایرانی
جمهوری اسلامی در یک هفته گذشته دو پهپاد خود را نیز از دست داد. پهپاد اول در آسمان سوریه توسط جنگندههای آمریکایی مورد هدف قرار گرفت، و پهپاد دوم را نیروی هوایی پاکستان در آسمان این کشور سرنگون ساخت.
البته به این اتفاقات باید توقیف یک قایق ایرانی در آبهای سعودی را نیز اضافه کرد. ایران صحبت از توقیف یک قایق ماهیگیری و کشته شدن یک صیاد میکند، در حالی که مقامات ریاض میگویند قایقی پر از مواد منفجره را با سه پاسدار توقیف کردهاند که قصد انفجار سکوی نفتی مرجان را داشتهاند.
در کویت، کشوری که هنوز با ایران مناسباتی دوستانه دارد، ۲۱ نفر به اتهام جاسوسی برای جمهوری اسلامی ایران محکوم به حبسهای طولانی شند.این افراد در تابستان ۲۰۱۵، همراه با مقادیری اسلحه و مهمات در منطقه العبدی در شمال پایتخت این امیرنشین دستگیر شده بودند و گویا در صدد عملیاتی خرابکارانه بودند.
موشکهای «روز قدس»
رژه موشکی در جریان تظاهراتی که همه ساله در آخرین جمعه ماه رمضان در ایران با عنوان «روز قدس» برگزار میشود نیز تحریک زیانباری است که در شرایط بحرانی کنونی میتواند افزودن هیزم بر آتش باشد. همبستگی با مردم فلسطین و حمایت از خواست آنها برای تشکیل کشوری مستقل، بدون شک ربطی به موشکهای تهاجمی ندارد که با هدف تهدید امنیت و بقای اسرائیل به خیابان آورده شدهاند.
آن سوی آبهای خلیج فارس
اگر آنچه در آن سوی آبهای خلیج فارس اتفاق میافتد را در کنار ماجراجوییهای جمهوری اسلامی قرار دهیم، متوجه ابعاد گسترده این بحران خواهیم شد. ملک سلمان بن عبدالعزیز، پادشاه سعودی، در اقدامی بیسابقه در تاریخ این کشور، فرزند جوان خود محمد بی سلمان را به عنوان ولیعهد جدید انتخاب کرد. تا کنون فرزند هیچ پادشاهی اینچنین سمتی را در این کشور نداشته است. در پادشاهی سعودی، از زمان تاسیس این کشور در سال ۱۹۳۲ میلادی، هیچ جوانی نیز به این سمت برگزیده نشده بود.
آز نظر سیاسی، انتخاب محمد بن سلمان ۳۴ ساله، که معاونت نخست وزیری و وزارت دفاع را نیز عهدهدار است، خبر خوبی برای جمهوری اسلامی نیست. ولیعهد جدید، چند ماه پیش اعلام کرده بود که اگر لازم باشد «جنگ را به داخل ایران خواهیم کشاند». محمد بن سلمان در پاسخ به پرسشی در رابطه با از سر گرفتن مذاکرات با جمهوری اسلامی ایران نیز گفته بود: «آنها در انتظار مهدی موعود هستند و وظیفه خوشان میدانند که شرایط را برای ظهور او آماده سازند و جهان اسلام را زیر سلطه خود درآورند، بنابراین جایی برای گفتگو باقی نمیماند».
حمایت آمریکا و دونالد ترامپ از ولیعهد جوان سعودی نیز، دلیل دیگری برای نگرانی جمهوری اسلامی است. بلافاصله پس از انتخاب محمد بن سلمان به عنوان ولیعهد جدید پادشاهی سعودی، دونالد ترامپ در تماسی تلفنی با او به گفتگو در رابطه با مشکلات منطقه و به ویژه موضوعات امنیتی پرداخت. کاخ سفید در بیانیهای نوشت پرزیدنت ترامپ و ولیعهد پرنفوذ سعودی «درباره اولویت قطع حمایت از تروریستها و افراطگرایان رایزنی کردند».
حمایت آمریکا از تغییر نظام
اگر این حمایت آشکار دونالد ترامپ از ولیعهد جوان و پرنفوذ سعودی را در کنار اظهارات اخیر رکس تیلرسون، وزیر خارجه دولت آمریکا قرار دهیم، ابعاد انزوای جمهوری اسلامی روشنتر میشود. رکس تیلرسون در جلسهای که هفته گذشته در سنای آمریکا برگزار شد گفته بود ما از کسانی که درون ایران به جابجایی قدرت کمک میکنند حمایت خواهیم کرد. هشدار آشکاری به جمهوری اسلامی ایران، اگرچه کارشناسان آمریکایی معتقدند تا زمانی که مبارزه برای ریشهکن ساختن خلافت اسلامی (داعش) در عراق و سوریه ادامه دارد مسامحه با نیروهای شیعی تحت حمایت جمهوری اسلامی ادامه پیدا خواهد کرد.
اختلاف حسن روحانی و سپاه
البته پرتاب موشک به سوریه چون برگزاری «روز قدس»، و هر اتفاق دیگری، فرصتی را در داخل کشور برای درگیریهای جناحی فراهم آورد. در تظاهرات «روز قدس» شعارها بیش از آنکه علیه اسرائیل و یا در پشتیبانی از فلسطینیها باشد، علیه دولت حسن روحانی بود: «روحانی، بنی صدر، پیوندتان مبارک»، بدون شک یکی از شعارهای محوری این تظاهرات بود.
حسن روحانی بر خلاف اظهارات قبلیاش درباره «موشکپرانی»، در اشاره به موشک پرانیهای اخیر سپاه گفته بود: «اقدامی که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی برای آماده کردن موشک و پرتاب آن به نقاطی که سران داعش در دیرالزور بودند، انجام داد تصمیم فرد یا یک رکن نظامی نیست، بلکه اینگونه تصمیمات در شورای عالی امنیت ملی اتخاذ میشود». محمود علوی، وزیر اطلاعات دولت هم در همین رابطه افزوده بود: «رئیس جمهور در جایگاه رئیس شورای عالی امنیت به نیروهای مسلح دستور یورش کوبنده به مقر داعش را صادر کرده بود». در حالی که مقامات سپاه ادعای دیگری دارند.
دولت بی تفنگ، دولت با تفنگ
چند ساعتی بیش نگذشت که سپاه سخنان رئیس جمهور و وزیر اطلاعات را نفی کرد. روابط عمومی سپاه در اطلاعیه خود نوشت این عملیات موشکی «در سلسله مراتب نظامی و با هماهنگی ستاد کل نیروهای مسلح و تحت امر فرمانده معظم کل قوا (علی خامنهای) انجام شد». این مشاجره لفظی ولی با این اظهارات متضاد پایان نیافت.
حسن روحانی در دیدار با فعالان اقتصادی بار دیگر نوک حمله خود را به سوی سپاه نشانه رفت. روحانی در اشاره به اصل ۴۴ و خصوصیسازی گفت: «بخشی از اقتصاد دست یک دولت بیتفنگ بود، آن را به یک دولت با تفنگ تحویل دادیم، این اقتصاد و خصوصیسازی نیست». رئیس جمهور در ادامه مجادله لفظی با سپاه افزود: «از آن دولتی که تفنگ نداشت میترسیدند چه رسد به اینکه اقتصاد در دست دولتی باشد که هم تفنگ دارد و هم رسانه را در اختیار دارد و همه چیز دارد و کسی جرات ندارد با آنها رقابت کند».
احمد رأفت