در آستانهی مراسم تحلیف و آغاز دور دوم ریاست جمهوری حجتالاسلام حسن روحانی که «برجام» را دستاورد بزرگ دولت خود قلمداد کرده و با آن در پی رفع تحریمها بود، دونالد ترامپ رییس جمهوری آمریکا طرح تحریمهای جدید علیه جمهوری اسلامی را امضا کرد. این تحریمها در رابطه با نقض حقوق بشر در ایران، حمایت از تروریسم و آزمایش موشکهای بالستیک و ظاهرا برای مهار فعالیتهای سپاه پاسداران و مقامات آن وضع شدهاند.
در این میان، دور زدن تحریمهای بینالمللی از سوی جمهوری اسلامی توسط وابستگان و شرکتهای صوری که در سراسر جهان فعال بودهاند، بر کسی پوشیده نبود. وبسایت پولیتیکو در گزارش مفصلی که روز ۱۴ ژوییه ۲۰۱۷ منتشر کرد به پروندهی یک تاجر کرهایتبار میپردازد. این فرد با سه ایرانی دیگر به نام پوریا نایبی، هوشنگ حسینپور و هوشنگ فرسوده با تأسیس شرکتهای صوری و همکاری مقامات دولتی کره جنوبی کمک میکردند تا ایران نقل و انتقالات مالی خود را که به دلیل تحریمها به شدت محدود شده بود، انجام بدهد.
گزارش پولیتیکو به این دلیل اهمیت دارد که بر اساس اسناد و مدارک حقوقی و همچنین گفتگو با افراد مطلع، دربارهی شبکهی گسترده و عنکبوتی جمهوری اسلامی که از خاورمیانه و قفقاز تا کره جنوبی و دریای کارائیب با افراد و شرکتهای پوششی مختلف فعال است، افشاگری میکند. حالا اگر تحریمهای جدید پیش برده شود، از یک سو این شبکهها به شدت تحت فشار قرار میگیرند و از سوی دیگر رژیم ایران برای کاهش این فشار و دور زدن تحریمهایی که بیشتر شدهاند، مجبور به فعال کردن بخشهای بیشتر و همچنین مخفی این شبکه میشود. شبکهای که یک قربانی مشهور آن، بابک زنجانی است که در ایران زندانی شده و قربانی همزادش، کِنِت زونگ، در کره جنوبی به زندان افتاده است.
بخشهای مهم این گزارش را در ادامه میخوانید. میانتیترها از کیهان لندن است.
*****
در اوت ۲۰۱۲ یک رولز رویس نقرهای در برابر هتل باشکوه «براودمور» در «کلرادو اسپرینگ» در ایالت کلرادو توقف کرد. یک زوج تازه ازدواج کرده از جشن عروسیشان به آنجا آمده بودند. در سالن پذیرش باشکوه هتل، عروس و داماد رقصی دیدنی برای مهمانان اجرا کردند و بعد یک کیک عروسی چندطبقهی بسیار بزرگ را بریدند. آنها با خانواده و دوستان خود جشن گرفته بودند. عروس یک آویز خیرهکننده از یاقوت کبود به گردن داشت با گوشوارهها و انگشتر سنگینی از همان جنس و رنگ. هنگام صرف شام عروسی، مردی به سلامتی داماد، میچل زونگ، سخن گفت و او را فردی معرفی کرد که «واقعا با تمام وجودش به خانواده و دوستانش کمک میکند.»
برملا شدن ماجرا
کمتر از دو سال بعد وقتی مأموران اف بی آی در پی اجرای یک حکم قضایی وارد خانهی زونگ در جنوب کالیفرنیا شدند همان ست یاقوت کبود را که قیمتاش بیش از ۴۰۰۰۰ هزار دلار تخمین زده میشد ضبط کرد به اضافهی ۲۴۰۰۰ دلار پول نقد. دادستانی ایالات متحده یک جریمهی سنگین بر داراییهایی متعلق به خانواده ی زونگ بست که شامل داراییهای میچل زونگ هم میشد.
