شش ماه از زمان به قدرت رسیدن دونالد ترامپ به پست ریاست جمهوری آمریکا میگذرد؛ این شش ماه فرصتی کافی بود تا پروسه توسعهطلبانهی جمهوری اسلامی ایران که بر مبنای فرقهگرایی در منطقه استوار است، با شرایط جدیدی روبرو شود.
البته توسعهطلبی جمهوری اسلامی ایران از اول هم بر اساس و مبنای اقتدار یا ابتکار عمل وخلاقیت رژیم تهران نبود بلکه در واقع نتیجهی انواع خلاء استراتژیک در منطقه بود. این خلاء فرصتی مناسب به جمهوری اسلامی داد تا در برخی مناطق نقش منفی بیشتری ایفا کند. اولین خلاء استراتژیک دوری کشور پادشاهی سعودی از صحنه رویدادهای داخلی عراق و رها کردن میدان برای ملاها در بغداد بود. دومین خلاء استراتژیک و فاحش در منطقه را سیاست خارجی آمریکا در زمان اوباما به وجود آورد. دولت اوباما در تمام دوران ۸ سالهاش اولویت را به رسیدن برای یک توافق اتمی با رژیم ایران داد و سیاستمداران آمریکا در زمان اوباما، مبنای سیاست خود را تنها بر مهار رژیم ملاها از طریق تغییر رفتار رژیم و گفتگو و امتیاز دادن به آن استوار کردند. ملاها نیز با درک این واقعیت که دولت اوباما تصمیمی جدی برای فشار یا رویارویی با آنها ندارد، تا آنجا که میتوانستند مذاکرات را کش داده و با استفاده از فرصت زمانی مذاکرات در جهت توسعهطلبی فرقهگرایانه در منطقه سرمایهگذاری کردند. اما شرایط در شش ماه گذشته پس از به قدرت رسیدن دولت دونالد ترامپ در واشنگتن به کلی تغییر یافت و اینک نشانههایی از تبلور پروسهای جدید برای محاصره رژیم تهران در میدانهای مختلف دیده میشود.
توافق اخیر روسیه و آمریکا برای ایجاد منطقهای آرام و بدون نزاعای نظامی در جنوب و جنوب غربی سوریه، تحول سادهای نیست. این توافق که رژیم ایران را از ایجاد یک منطقه نفوذی در جنوب سوریه مانند جنوب لبنان منع میکند، برای مقامات تهران بسیار گران تمام میشود. ملاها برای ایجاد پایگاهی نفوذی در جنوب سوریه هزینههای مالی و تسلیحاتی زیادی خرج کردهاند. این پایگاه با هدف تهدید اسرائیل و نزدیک شدن به مرز اردن برای طرح توسعهطلبانه در آیندهی پس از اسد بسیار حیاتی و مهم بود. رژیم ایران تلاش زیادی کرد تا جای پایی در این منطقه داشته باشد که آن را به جنوب لبنان وصل کند اما دولت دونالد ترامپ با توافق با روسیه مانع این طرح شد. گذشته از این توافق، از زمان به قدرت رسیدن ترامپ نفوذ آمریکا در سوریه روز به روز بیشتر شده است. نفود و حضور مستقیم واشنگتن در سوریه که به واسطه کردهای سوریه، اردن، ترکیه و یا بطور یکجانبه ومستقیم از طریق رهبری ائتلاف بینالمللی ضد تروریسم صورت میگیرد، احتمال تکرار توافقهای مشابه جدید با مسکو را در مناطق دیگری از سوریه زیاد کرده است.
گذشته از احتمال به توافق رسیدن مسکو و واشنگتن در جاهای دیگری که به ضرر «ایران اسلامی» تمام خواهد شد، آمریکا از زمان به قدرت رسیدن ترامپ پایگاههای نظامی خود را در سوریه چند برابر کرده است. آمریکا تعداد پایگاههای نظامی، جادههای ارتباطی و مناطق جغرافیایی تحت نفوذ خود را در سوریه گسترش داده است. این کشور در حال حاضر دهها پایگاه نظامی، ۴ فرودگاه و تقریبا تمام نوار مرزی عراق با سوریه را تحت کنترل دارد. کنترل مرز سوریه با عراق توسط آمریکا بزرگترین مانع برای طرح هلال [شیعی] است که فرماندهان سپاه پاسداران به منظور وصل کردن تهران به بغداد، دمشق، بیروت و بالاخره رسیدن به سواحل آبهای دریای مدیترانه در سر خود میپرورانند.
آمریکا نه تنها جنوب سوریه و نوار مرزی این کشور با عراق را در کنترل دارد بلکه در شمال سوریه نیز از طریق نفوذ بر شبهنظامیان کرد سوری نیز حضوری فعال و بلامنازع و موثر دارد.
پیش از حضور فعال آمریکا در سوریه و توافق با مسکو، روسیه توافقهایی مهم و جدی با دولت بنیامین نتانیاهو امضا کرد. این توافقها به اسرائیل اجازه میدهد که هرگاه احساس خطر کند حزبالله لبنان را بدون هیچ قید و شرطی بکوبد. نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل برای اولین بار اعتراف کرد که در چارچوب همین توافقها که با ولادیمیر پوتین رئیس جمهوری روسیه امضا کرده، دهها بار مواضع حزبالله لبنان را در مناطق مختلف سوریه بمباران کرده است. البته با اعتراف نخست وزیر اسرائیل دیگر احتیاجی به ذکر خطای فنی نتانیاهو در بوداپست (عمدی بوده یا نه؟) نداریم. در آن «خطای فنی» نتانیاهو بدون اینکه بداند میکروفون باز است، اطلاعاتی در باره توافق تلآویو با مسکو در زمینه نظامی در مرزهای سوریه را فاش کرد.
