آتنا اصلانی، دختر هفت ساله ساکن شهر پارسآباد در استان اردبیل بود که ۲۹ خردادماه ۹۶ ناپدید شد. پدر آتنا، بهنام اصلانی، در یکی از خیابانهای پارسآباد دستفروش بود و آتنا بعضی روزها پدرش را همراهی میکرد. روز ۲۹ خرداد وقتی پدر مشغول گفتگو با مشتری بود، آتنا آنجا را ترک کرد و دیگر دیده نشد.
خبر گم شدن این دختربچه در شبکههای اجتماعی دست به دست شد و افراد مختلفی در شهرهای ایران و حتی خارج از ایران با انتشار تصویر آتنا از مخاطبان میخواستند اگر اثری از این دختربچه پیدا شد به خانوادهاش اطلاع دهند.
در همین حال پلیس در شهر پارسآباد تحقیقات برای یافتن آتنا را ادامه میداد. سیدعبدالله طباطبایی، دادستان شهرستان پارسآباد میگوید: «آتنا زمانهایی که کنار بساط پدرش بود، برای استفاده از دستشویی یا خوردن آب به مغازه رنگرزی که در نزدیکی بساط پدرش بود، میرفت. صاحب مغازه اسماعیل رنگرز، مردی ۴۰ ساله، متاهل و دارای ۲ فرزند بود که آتنا و پدرش را از مدتها قبل میشناخت. آن روز هم بیآنکه پدرش متوجه شود، آتنا راهی مغازه مرد ۴۰ ساله شد.»
قاتل آشنا
هر چند پلیس اسماعیل رنگرز را پنج روز پس از گم شدن آتنا به عنوان مظنون بازداشت کرد اما نه او اعترافی کرده بود و نه در جستجوی خانه و مغازه او ردی از دختربچه پیدا شده بود.
به گفته دادستان استان اردبیل روز ۱۹ تیر ماه درست ۲۲ روز پس از ماجرای گم شدن آتنا کوچولو، همسر و برادر جعفرزاده در ورود به محل پارکینگ اتومبیل رنگرز مظنون، متوجه بوی تعفن میشوند که محیط را فرا گرفته و موضوع را به پلیس اطلاع میدهند.
این پارکینگ مغازهای بود که در اجارهی رنگرز قرار داشت و پلیس از وجود آن بیاطلاع بود.
در نهایت با ورود نیروهای آگاهی به این پارکینگ جسد کودک در بشکهای پلاستیکی کشف میشود.
هر چند متهم دزدیدن طلاهای دختربچه را انگیزه نزدیک شدن به او که برای نوشیدن آب به مغازه این فرد مراجعه کرده بود، عنوان کرد، اما پزشکی قانونی علائم تجاوز جنسی در آتنا را تایید و علت مرگ وی را خفگی عنوان کرد.
این قاتل تنها چند روز پس از اعتراف به قتل آتنا به دو قتل دیگر هم در گذشته اعتراف کرد و پلیس در حال تحقیقات بیشتر در مورد دو قتل دیگر و موارد احتمالی دیگر است.
واکنش مردم و مسئولان
بعد از این ماجرا، مردم با تجمع در خیابانی که مغازه رنگرز، محل قتل آتنا در آن قرار دارد، با شعار و پرتاب سنگ خواستار مجازات هر چه سریعتر قاتل دخترک شدند به طوری که تمامی خیابانهای منتهی به «چهارراه امام» بسته شد و در نهایت بعد از ورود نیروی انتظامی، دادستان و فرماندار، مردم به مصلا فرا خوانده شدند و فرماندار و دادستان شهرستان پارسآباد مردم را به آرامش دعوت کردند و قول دادند که در اسرع وقت به این پرونده رسیدگی خواهد شد.
پیکر آتنا اصلانی ۲۱ تیرماه و با حضور تعداد زیادی از شهروندان پارسآباد تشیع و به خاک سپرده شد. به گفته کارشناسان حقوقی قاتل آتنا بدون شک حکم اعدام خواهد گرفت. او فعلا دو جرم تجاوز و قتل در پرونده خود دارد که مجازات اولی اعدام و دومی قصاص است.