دادستانها ادعا میکنند آنچه اف بی آی در آن روز به دست آورد بخش کوچکی از داراییهای مشکوکی را نشان میدهد که میچل زونگ را به یک تخلف جنجالی بینالمللی وصل میکند. تخلفی که در آن، تنها یک میلیارد دلار از داراییهای حکومت ایران در طول شش ماه در سال ۲۰۱۱ پولشویی شد.
پدر طماع یا خلافکار؟
آن فردی که کسی فکرش را هم نمیکرد در مرکز این ماجرا قرار داشته باشد، پدر میچل زونگ است.
کِنِت کئون زونگ، مردی در سنین هفتاد سالگی و صادرکنندهی سابق ماهی آزاد در آلاسکا؛ پروندهی وی با تاجران صوری ایران که در خاورمیانه و قفقاز مستقر هستند، مقامات عالیرتبهی دولت کره جنوبی، یک بازرگان معتبر ایرانی- آمریکایی صاحب ایرلاین خصوصی که هواپیماهایش در فعالیتهای مخفی دولت آمریکا از جمله سازمان سیا مشارکت دارند، سیاستهای پیچیدهی تحریمهای چندجانبه، اقدامات مالی غیرقانونی، پولشویی و معاملات صوری املاک و مستغلات در سه ایالت آمریکا، گره خورده است.
داستان عجیب و غریب زونگ که در این گزارش با اسناد دادگاه و سایر منابع بازسازی شده، خالی از اهمیت نیست: دولت ترامپ همچنان که یک موضع جدی و تهاجمی در برابر ایران میگیرد، حسابهای مختلفی نیز روی سیاست رسمی تغییر رژیم باز کرده است. در همین رابطه ممکن است به زودی همکاری کشور دوست و متحدی مانند کره جنوبی را برای انزوای بیشتر تهران به دست بیاورد. در این صورت، پیشبرد تحریمهای جدید چندجانبه میتواند به هدف اصلی دولت ترامپ تبدیل شود.
یک پروندهی پیچیده
اما پروندهی زونگ نشان میدهد که این روند تا چه اندازه میتواند مخاطرهآمیز باشد حتی وقتی که جامعهی بینالمللی نسبتا متحد باشد؛ همان گونه که دربارهی برنامهی هستهای ایران در دوران اوباما بود. آن زمان هم تنها یک شهروند آمریکایی که از سوی بانکها و مقامات دولتیِ یکی از متحدان نزدیک آمریکا [در اینجا: کره جنوبی] حمایت میشد، به آسانی میتوانست به نظام تحریمها آسیب وارد کند. پس چگونه تیم ترامپ در فقدان حتی اندکی همکاری بینالمللی و حسن نیت از سوی دیگران، میتواند رابطه ایران را با سیستم مالی جهانی قطع کند؟ چه اتفاقی خواهد افتاد اگر تیم ترامپ با اقتدار بیشتر برای انزوای ایران فشار بیاورد ولی هیچ کس با او همراهی نکند؟ آن هم نه فقط قدرتهای بزرگی که رقیب آمریکا هستند بلکه دوستان خودش از همکاری با او سر باز بزنند؟ برای درک این موضوع، نیاز داریم که بفهمیم چگونه کن زونگ برای مدتی همه اینها را سر کار گذاشت.
یک مهاجر موفق
کن زونگ در نگاه اول یک مهاجر تیپیک موفق آمریکایی بود. او در سال ۱۹۸۰ به آلاسکا مهاجرت کرد و در سال ۱۹۸۵ تبعهی آمریکا شد؛ چهار پسرش را در یک لنگرگاه در آمریکا بزرگ کرد. زونگ خیلی زود جای پای خود را در جامعهی رو به رشد کرهایهای محل نیز محکم کرد.
