رضا پرچیزاده – «شاهینِ مالت» (۱۹۴۱) اثرِ جان هیوستون بیتردید یکی از بهیادماندنیترین فیلمهای تاریخِ سینماست.
هیوستون در این فیلم مجموعهای از بزرگترین استعدادهای دورانِ خود را گردِ هم آورد تا علاوه بر ساختنِ سرنمونهی سینمای «نوآر» (noir)، برخی از ماندگارترین شخصیتهای سینما را خلق کند. کارآگاهِ کمحرف و جسور (با بازیِ همفری بوگارت) و زنِ افسونگرِ خطرناک (با بازیِ مری اَستور) شخصیتهایی بودند که شاهینِ مالت برای سینما و ادبیات جاودانه کرد. علاوه بر شخصیتها، سبکِ خلاقانهی فیلمبرداری، نورپردازی و میزانسنچینیِ شاهینِ مالت راه را بر گونهای از پردازشِ تصویریِ اتمسفریک گشود که بسیاری ژانرهای دیگر تا به امروز از آن بهره بردهاند.
شاهینِ مالت که بر اساسِ داستانی (۱۹۲۹) به قلمِ دَشیل هَمِت، نویسندهی پلیسینویسِ مشهورِ آمریکایی، ساخته شده، ماجرای کارآگاهی خصوصی در سانفرانسیسکوی دهه سی را روایت میکند که در فضایی تیره و تار و مرموز دنبالِ مجسمهی عتیقهی شاهینِ جواهرنشانی میگردد که قرنها قبل گم شده. چنانکه نوشتهی اولِ فیلم میگوید: «در سالِ ۱۵۳۹ شوالیههای معبدِ سلیمان (تامپلیه/ تمپلار) که در مالت مستقر بودند، برای چارلزِ پنجم، پادشاه اسپانیا، خراجی فرستادند در قالبِ شاهینی طلایی که از نوک تا پنجه جواهرکاری شده بود؛ اما دزدانِ دریایی کشتیِ حاملِ شاهین را دزدیدند، و بدین ترتیب سرنوشتِ شاهینِ مالت تا به امروز در هالهای از ابهام مانده.»
با این وجود، آنچه فیلم میگوید در حقیقت نسخهای تخیلی و شاید هم عمدا مغلوط از ماجرای واقعیِ شاهینِ مالت است. حقیقت این است که خراج را هوسپیتالهها دادند و نه تامپلیهها. اما از آنجایی که تامپلیهها در تاریخ بدنام هستند و گِردشان شایعه و حرف و حدیثهای مرموز فراوان است، هیوستون آنها را جایگزینِ هوسپیتالهها کرده. شوالیههای فرقهی «هوسپیتاله/ هاسپیتالر» (Knights Hospitaller)، یا «فرقهی درمانگاهِ سنت جانِ اورشلیم» (Order of the Hospital of Saint John of Jerusalem)، یکی از مشهورترین و مهمترین فرقههای شوالیهای در قرونِ وسطا و در زمانِ جنگهای صلیبی بود که اعضای آن به «یحیی تعمیددهنده» یا همان «سنت جان» (جانِ مقدس یا حضرتِ جان) اقتدا میکردند.
از هوسپیتالهها معمولا در تاریخ به نیکی یاد میشود؛ و تاریخنگاران آنها را در برابرِ تامپلیهها قرار میدهند که پاپ در سالِ ۱۳۱۲ فرقهی آنها را منحل و به جرمِ جادوگری دستورِ بازداشتِ سرانشان را صادر کرد. هوسپیتالهها در طولِ تاریخشان چندین بار مجبور شدند مرکزِ فرماندهیشان را از جایی به جای دیگر منتقل کنند. آنها در ابتدا در «ارضِ مقدس» یا همان فلسطین مستقر بودند. پس از فتحِ مجددِ آن سرزمین به دستِ مسلمین، هوسپیتالهها جزیرهی رودِس در نزدیکیِ ساحلِ ترکیهی کنونی را اشغال کرده و برای بیش از دو قرن در آنجا ماندند. هنگامی که امپراتورِ قدرتمندِ عثمانی، سلطان سلیمان قانونی، رودس را فتح کرد، هوسپیتالهها باز بیخانمان شدند و چندین سال دربدری کشیدند تا اینکه سرانجام به مالت دست یافتند.