پدر آتنا نیز در مصاحبه با رسانههای ایران خواستار اعدام قاتل شده و گفته است نه خودش و نه مادر آتنا شرایط روحی مساعدی ندارند و فکر میکنند آتنا در خانه و پیش آنهاست و باور ندارند چنین اتفاقی برای دخترشان افتاده است.
واکنشهای سیاسی و انتقادها در شبکههای اجتماعی
قصه تلخ آتنا اصلانی افکار عمومی در ایران را تحت تاثیر قرار داده و تعداد زیادی از کاربران شبکههای اجتماعی از روی دادن این حادثه برای دخترک هفت ساله ابراز تاسف کرده و با خانوادهاش ابراز همدردی کردهاند. بسیاری نیز نسبت به قاتل ابراز تنفر کرده و خواستار اشد مجازات برای وی شدهاند.
فارغ از انتشار عکس و خبرهای این روزها که مانند هر خبر دیگری در روزها و هفتههای آینده به فراموشی سپرده میشود، واکنشهای قابل توجهی نیز از سوی جناحهای درگیر حکومتی و مدافعان آنها نشان داده شد.
بسیاری از کاربران شبکههای اجتماعی و حامیان دولت روحانی، مخالفت رهبر جمهوری اسلامی و جریانهای تندرو با سند ۲۰۳۰ یونسکو را یادآور شدند و آموزشهای جنسی برنامهریزی شده و سازمانیافته به کودکان را ضروری دانستند.
در مقابل رسانههای اصولگرا در شبکههای اجتماعی نیز با انتشار آمار آزار و اذیت جنسی کودکان در کشورهای مختلف میگویند اجرایی شدن سند ۲۰۳۰ و امثال آن نمیتواند عاملی بازدارنده در بروز جرمهای مشابه باشد. کانال تلگرامی اصولگرای «فِتن» در همین زمینه با انتشار پوستری نوشته است: «آمریکا، انگلستان و کانادا جزو ۱۰ کشور نخست اذیت و آزار جنسی و کودکآزاری در دنیا هستند.»
شهیندخت مولاوردی، مشاور حسن روحانی در امور بانوان و خانواده یادآور شده: «لایحه تامین امنیت زنان و کودکان در برابر خشونت برای تصمیمگیری به قوه قضاییه فرستاده شده و تا کنون تصمیمی از سوی این قوه برای آن گرفته نشده است.»
پروانه سلحشوری، رئیس فراکسیون زنان مجلس شورای اسلامی نیز گفته است: «فراکسیون زنان مجلس شورای اسلامی بنا دارد در موضوع حادثه اخیر برای کودک خردسال آتنا اصلانی ورود کند تا بتوانیم از نظر موانع حقوقی و نبود قانون مناسب در این رابطه موضوع را مورد بررسی قرار دهیم و مشکل را از نظر قانونی برطرف کنیم.»
وی افزوده است: «بنا داریم در این رابطه جلسهای را با حقوقدانان، جرمشناسان، جامعهشناسان و روانشناسان تشکیل دهیم تا ضمن رفع موانع حقوقی در این زمینه جلوی بروز و تکرار این اتفاقات را بگیریم.»
برخی به کنایه و برخی به دلیل باور مذهبی خود پوسترهایی درباره حجاب را در شبکههای اجتماعی با این مضمون منتشر کردهاند که بیحجابی زنان باعث تحریک مردان میشود! البته اینکه دختربچه هفت ساله چطور میتواند باعث تحریک جنسی شود را باید در جامعهشناسی و روانشناسی و جرمشناسی کند و کاو کرد و نه در عقاید سیاسی و مذهبی.