بر اساس گزارشهای محلی در آلاسکا، زونگ در مناطق مختلف در کار خرید و فروش مستغلات بود و یک شرکت ساختمانی و یک رستوران هم داشت که آن را از یک ناهارخوری محلی به به یک رستوران ایتالیایی تبدیل کرد که در نهایت ناموفق بود. بر اساس اسناد ایالتی، او در سال ۲۰۰۴ در همکاری با یک سناتور از آلاسکا میلیونها کنسرو ماهی آزاد به کره جنوبی صادر کرد که برای ارتش آن کشور و ناهار مدارس استفاده میشد.
بر اساس اسناد دادگاه، زونگ در سال ۲۰۰۱ موقتا به کره جنوبی بازگشت. معلوم نیست چرا چنین تصمیمی گرفت. گزارشها نشان میدهند که از زونگ چندین بار به خاطر قرضهایی که نپرداخته بود شکایت شده بود. جیم اسپرتیوس، وکیل میچل زونگ (پسر کِنِت زونگ)، به من [نویسندهی این گزارش] گفت که کن زونگ از یک ورشکستگی نجات پیدا کرده بود. تصویر کلی زونگ بیشتر یک تاجر فعال بود و نه یک مغز متفکر تخلفات بینالمللی. با این همه وقتی او در سال ۲۰۰۹ شرکت KSI Ejder را در کره جنوبی به ثبت رساند، نشانههایی وجود داشت که معلوم میکرد موضوع به جاهای بزرگتری مرتبط است.
آغاز پولشویی
نقل و انتقالات بانکی از سوی زونگ در کره جنوبی به صورت قطرهای آغاز شد. اسناد دادگاه نشان میدهد: ۳۰ هزار یورو به کانادا، ۵۰ هزار یورو به فرانسه، ۱۴۹ هزار یورو به ایتالیا، ۱۱۶ هزار یورو به آلمان. اما در عرض چند روز در فوریه ۲۰۱۱ هزاران مورد مشابه این حوالهها ارسال و هر بار مبلغ آنها بیشتر شد. در طول یک هفته در اولین حوالهی ثبت شده به امارات متحده عربی مبلغ ۳٫۵ میلیون دلار منتقل شد. بسیاری از این انتقالات مدتی بعد به حسابهایی در کشورهای خلیج [فارس] سپرده شد. مبالغ به طور چشمگیری افزایش مییافت. مثلا یک روز در ماه مه حدود ۸۸ میلیون دلار انتقال یافت و یک هفته بعد، مجموعه حساب مالی تنها در یک روز به بیش از ۱۰۹ میلیون دلار رسید.
معاملات تجاری زونگ خیرهکننده به نظر میرسید. شرکت او (کی اس آی) ظاهراً یک قرارداد سودآور سنگ مرمر با یک کمپانی ایرانی به نام «فرسوده و شرکا» بسته بود. این شرکت در کار ساختن مسجد بود و با یک شرکت کاشی در دبی به اسم «ارکیدهی خلیج» قرارداد داشت. ظاهرا این نقل و انتقالات بانکی زونگ به سودهای حاصل از تجارت مرمر مربوط میشدند.
اما یک مشکل وجود داشت: شرکت «ارکیدهی خلیج» به امارت متحدهی عربی سنگ مرمر نمیفرستاد و همچنین محصولاتاش را به ایران هم صادر نمیکرد! در عین حال، شرکت کرهای زونگ در سئول (که در واقع یک شرکت صوری بود) هیچ نقش فعالی حتی به عنوان واسطه نداشت. همزمان زونگ اسناد جعلی در رابطه با نقل و انتقالات ساختگی به مسئولان مربوطه در کره فرستاده بود.
رابطه با سه فرد ایرانی
بر اساس شهادت مأمور ویژهی آمریکا برای بازرسی پروندهی زونگ، او با سه تاجر ایرانی به نام هوشنگ حسینپور و پوریا نایبی و هوشنگ فرسوده ارتباطات گستردهی تجاری در خاورمیانه و اروپا داشت. زونگ میلیونها دلار به حسابهای آنها واریز کرده بود. بیشتر اسناد نشان میدهند که این سه ایرانی، معاملات را در درجهی اول نه برای سود شخصی بلکه برای حکومت ایران و با هدف کمک به دور زدن تحریمهای نفتی انجام میدادند تا جمهوری اسلامی بتوان آنچه را نیاز داشت در بازار جهانی تهیه کند.