مالت جزیرهای کوچک است در دریای مدیترانه، میانِ ایتالیا و لیبیِ کنونی. این جزیره در آن زمان جزوِ املاک چارلز پنجم، فرمانروای «امپراتوریِ مقدسِ روم»، بود، که مجموعهای بود بزرگ و پیچیده از سرزمینهای اروپایی. چارلز مالت را در سالِ ۱۵۳۰ به عنوانِ تیول به هوسپیتالهها بخشید. رنه تئودور برتونِ فرانسوی در نقاشیای به تاریخِ ۱۸۳۹ تحویل گرفتنِ مالکیتِ جزیرهی مالت توسطِ مرشدِ فرقه، فیلیپ دو ویلیه دو ایل آدام، را به تصویر کشیده است. صلیبِ روی سینهی فیلیپ و دیگر افرادِ حاضر در نقاشی صلیبِ هشتتَرکِ موسوم به «صلیبِ مالتی» و نمادِ شوالیههای هوسپیتاله است.
چارلز که در آن زمان از یک طرف با فرانسیسِ اولِ فرانسه و از طرفِ دیگر با هنریِ هشتمِ انگلیس مدام در جنگ بود، نیاز داشت تا خود را به عنوانِ هوادارِ اصلیِ مسیحیت و نمایندهی پاپ جا بیندازد. بنابراین، واگذار کردنِ مالت به فرقهی مبارزِ هوسپیتاله– که خدمتگزارانِ دینِ مسیح و فرمانبردارانِ پاپ بودند– برای چارلز موجدِ پرستیژِ سیاسی بود. خراجِ سالانهای هم که چارلز برای هوسپیتالهها مقرر کرد در حقیقت خراجی صوری و نمادین بود، و بیشتر نشانهی دِینِ هوسپیتالهها به چارلز بود تا اینکه ارزشِ مالی و اقتصادی داشته باشد. این خراج همان «شاهینِ مالتِ» کذایی بود.
در متنِ قراردادی که میانِ چارلز با مرشدِ فرقهی هوسپیتاله منعقد شد آمده بود که این فرقه موظف است به نشانهی احترام و دوستی سالیانه یک عدد شاهینِ مالتی به امپراتورِ رومِ مقدس، چارلز پنجم، اهدا کند. این شاهین هم گونهای پرنده بود– و هست– و نه مجسمهای جواهرنشان. بر مبنای علمِ «نشانهشناسیِ خاندانی» (heraldry) در اروپا، شاهین پرندهای سلطنتی است؛ و اصولا سلاطینِ اروپا در قرونِ وسطا به تربیتِ شاهینِ شکاری علاقهی خاصی داشتند. بدین ترتیب، شاهینِ مالت در حقیقت نمادِ قدرتِ سلطنتیِ چارلزِ پنجم بود که هوسپیتالهها هرساله با ارسالِ پرندهای آن را به رسمیت میشناختند.
مالت در سالِ ۱۷۹۸ سقوط کرد و به اشغالِ ارتشِ فرانسه به فرماندهیِ ناپلئون بناپارت درآمد. از آن زمان تا به امروز فرقهی هوسپیتاله– که دیگر به موسسهای خیریه تبدیل شده– در رم سکنی گزیده است. حکایتِ شاهینِ مالت اما همچنان باقی ماند تا دشیل همت آن را کشف، و جان هیوستون به اسطوره تبدیلاش کند. امروزه فیلمِ «شاهینِ مالت» به عنوانِ یکی از تاثیرگذارترین آثارِ تاریخِ سینما شناخته میشود، و کتابخانهی کنگرهی آمریکا نسخهای از آن را جزوِ مجموعهی آثارِ مهمِ ملی نگهداری میکند.