آتناهای بیخبر و خاموش
جدا از این واکنشهای سیاسی به ماجرای آتنا، واقعیت آنست که سهل انگاری و عدم روشنگری جنسی از سوی خانواده و مدرسه، آن هم در جایی که نظام سیاسی و آموزشی نیز نسبت به این مسایل بیتفاوت است، بر ابعاد مشکل میافزاید. در چنین شرایطی، تنها خانواده است که میتواند محیطی نسبتا امن برای کودکان فراهم کند.
کودکی که مورد آزار جنسی قرار میگیرد میترسد، وحشت میکند و در بسیاری موارد خودش را مقصر میداند. به همین دلیل نه تنها نمیتواند موضوع آزار را با والدین مطرح کند بلکه آن را چه بسا رازی میداند که نباید برملا شود. به ویژه آنکه در اکثر موارد در همه جای جهان، نه بیگانگان بلکه افراد آشنا و حتی نزدیک هستند که کودکان را مورد آزار و اذیت از جمله جنسی قرار میدهند.
در بسیاری از خانوادههای ایرانی هنوز موضوع آزار و اذیت جنسی کودکان و زنان تابو است و از دریچه «ناموسی» به ماجرا نگاه میکنند؛ آنها از بیان و برملا کردن آزار که بیشتر از سوی آشناها و اقوام صورت میگیرد برای حفظ آبرو خودداری میکنند.
آموزش و مراقبت، تنها راه کاهش آزار و اذیت کودکان
برخی خانوادهها نیز در مورد مسائل جنسی با کودک خود گفتگو نمیکنند تا کودک آگاهی لازم در مورد بدن خودش و مسائل جنسی پیدا کند. آنها گفتگو در مورد این مسائل را باعث «باز شدن روی کودک» و در مورد دختران، «بی حیا» شدن آنها میدانند و این در حالیست که کودکان، امروزه نه تنها در مدارس و از همکلاسیها و دوستانشان در مورد مسائل جنسی میشنوند، بلکه از طریق تلویزیونهای ماهوارهای و رسانههای اجتماعی نیز با این موضوعات آشنا میشوند البته بدون آنکه راهنمایی و هدایت بشوند. از همین رو بهتر است این اطلاعات را از راه درست و توسط افراد آگاه کسب کنند و همین دلیل محکمی است برای اینکه آموزش جنسی باید جزو مواد آموزشی کودکان باشد.
در مقابل اما والدینی هستند که مراقبتها و نظارتهای لازم را بر کودک خود ندارند و با توجه به ناامنیهای اجتماعی ایران، کودک را به تنهایی به بیرون از خانه برای خرید یا به خانه دوست و همسایه میفرستند.
یکی از کاربران اینستاگرام در این باره نوشته است: «همه را گفتیم. از خشونت آشکار و پنهان و زشتیهای دنیا و سند ۲۰۳۰ و اینکه قصاص مرگ برای بعضی یک جور آرامش و آمرزش است و باید رنج و شکنجه دیگری باشد. اما بد نیست این را هم بگوییم که دست و گردن دختر بچهها ویترین طلافروشی نیست.»
کاربر دیگری نوشته است: «آموزش لازم و بجاست اما پدر و مادر چه کارهاند؟ خب برسون بچهات را. باهاش برو دستشویی. بچه را آموزش هم بدهی نمیتواند مثل یک زن بالغ از خودش مراقبت کند.»
کاربر دیگری هم نوشته است: «آموزش هم میدادن وقتی یک بچه ۷ ساله زیر دست و پای یک قلچماق باشه میتونه با گفتگو مسئلهاش را حل کنه؟ میتونه فرار کنه؟ وقتی دست متجاوز جلوی دهنش هست و دستای کوچیک دختربچه زورش به دستای مرد هیجانزده نمیرسه، باید چطوری فریاد بزنه؟ تو رو خدا شعار ندید و واقعگرایانه قبول کنید بیش از بچهها باید بزرگترها آموزش ببینن. چه والدین چه اونهایی که فکر میکنند حق دارند هر جا و به هر کسی آزار برسونن.»