اسناد دادگاه همچنین میگویند که زونگ از طریق پسرش با این سه ایرانی در ارتباط بوده. به گفتهی دادستانی آمریکا، میچل پسر کن زونگ با برادر هوشنگ فرسوده در دانشگاه کلرادو تحصیل میکردهاند.
اما اسپرتیوس وکیل میچل به دادستانی گفته است که میچل هرگز برادر فرسوده را ندیده و هیچ سندی مبنی بر حضور او در دانشگاه کلرادو وجود ندارد. بر اساس اسناد موجود در آمریکا، دانشگاه نیز ادعای حضور برادر فرسوده در این دانشگاه را رد کرده است.
در هر حال، این ارتباط با جزییاتی که در دادگاه مطرح شد به خاطر یک قرارداد غیرمعمول بین ایران و کره جنوبی برملا شد. کره جنوبی یکی از مهمترین واردکنندگان نفت از ایران است و یک لابی قدرتمند در سرمایهگذاری برای روابط دو طرفه دارد. یکی از مفاد این قرارداد این بود که بانک مرکزی ایران اجازه دارد یک حساب مخصوص در «بانک صنعت کره» که یک بانک دولتی است داشته باشد. این حساب در کره دایر شده بود که در سال ۲۰۱۰ آمریکا انجام معادلات دلاری با ایران را ممنوع کرد. به این ترتیب پولهای نفتی اجازه نداشتند از «بانک صنعت کره» خارج شوند مگر اینکه قوانین سختگیرانهای در موردشان لحاظ میشد به طور مثال سودهای بانکی و همهی انتقالها باید توسط مسئولین کره تایید میشدند.
«بانک صنعت کره» مشتاق بود که معاملات با ایران را برای سالها ادامه دهد. بر اساس اسناد انتشار یافتهی وزارت امور خارجه آمریکا در ویکی لیکس، مقامات امنیتی آمریکا در ژوئن ۲۰۰۸ اطلاعاتی دریافت کردند که این بانک مشغول معامله با ایران برای بازگشایی یک حساب جهت تسهیل پرداختها بوده است. دیپلماتهای ساکن آمریکای کره جنوبی نسبت به عواقب این پرداخت ها به دلیل استفاده در تروریسم هشدار داده بودند.
واسطهی معتبر
ایران، که در تهیهی ارز خارجی درمانده شده و احتیاج به راهی داشت تا پولهای بلوکه شدهاش را از «بانک صنعت کره» خارج و چه بسا بتواند ارز کرهای را به دلار آمریکا تبدیل کند، یک فرد متوسطالحال مثل زونگ را که میتوانست معاملات با کره جنوبی را تسهیل کند، به یک منبع قابل اتکا برای خود تبدیل کرد.
با این همه زونگ در یکی از ایمیلهای خود به طرف ایرانی مینویسد: «همهی این شرکتها به خوبی میدانند که تمام نقل و انتقالات ما بر اساس اسناد ساختگی است.» او در این ایمیلها از «ریسک بزرگ خطرناکی» ابراز نگرانی میکرد که وی و مقاماتی را تهدید میکرد که برای انجام «نقل و انتقالات بدون رعایت مقررات و تحقیقات» همکاری میکردند.
این سیستم چند سال ادامه پیدا کرد. در سال ۲۰۱۲ به نظر میرسید که این همکاری برای بانکهای کرهای دیگر قابل ادامه نبود. زونگ در یک ایمیل به حسینپور مینویسد که مسئولان «بانک صنعت کره» به او اطلاع دادهاند که لازم است «برای مدتی هیچ اقدامی نکنند.» زونگ سپس تصمیم میگیرد به هنگ کنگ یا شانگهای نقل مکان کرده و شرکت جدیدی تاسیس کند و نقشهی قبلیاش را در آنجا با موفقیت تکرار کند.
