در هفتهای که گذشت کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی خبر داد دولت موظف شده تا دو سال آینده به «تنش آبی» پایان دهد.
این خبر هر چند در ظاهر خبری خوب و امیدوارکننده به نظر میآید اما با نگاهی به واقعیت بحران آب در ایران و خاورمیانه میتوان به این ارزیابی رسید که یا افرادی که به عنوان کارشناس و کاردان در مجلس و دولت نشستهاند از این بحران خود بیخبرند یا اینکه «پایان دادن به تنش آبی ایران در دو سال آینده» نمونه دیگری از وعدههای سر خرمنی است که مقامات جمهوری اسلامی به بیان آنها عادت کردهاند.
بحران آب در منطقه خاورمیانه موضوع جدیدی نیست و این منطقه علاوه بر خشکسالی دیرینه، بیتاثیر از تغییر شرایط اقلیمی در جهان و گرم شدن کره زمین نمانده است.
اما موقعیت سیاسی منطقه، بحران آب در خاورمیانه را از زوایای مختلفی مطرح میشود.
بحرانی که حیات بر کره زمین را تهدید میکند
تغییرات اقلیمی و آب و هوایی نیز موضوع جدیدی نیست و کره زمین در طول حیات خود ازجمله عصر یخبندان را از سر گذرانده است. اما انسان و پیامدهای ناشی از فعالیتهای وی، ابعاد دیگری به این تغییرات داده است. گرم شدن زمین، کویرزایی و کمآبی از جمله این پیامدها هستند. محدود بودن آبهای تجدیدپذیر در کره زمین، رشد جمعیت جهان، استفاده بیحد کشاورزان از آبهای زیرزمینی و در نهایت سوء مدیریت منابع آبی از سوی دولتها عوامل اصلی هستند که کارشناسان در مورد بحران آب مطرح میکنند؛ بحرانی که نقش انسان در آن آشکار است.
در حالی که در سال ۱۹۵۰ تعداد ۱۲ کشور، با حدود ۲۰ میلیون نفر جمعیت، با کمبود آب روبرو بودند اما در سال ۱۹۹۰ شمار کشورهای بحرانزده به ۲۶ رسید و انسانهای گرفتار این بحران به ۳۰۰ میلیون نفر رسیدند. اکنون پیشبینی میشود در سال ۲۰۲۵ تعداد ۶۵ کشور با جمعیت حدود ۷ میلیارد نفر با کمبود آب مواجه شوند.
سازمان ملل متحد گزارش داده که اگر روند مصرف آب در جهان به همین شکل پیش برود تا سال ۲۰۲۵، ۲میلیارد و ۸۰۰ میلیون نفر از مردم جهان در کشورها یا مناطقی زندگی میکنند که با کمبود مطلق آب مواجه هستند.
کمبود آب نه تنها به از بین رفتن کشاورزی و تهدید محیط زیست و نابودی حیات وحش منجر میشود بلکه عامل مهمی در مهاجرت به شمار میرود. مهاجرتهای ناشی از بحرانهای زیست محیطی از جمله کمآبی، خود عامل بروز بحرانهای اقتصادی و اجتماعی و همچنین سیاسی خواهند بود که زندگی انسانها در کره زمین را با مشکل روبرو خواهد کرد.
در ایران سرعت رشد بحران آب چنان سریع است که عیسی کلانتری، مشاور معاون اول رئیس جمهور در امور آب، از مهاجرت ۷۰ درصد از ایرانیان به دلیل بحران آب در سالهای آینده خبر داد.
در سالهای گذشته نیز تعداد زیادی از ساکنان کشور به خاطر خشکسالی مجبور به مهاجرت داخلی شدند. برای نمونه صدها هزار نفر ساکنان استان سیستان و بلوچستان که در اطراف دریاچه هامون به کشاورزی و دامپروری مشغول بودند به دلیل خشک شدن این دریاچه مجبور به مهاجرت به استانهای دیگر و سکونت در حاشیهی شهرها شدند تا شاید شغلی به دست آورده و معیشت خود و خانوادهشان را تامین کنند.
بنا بر گزارشها، ۳۳ هزار روستا در ایران بر اثر بحران خشکسالی در سالهای گذشته خالی از سکنه شده که تنها ۱۰ هزار از این روستاها در استان سیستان و بلوچستان واقع شدهاند. همه روستاییانی که از این روستاها خارج شدهاند به حاشیهنشینان شهرهای بزرگ تبدیل شدهاند که خود پدیدآورنده بحرانهای اقتصادی و اجتماعی مختلفی است که دامان کشور را گرفته است.
پیامدهای امنیتی در پس بحران آب کمین کرده است
جدا از خشکسالی و از بین رفتن کشاورزی و دامپروری و کمبود آب تصفیه شده که اولین مشکلاتی است که از بحران کم آبی به ذهن میرسد، یکی از مسائل مهم که نیاز به توجه ویژه دارد پیامدهای امنیتی کمآبی است که بسیاری آن را یکی از دلایل بروز جنگ در سالهای آینده ارزیابی میکنند.
