اختر قاسمی (+عکس) مجید فلاحزاده، کارگردان، بازیگر و نویسندهی تئاتر روز شنبه ۱۵ ژوییه ۲۰۱۷ در سن ۷۱ سالگی بر اثر حملهی قندی درگذشت. او سالیان دراز از بیماری دیابت رنج میبرد.
«صحنهی تئاتر فرهنگها» (که قبلا به تئاتر آرکاداش معروف بود) میزبان بزرگداشت فلاحزاده بود. صحنهای که برای ایرانیان کلن یادآور خاطرات شیرین سالیان دور و نزدیک، خاطراتی از تئاتر و نمایش، رقص و موزیک و لحظات دیدار شیرین دوستان و هنرمندان از راههای دور و نزدیک است. ایرانیان علاقمند به تئاتر و فرهنگ هر سال در انتظار ماه نوامبر بودند، تا در چند روز جشنواره تئاتر ایرانی که به همت مجید فلاحزاده و همسرش بهرخ حسین بابایی برگزار میشد به تماشای تئاتر ایرانیان تبعیدی از سراسر اروپا و آمریکا و حتی درون ایران بنشینند.
مجید فلاحزاده، بنیانگذار جشنواره تئاتر ایرانیان خارج از کشور، کلن، یکی از قدیمیترین و پرکارترین جشنوارههای تئاتر ایرانیان خارج از کشور بود که از سال ۱۹۹۳ آغاز به کار کرد. جشنواره در آغاز به مدت ده روز برگزار میشد اما پس از کم شدن بودجه زمان آن به ۵ روز کاهش یافت.
یکشنبه گذشته ۲۳ ژوییه در سالن «صحنهی فرهنگها» مراسم بزرگداشت مجید فلاحزاده برگزار شد. صحنهای که هر سال خود او بر آن حاضر میشد و سالن مملو از تماشاگر با اشتیاق به سخنان او که حاوی پیام جشنواره بود، گوش میداد. اما متاسفانه این بار، یعنی فقط ۳ ماه مانده به آغاز ۲۴امین جشنواره تئاتر ایرانی، این صحنه شاهد مراسمی در بزرگداشت وی به مناسبت درگذشتاش بود.
به جرئت میتوانم بگویم که هیچوقت سالن «صحنهی فرهنگها» چنین جمعیتی به خود ندیده بود. گرچه جشنوارههای تئاتر ایرانی همیشه با استقبال خوب ایرانیان مواجه میشد اما این بار جمعیت بیش از هر بار بود به طوریکه سالن بر خلاف مقررات خود دهها نفر را بیش از ظرفیت در خود جای داده بود و حتی در خیابان هم تعدادی به انتظار صف کشیده بودند تا شاید پس از مدتی جایی برای آنها باز شود. حضور چند صد نفره ایرانیان در ظرف مدت کوتاهی که اطلاعرسانی شده بود نه تنها نشان از محبوبیت مجید فلاحزاده در بین ایرانیان داشت بلکه نشان از ارزش گذاشتن مردم به زحمات و تلاش وی در این سالیان داشت.
سیما سید بازیگر و کارگردان تئاتر اجرای مراسم را به عهده داشت.
علاوه بر همسر، فرزند و برادر فلاحزاده که در بارهی او سخن گفتند، چندین تن از اهالی تئاتر، هنر و ادبیات و سیاست از شهرها و کشورهای مختلف اروپایی در برنامه حضور داشتند و برخی به یاد او سخنانی ایراد کردند و یا شعر خواندند و موزیک نواختند.
مجید نامورآزاد کارگردان و بازیگر تئاتر از پاریس، نیلوفر بیضایی کارگردان و نمایشنامهنویس از فرانکفورت، محمود خوشنام منتقد موسیقی و روزنامهنگار از بن، جلال سرفراز شاعر از برلین، علی رستانی بازیگر تئاتر از کلن، سیاوش رستانی نوازنده تنبک از کلن، فرزین دارابی و حسامالدین توکلی نوازندگان تار و سه تار از کلن و بسیاری دیگر.
فلاحزاده در دانشکدهی هنرهای دراماتیک تهران تحصیل کرد و سپس با کسب بورس برای ادامه تحصیل عازم انگلیس شد اما انقلاب ۵۷ باعث شد که قبل از اخذ دکترا به ایران برگردد. او همیشه خود را «یک کمونیست» میدانست و از سال ۱۳۴۸ به «حزب توده ایران» پیوست. پس از آغاز دستگیریهای پس از انقلاب در جمهوری اسلامی، مجبور به ترک ایران شد و با همسر خود ابتدا به افغانستان و سپس شوروی و آنگاه آلمان مهاجرت کرد که در هر سه کشور به فعالیت جدی تئاتر پرداخت. رکنالدین خسروی از استادان بسیار مورد علاقهی وی بود که همیشه از او یاد میکرد. سال گذشته پس از مرگ خسروی، مراسمی در همین سالن برای بزرگداشت او برگزار کرد که بسیار مورد استقبال قرار گرفت.
مجید فلاحزاده چندین نمایشنامه و کتاب در مورد تئاتر نوشته است. اولین نمایشنامه او «نظامالمللک» نام داشت. کتابهای او از جمله «دربارهی تاریخ اجتماعی سیاسی تئاتر در ایران»، «نمایشنامهنویسی در اتحاد شوروی»، «رابطه زیبایی و انقلاب» و «زمنیههای اجتماعی هنر معاصر ایران» نام دارند.
وی نمایشهای «حسن کچل»، «رستم و سهراب»، «سلام و خداحافظ» و نزدیک به ۵۰ نمایش دیگر را کارگردانی و در دهها نمایش بازی کرد.
روزهایی را به یاد میآورم در ابتدای دههی ۹۰ میلادی، بیش از ۲۵ سال پیش، که فلاحزاده به همراه همسرش بهرخ در سرما و گرما نمایشهایی را به روی صحنه میآوردند که شاید تعداد تماشاگرانشان از انگشتان دست کمتر بود. اما علاقه و عشق او به تئاتر و پیگیری و پشتکارش باعث شد که تئاتر و دیدن نمایش به بخشی از زندگی ایرانیان علاقمند به نمایش و فرهنگ در کلن شد. او چنان به تئاتر عشق میورزید که هر کس که او را از دور و نزدیک میشناسد میداند که تئاتر صحنهی زندگی او بود و زندگی او صحنهای از تئاتر بود.
کم نیستند کسانی که با تلاش فلاحزاده از نزدیک با تئاتر آشنا شدند، از جمله خود من که گرچه نمایشنامه بسیار خواندهام اما جشنواره تئاتر کلن باعث شد که نه تنها تئاتر ایرانی را از نزدیک بشناسم بلکه علاقمند شوم که به دیدن تئاتر آلمانی هم بروم تا جایی که دید وسیعتری نسبت به این هنر پیدا کنم.
فقدان مجید فلاحزاده بی تردید ضربهی بزرگی است برای تئاتر و هنر ایران در برونمرز. فقط میتوان امیدوار بود که دست اندر کاران تئاتر در اروپا و بخصوص در آلمان، همسر فلاحزاده را برای ۲۴امین سال جشنواره که میباید سه ماه دیگر برگزار شود تنها نگذارند و یادگار بسیار ارزشمندی را که از فلاحزاده برجا مانده تداوم بخشند.