اما با مانع روبرو میشود. در سپتامبر سال ۲۰۱۲ روزنامهی «دیلی جونگآنگ» چاپ کره جنوبی، گزارش داد که مقامات کرهای درباره یک کلاهبرداری بزرگ از سوی ایران تحقیق میکنند. بر اساس این گزارش، تحقیقات در همان زمانی به جریان افتاده بود که زونگ، بدون آنکه اسماش در این گزارش آمده باشد، ۲۰ میلیون دلار به حسابی در یکی از بانکهای آمریکا منتقل کرده بود.
به دام افتادن ماهی کوچک
در سال ۲۰۱۳ زونگ به اتهام پولشویی در یک دادگاه کره جنوبی به دو سال حبس محکوم شد و در سال ۲۰۱۵ نیز مجدداً به علت عدم پرداخت مالیات پنج سالهاش در اولین محاکمه به پنج سال حبس محکوم گشت. در مه سال ۲۰۱۷ درخواست تجدید نظر زونگ در یکی از دادگاههای عالی سئول رد شد. وی محکوم به این شد که اگر نتواند میلیونها دلار پولی را که خارج کرده است برگرداند باید یک دوره محکومیت چهارساله به اضافهی ۴۰۰ روز کار اجباری در اردوگاه را نیز متحمل شود. «بانک صنعت کره» بر اساس گزارش رسانههای آن کشور، از آنجا که اقدامات مجرمانهای در آن انجام نشده بود، به دلیل وضعیت ناخوشایندی که برای دولت کره به وجود آورد، به جزای نقدی محکوم شد.
در طول همکاری با این سه ایرانی، زونگ ظاهرا ده میلیون دلار به عنوان سپرده به یک حساب امریکایی منتقل کرد. بر اساس اسناد آمریکایی، احتمالا مجموعهی این مبالغ حدود ۱۷ میلیون دلار باشد. علاوه بر این، خانوادهی زونگ و به ویژه پسرش میچل دانسته یا نادانسته در نقل و انتقالات و پولشویی مشارکت داشتند. اسپرتیوس، وکیل میچل زونگ میگوید که وی به هیچ وجه از منابعی که پولهای پدرش به دست میآمده اطلاعی نداشته و هیچ خطایی مرتکب نشده که غیرقانونی باشد. آنها از پولهای ایرانیها استفاده کردند تا آپارتمان و لنگرگاه در ایالت کلرادو بخرند که قیمتشان بالغ بر ۴ میلیون دلار میشود. آنها از این پولها همچنین برای خریدن اتومبیلهای گرانبها و سهام یک قایق تفریحی یک میلیون دلاری در سواحل کالیفرنیا استفاده کردند. و البته برای خریدن همان ست یاقوت کبود که برای استفاده در مراسم خاص مانند عروسی تهیه شده بود. همه اینها اکنون ضبط شدهاند.
در دسامبر سال ۲۰۱۶ دادستانهای آمریکا در آلاسکا یک کیفرخواست شامل ۴۷ اتهام برای کنت زونگ در رابطه با پولشویی و نقض قوانین تحریم علیه ایران تنظیم کردند. استیو اسکورسکی دادستان کل میگوید وقتی زونگ پس از پایان دوران محکومیتاش در کره جنوبی به آمریکا مسترد شود، رسیدگی به این پرونده ممکن است ماهها و چه بسا سالها طول بکشد و زونگ دههها در زندان آمریکا بسر ببرد.
اما اصلا معلوم نیست که کره او را مسترد خواهد کرد یا نه. به گفتهی ریچ کورتنر وکیل مدافع زونگ در آلاسکا، دولت کره به فردی که به دولت بدهکار است اجازهی خروج نمیدهد و اسناد اخیر دادگاههای کره نشان میدهد که زونگ حدود ۱۳ میلیون دلار به نهادهای دولتی کره بدهکار است. کورتنر گفت که این پرونده «یک معمای پیچیده و هزارتو» است.