به اعتقاد کارشناسان، مشکلات اقتصادی- جمعیتی ناشی از کاهش تولید کشاورزی و تخلیه روستاها میتواند یکی از عوامل محرک در بروز بحرانهای امنیتی باشد. جابجایی بیبرنامه و بدون پشتوانه جمعیت روستایی به شهرها معمولا مانند بمب ساعتی عمل میکند. همچنین ناآرامیهای اجتماعی ناشی از بیثباتی در تامین پایدار آب خانگی و تنشهای قومی ناشی از اختلال در توزیع آب کشاورزی و در نتیجه، کاهش امنیت غذایی ازدیگر پیامدهای امنیتی ناشی از بحران آب هستند.
این پیامدهای امنیتی ابعاد فرا ملی و منطقهای برای کشورها به دنبال دارد. برای نمونه از سالها پیش تنش آبی میان ترکیه با عراق و سوریه وجود داشت. ترکیه با سدسازیهای مختلفی که بر رودهای مشترک با سوریه و عراق انجام داده باعت کاهش حقآبه این دو کشور شده و بحران کم آبی در این کشورها را تشدید کرده است. برخی کارشناسان، حمایتهای پیدا و پنهان ترکیه از داعش را در راستای همین تنش ارزیابی میکنند با این ارزیابی که ترکیه به این وسیله تنش آبی خود با این کشورها را به حاشیه میراند.
فقدان دیپلماسی آب در جمهوری اسلامی
ایران نیز از سیاستهای آبی ترکیه، که با عنوان «پروژه آناتولی جنوبی» یا «گاپ» از سوی این کشور پیگیری میشود، زیانهایی دیده است؛ زیانهایی که حتی تا چند ماه پیش از سوی دولتمردان ایران مطرح نمیشد.
یکی از بارزترین این زیانها ریزگردهایی است که غرب و جنوب غرب ایران را سالهاست فرا گرفته و زندگی را برای مردم ساکن این مناطق دشوار کرده است. در این میان کارشناسان زیست محیطی یکی از اصلیترین منشاءهای ریزگردها را بحران خشکسالی در عراق میدانند؛ بحرانی که بر اثر سدسازیهای ترکیه بر بالادست رودخانههای دجله و فرات پدید آمده است.
هر چند مقامات ترکیه این مساله را رد میکنند اما کارشناسان محیط زیست میگویند پروژه «گاپ» از سوی ترکیه در افزایش تعداد روزهای گرد و غبار در استانهای غربی ایران از ۳۲ روز به ۱۳۲ روز در سال تاثیر داشته است.
پروژه آناتولی جنوبی یکی از پروژههایی است که ۲۲ سد را شامل میشود و ترکیه این فعالیت را به بهانه توسعه مناطق کردنشین مد نظر قرار داده است. کارشناسان میگویند میزان ذخیره سدهای ترکیه در حوزه دجله در حال حاضر معادل کل آوردِ سالیانهی رودخانه دجله است و ترکیه اگر اراده کند میتواند آب تمام دجله را پشت سدهایش ذخیره کند.
در حالی که سالهاست ترکیه سیاستهای آبی خود را پیش میبرد اکنون که بحران آب در ایران به وضعیتی نفسگیر درآمده، تازه مقامات جمهوری اسلامی ظاهرا متوجه موضوع شدهاند. یکی از اعضای کمیته امنیت آب کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی از بررسی پروژه آبی «گاپ» در این کمیته خبر داده و میگوید پروژه «گاپ» تهدید بزرگ آبی خاورمیانه در زمینه ژئوپولتیک و زیست محیطی است و برتریجویی و سلطهطلبی منطقهای از طریق آب را به دنبال دارد.
گفتنی است این تنها نمونه از غفلت مقامات جمهوری در پیشبرد دیپلماسی آب در منطقه نیست. سالهاست که کشور افغانستان با سدسازیهای بیرویه بر مسیر رود هیرمند باعث شده ایران نتواند حقآبه خود را از این رود داشته باشد. کم آبی هیرمند باعث خشکسالی در استان سیستان و بلوچستان و خشکی دریاچه هامون شد؛ دریاچهای که باعث رونق کشاورزی و دامپروری در این استان بود و اکنون زمینهای کشاورزیاش به شورهزار و بیابان تبدیل شده است.
در ایران زیر سایهی جمهوری اسلامی دهههاست دولتها و جناحها یکی پس از دیگری بر سر کار میآیند و هر چند برخی نیز روابط خوبی با کشورهای ترکیه و افغانستان و عراق داشتهاند اما نتوانستهاند مسائل آبی را با این کشورها حل و فصل کنند؛ مسائلی که اکنون دیگر به تنشهای جدی آب تبدیل شده است.
جمهوری اسلامی از عراق به طور همه جانبه حمایت میکند اما زمان مذاکره بر سر مشکلاتی که سدسازیهای عراق برای تالاب هورالعظیم ایجاد کرده، نه سیاست و مذاکره بلد است و نه از حق ملت ایران دفاع میکند.
اینها همه در حالیست که حقآبه پاییندست طبق کنوانسیونهای مربوطه باید رعایت شود؛ کشورهای بالادست و پاییندست باید از منابع آبی به گونهای استفاده کنند که مانع آسیب به یکدیگر شود.
پیامدهای بحران خشکسالی و کمآبی و بیآبی در ایران به سراسر کشور کشیده شده و به استانهای جنوبی و جنوب شرقی محدود نمیشود. جنگلهای کشور از جمله در مازندران خشک میشوند. ایران تشنه است، نه تنها تشنهی آب، بلکه همچنین تشنهی مسئولان کاردان و وظیفهشناس و مدیریت باکفایت و لایق!
روشنک آسترکی