اینکه شبکههای اجتماعی و همچنین «سوشیال بوت»ها در انحراف افکار عمومی و یا هدایت آنها برای رسیدن به اهداف سیاسی و اقتصادی خاص نقش مهمی بازی میکنند، دیگر موضوع تازهای نیست. مثل تولید متقابل ویروس و آنتی ویروس، دولتها و شرکتها هم در فکر بدل زدن به آنها هستند. اگر مسایل امنیتی را هم به این بلبشوی رسانهای اضافه کنیم، آنگاه معلوم نیست چگونه باید دوغ را از دوشاب تشخیص داد.
در فاصله فقط دو روز دو «خبر» منتشر شد که برای توضیح این بلبشو، نمونههای خوبی هستند. یکی بازداشت و دیپورت سیدمحسن دهنوی، پژوهشگر بسیجی و انقلابی، که نتوانست وارد آمریکا شود و از فرودگاه بوستون به ایران دیپورت شد.
دیگری بازداشت سحر نوروززاده کارمند وزارت خارجه آمریکا به اتهام جاسوسی. موضوع دوم را میشد پیگیری کرد و با پرسش از یک مقام مسئول دریافت که آیا این خبر شایعه است یا حقیقت دارد. استوارت جونز، معاون وزیر خارجه آمریکا در پاسخ به پرسش کیهان لندن اعلام کرد که این یک شایعه است و سحر نوروززاده همچنان در استخدام این وزارتخانه به سازمان امنیت ملی آمریکا خدمت میکند. اگر مسئولیت انتشار شایعه یادشده معلوم نیست، دست کم یک مقام رسمی مسئولیت رد آن را بر عهده گرفته است.
اما در مورد سید محسن دهنوی به این سادگی نمیتوان دریافت که چرا او را دیپورت کردهاند و چه کسی مسئول تأیید یا تکذیب اطلاعات مربوط به آن است! نه تنها خود وی و مسئولان جمهوری اسلامی بلکه خبرگزاریهای داخلی نیز در چنین مواردی، خط و ربط خود را از نهادهای اطلاعاتی و امنیتی دریافت میکنند و خود نیز به مراکز پخش شایعه و دروغ تبدیل میشوند. از آمریکاییها نیز نمیتوان پاسخ گرفت (دست کم در این روزهایی که موضوع هنوز داغ است) که چرا دهنوی به عنوان یک بسیجی انقلابی شناخته شده توانست ویزای کار و تحقیق در آن کشور بگیرد، چرا و کدام مدارکاش متناقض بودند، و چرا او را دیپورت کردند؟! رسانههای خارجی معمولا با اشارهای به فرمان مهاجرتی ترامپ، همان چیزی را تکرار میکنند که پلیس فرودگاه لوگان در بوستون اعلام کرده است: تناقض در مدارک! در حالی که اگر دیپورت وی به فرمان مهاجرتی و یا به تناقض مدارک ربط میداشت، اساسا نمیبایست ویزا، آن هم از نوع «جی۱» برای او صادر شود!
حال اگر تئوری توطئه و نظریهپردازیها در رسانههای اجتماعی را نیز به این شرایط اضافه کنید، آنوقت، حقیقت بسیار دورتر به نظر میرسد.
به همهی ابهامهای موجود، یک پرسش را نیز میتوان افزود: تا کنون چند نفر مانند محسن دهنوی و حتی «داغتر» از او، وارد آمریکا (و دیگر کشورهای غربی) شده و مشغول کار و «پژوهش» هستند که یا سر و صدایش در نیامده و یا اصلا کسی خبر ندارد!
[کیهان لندن شماره ۱۱۹]