تاجران صوری ایران به کار خود ادامه میدهند
در حالی که کنت زونگ در کره جنوبی زندانی است، سه تاجر ایرانی که او با آنها همکاری میکرده همچنان آزاد هستند و به فعالیت خود در سراسر جهان ادامه میدهند در حالی که هنوز میزان واقعی داراییهای آنها معلوم نیست. چیزی که مشخص است اینکه «معامله» نایبی و حسینپور و فرسوده در کره جنوبی تنها یک تجارت ساده و چه بسا بسیار کوچک اما وابسته به یک امپراتوری بزرگ باشد. در حقیقت اسناد ضبط شده توسط بازرسان ایالات متحده و شکایتهای منتشر شده نشان میدهد که معامله آنها با زونگ تنها یکی از اقداماتی بوده که به نمایندگی از سوی حکومت ایران انجام گرفته است.
به گفتهی امانوئل اُتولنگی، کارشناس تخلفات مالی و کارمند ارشد «بنیاد دفاع از دموکراسی»، این سه مرد در گرجستان نیز در همان زمان سرمایهگذاری کرده بودند. اتولنگی، چگونگی فعالیت این سه مرد را در قفقاز به طور مستند در مقالهای در سال ۲۰۱۵ منتشر کرد. تجارت آنها شامل راهاندازی ایرلاین خصوصی «فلای گرجستان»، تلاش ناموفق برای خرید هتل شرایتون تفلیس و تأسیس شرکتهای محلی در عرصهی املاک، سرمایهگذاری، سفرهای توریستی برای ایرانیان، شرکتهای خدماتی برای وامهای کوچک و کارتهای اعتباری و خرید و فروش ارز بوده است.
پول؟! اصلا مشکلی نیست! بالاتر از قیمت میپردازیم!
تلاش برای خریدن هتل شرایتون در گرجستان ارزش بررسی موشکافانه دارد زیرا نشان میدهد که چگونه این سه ایرانی تبدیل به سوداگران بینالمللی در سطح بسیار پیچیده میشوند و در مقیاسی بزرگ به سراغ معاملاتی میروند که احتمال میدهند برای سرمایهگذاران آمریکایی نیز وسوسهانگیز است.
در آن زمان هتل شرایتون در اختیار دولت راسالخیمه بود؛ یکی از هفت شیخنشین امارات متحده عربی که منافع اقتصادی زیادی در گرجستان داشت. به گفتهی فرهاد عظیما، یک چهرهی ایرانی- امریکایی ساکن ایالت کانزاس و صاحب یک ایرلاین خصوصی، مسئول فروش راسالخمیه مشتاق بود این هتل را بفروشد؛ پس به عظیما مراجعه کرد تا خریدارانی را به وی معرفی کند. سر بزنگاه حسینپور و نایبی و فرسوده در صحنه ظاهر شدند. عظیما که به پرسشهای مربوط به نقش خود در این نقل و انتقالات به صورت کتبی پاسخ داده است، پیدا شدن این سه نفر را یک «شانس نامنتظره» میخواند. وی گفت که دولت راسالخیمه از او خواست که خریداری برای هتل شرایتون در گرجستان پیدا کند و این سه ایرانی «خود را خریدارانی با قدرت بالا معرفی کردند.»
میزان گستردگی روابط فرهاد عظیما، حسینپور و نایبی هرگز روشن نشد. بر اساس اسناد اخیر دادگاههای آمریکا و انگلیس و همین طور ایمیلهای شخصی عظیما و امیر راسالخیمه هنوز بررسی موارد غیرقانونی در هر دو کشور جریان دارد. آنگونه که وکیل عظیما اظهار داشته، ایمیلهای او هک شده و سپس توسط مأموران شیخنشین رأسالخیمه لو رفتهاند. به نظر میرسد روابط عظیما و آن سه ایرانی صمیمانهتر از آنچه بوده که گزارش شده است.