نزدیک شدن عراق به سعودی گام بعدی محاصره ایران
عراق که تا چندی پیش تنها جولانگاه سپاه پاسداران بوده نیز به تدریج از کنترل مقامهای جمهوری اسلامی خارج میشود. پادشاهی سعودی پس از ۲۷ سال قطع رابطه که با اشغال کویت توسط صدام حسین آغاز شد اکنون تصمیم گرفته که با همه توان سیاسی وارد صحنهی عراق شود. ورود سعودی نه تنها با استقبال گرم عراقیهای سنی و کردهای این کشورمواجه شده بلکه حتی شیعیانی که هویت عربی خود را بر هویت فرقهای ترجیح میدهند نیز از سعودی استقبال کردند. این استقبال گرم با سفر عادل الجبیر به بغداد و سفر متقابل حیدر العبادی به سعودی و ملاقات وی با ملک سلمان پادشاه سعودی بیشتر جنبه عملی به خود گرفت. پس از سفر عبادی به ریاض، قاسم الاعرجی وزیر کشورعراق نیز به ریاض سفر کرد و با ولیعهد سعودی محمد بن سلمان ملاقات کرد. این ملاقات نتایج امنیتی مهمی را به دنبال داشت و طرفین تفاهمنامه امنیتی، اقتصادی، تجاری و کشاورزی امضا کردند. از مهمترین نتایج این ملاقات، توافق بغداد و ریاض برای کنترل مرزهای یکدیگر و مبارزه با تروریسم است. سفر قاسم الاعرجی به سعودی باعث شد که رئیس ستاد کل ارتش سعودی سرلشکرعبدالرحمن بن صالح نیز به بغداد سفر کند. این سفر به تشکیل کمیتهای برای هماهنگی در زمینههای امنیتی منجر شد. در حال حاضر مرزهای زمینی از جمله دروازه «عرعر» میان عراق و سعودی باز شده است. طرفین همچنین به توافق رسیدند که خطوط هوایی دو کشور را در اسرع وقت برای پرواز به مقصد پایتختهای یکدیگر فعال کنند. سعودی با هماهنگی دولت مصر برای بازگرداندن عراق به محیط عربی خود تلاش میکند. طرح نزدیک کردن عراق با دیدگاهی واقعبینانه و با درک واقعیتهای سیاسی موجود در این کشور صورت میگیرد.
محاصره ایران در لبنان
محاصره و تنگ کردن عرصه بر ایران در لبنان نیز از طریق مجازات و تحریمهای مالی حزبالله صورت میگیرد. این تحریمها آغاز شده و بر خلاف همه لابیگریهای بانک مرکزی لبنان، تحریمها علیه حزبالله بسیار شدید و دقیق خواهد بود. تحریمها علیه حزبالله لبنان که ابزار و بازوی نظامی ایران محسوب میشود، در واقع بخشی از جنگ نرم در محورهای مختلف علیه تهران است. تحریم این حزب از سوی آمریکا با تحریم مالی جماعت اخوانالمسلمین از سوی کشورهای عربی که یک تصمیم استراتژیک برای از بین بردن زیرساختهای مالی، اقتصادی و تبلیغاتی این جماعت در جهان عرب است، در یک جهت و به موازات با تحریم حزبالله لبنان صورت میگیرد زیرا پس از حزبالله لبنان، پلاتفرم اخوانالمسلمین با گفتمان اسلام سیاسی، خطرناکترین پلاتفرم سیاسی است که ایران از طریق آن نفوذ خود را در کشورهای عربی گسترش میدهد. ایران از طریق این محورها محاصره شده است.
رویارویی تهران و تلاش لابیهای ایران در واشنگتن
در مقابل این تحولات جدید، مقامات ایران نیز با جدیت تمام به دنبال بهکارگیری همه برگهای خود به ویژه لابیهایی مستقر در واشنگتن هستند. این لابیگری هنوز فعالانه برای آرایش چهره جمهوری اسلامی در آمریکا تلاش میکند. لابی ملاها تلاش دارد که سطح فعالیتهای خود را تا کنگره و رسانههای موثر در ایالات متحده گسترش دهد. این لابی همچنین سعی می کند با استفاده از خلاء موجود در مدیریت دولت ترامپ حداکثر استفاده را بکند . رئیس جمهوری آمریکا با گذشت ۶ ماه از به قدرت رسیدن هنوز مسئولانی برای برخی از پستها مدیریتی تعیین نکرده است ولابیهای ایران با تمام توان سعی میکنند از این خلاء استفاده کنند. این مشکل نه تنها در داخل آمریکا تاثیر منفی گذاشته بلکه بازتاب آن به منطقه خاورمیانه نیز سرایت کرده است. نبود یک ایده سیاسی واضح از سوی واشنگتن که بتواند خط مشی سیاسی و عملکرد رئیس جمهوری جدید این کشور را ترسیم کند، باعث شده که کشورهای منطقه به صورت یکجانبه سیاست رویارویی با توسعهطلبیهای رژیم ایران در منطقه خاورمیانه در پیش بگیرند تا در تحولات آینده بتوانند به عنوان یک بازیگر در تعیین سرنوشت، ثبات و امنیت منطقه نقش ایفا کنند.
*منبع: روزنامه شرق الاوسط
*نویسنده: ندیم قطیش تحلیلگر لبنانی
*ترجمه و تنظیم: موسی شریفی