دونالد ترامپ فرد عجیب و غریبی نیست. اما به عنوان رییس جمهوری، آن هم در مقام رهبری و هدایت کشوری مانند آمریکا، یک فرد نامتعارف و خارج از چهارچوبهای رایج سیاسی است.
میگویند یکی از دلایل مهم انتخاب شدنش اتفاقا همین بوده است! اگر این گفته را ترجمه کنیم، میشود: اکثریت آمریکاییها به یک فرد نامتعارف و غیرسیاسی رأی دادند تا در رأس مهمترین نهاد سیاسی قدرتمندترین کشور جهان قرار بگیرد! چرایش را بهتر است روانکاوان اجتماعی و کارشناسان مسایل سیاسی هم در جامعه و هم در احزاب حاکم و رهبران آنها پیگیری کنند.
اما نکتهای که شایسته تأمل است، جنجالی است که بر سر عبارت «اول آمریکا»ی ترامپ راه افتاد. برخی از سیاستمداران و رسانههای همان آمریکا و بعد کشورهای اروپایی چنان این عبارت را تقبیح میکنند که انگار خودشان معتقد به چیزی غیر از آن هستند و غیر از آن عمل میکنند! آیا حزب یا رییس جمهوری یا شخصیت سیاسی و سیاستورزی را میشناسید که بگوید اول یک چیز دیگر، و بعد کشورم؟! مگر همه حکومتها و دولتهای جهان، از دیکتاتور و نیمهدیکتاتور و دمکرات و نیمهدمکرات، اول به کشور خودشان و منافع خودشان فکر نمیکنند؟! شما به جمهوری اسلامی نگاه نکنید که مانند ترامپ نامتعارف و غیرسیاسی است و فقط به فکر «اسلام عزیز» از نوع شیعه جعفری اثنی عشری و همچنین منافع مافیاهای آخوندی و سپاهی خود است. ولی همین رژیم ایران هم اگرچه نمیگوید «اول ایران» ولی بارها بر زبان آورده که «اول نظام»! و برای حفظ این اولویت، ثابت کرده حاضر است مردم را تار و مار کرده و ایران را ویران کند.
ولی از یک زاویه میشود درک کرد که چرا ترامپ را به خاطر گفتن «اول آمریکا» سرزنش میکنند. او به عنوان سیاستمدار نمیبایست هرآنچه را فکر و عمل میکند، بر زبان بیاورد! بله، این را میتوان درک کرد زیرا متاسفانه هم فرهنگ سیاسی و هم بخش مهمی از به اصطلاح روشنفکران و روشنگران، از جمله رسانهها، در عمل چیزی جز این نمیطلبند: آنچه را فکر میکنید، عمل کنید! ولی بر زبان نیاورید!
نمونهاش را چند سال پیش آلمانیها تجربه کردند. هورست کوهلر اقتصاددان برجستهای که از نهادی مانند «صندوق بینالمللی پول» به ریاست جمهوری آلمان رسید، در سال ۲۰۱۰ یک واقعیت ساده را درباره حضور نظامی آلمان در افغانستان بر زبان آورد: آلمان وابسته به صادرات است. حضور نظامی آلمان برای دفاع از منافع خود و حفظ راه های آزاد تجاری و جلوگیری از بی ثباتی منطقه لازم است تا اشتغال و درآمدزایی در کشور ما با مشکل روبرو نشود.
احزاب، از جمله حزب خودش (دمکرات مسیحی)، رسانهها و افراد بلایی به روزش آوردند که استعفاء داد. اینان نمیتوانستند او را سرزنش کنند که دروغ گفته ولی معتقد بودند که «به عنوان رییس جمهوری» نباید این حرف را میزد! پس از استعفاء هم همانها یقهاش را گرفتند که چرا «به عنوان رییس جمهوری» مقاومت نکرد و رفت!
سیاست در هر جای دنیا که باشد درد و مرض خودش را دارد. رسانه اما به عنوان چشم و گوش مردم موظف است به مخاطبان بگوید: سران کشورها به حرف ترامپ عمل میکنند ولی بر زبان نمیآورند!