به هر حال، بر اساس اسناد طبقهبندی شده توسط وکیل فرهاد عظیما، وی نه تنها نایبی و حسینپور و فرسوده را به امیر راسالخیمه معرفی کرد بلکه در اکتبر ۲۰۱۱ حسینپور و فرسوده را در یک دیدار خصوصی در قصر امیر همراهی کرد. این دیدار درست چند ماه بعد از آن بود که ایرانیها پولشویی میلیارد دلاری خود را با کنت زونگ پیش برده بودند تا بتوانند خرید هتل را انجام دهند. هیچ نشانهای در دست نیست که عظیما درباره اقدامات این سه نفر در کره جنوبی یا جای دیگری مطلع بوده است. بر اساس اظهارات کتبی عظیما، امیر راسالخیمه خیلی مشتاق بود که این معامله هر چه زودتر انجام شود چون ایرانیها به دلایلی که معلوم نبود حاضر بودند «بالاتر از قیمت بازار» برای هتل بپردازند.
البته پیشنهاد ۶۲.۵ میلیون دلاری ایرانیها برای خرید هتل شرایتوان نهایتا ناکام ماند. احتمالا پروندهی مالی این سه نفر در گرجستان سبب سر نگرفتن این معامله شد زیرا دفتر حقوقی که قرار بود این معامله را در گرجستان انجام دهد، سابقهی آنان را میشناخت. ایمیلهای عظیما نشان میدهد که یکی از وکلای این دفتر به وی نوشت: «اینها را از کجا پیدا کردید؟!» و عظیما دوپهلو پاسخ داد:«از قسمت اشیای گمشده!»
در پاسخ کتبی به یک سوال دربارهی معاملهی هتل شرایتون، عظیما یادآوری کرده که سه ایرانی توسط وکلای مسئول در گرجستان از نظر قوانین ضدپولشویی و مقررات مربوط به چنین معاملاتی چک شده بودند. وی مینویسد، با این همه از وزارت امور خارجه آمریکا نیز درباره این خریداران پرس و جو کرده، و به او توصیه شد که بهتر است با آنها وارد معامله نشود: «بر اساس این توصیه، من از معامله هتل شرایتون کنار کشیدم.» فرهاد عظیما همچنین یادآوری کرد که امیر رأسالخیمه معامله را با این سه ایرانی پیگیری کرد و آخر سر هم ۲۰میلیون دلار را که از خریداران مشتاق دریافت کرده بود نگه داشت، اگرچه معامله سر نگرفت.
سه تاجر ایرانی زیر ذرهبین
چه موفق چه ناموفق، معاملات این سه ایرانی در گرجستان سبب کنجکاوی و جلب توجه شد. در ژوئن سال ۲۰۱۳ در مصاحبهی وال استریت ژورنال با نایبی و حسینپور دربارهی کار کردن آنها برای حکومت ایران، نایبی گفت: «ما از آنها متنفریم» و حسینپور گفت: «ما هیچ ارتباطی با دور زدن تحریمها نداریم.»
اما مسئولان وزارت خزانهداری آمریکا که به گزارش وال استریت ژورنال به دفعات در سال ۲۰۱۲ به گرجستان سفر کرده بودند تا به بررسی سیل سرمایه ایران به سوی گرجستان بپردازند، این ادعا را قبول ندارند. به این ترتیب، در سپتامبر ۲۰۱۴ این سه مرد در لیست اشخاصی قرار گرفتند که از سوی خزانهداری آمریکا به طور رسمی تحریم شده بودند. بسیاری از شرکتهای آنها از جمله شرکت «ارکیده» در دبی در صدر این تحریمها قرار داشت. مسئولان وزارت خزانهداری آمریکا این سه مرد را به «تسهیل معاملات فریبنده» برای دور زدن تحریمهای چندجانبه علیه ایران متهم کردند.
در آن زمان گویا دست کم یکی از این افراد دست به دامان فرهاد عظیما شد تا به او کمک کند. ایمیلهای فاششدهی عظیما نشان میدهد که در اواخر سال ۲۰۱۴ وی حسینپور را به وکیل خود ارجاع داد تا با خزانهداری آمریکا لابی کرده و وی را از لیست تحریمها خارج کند. به گفتهی فرهاد عظیما، حسین پور از او توصیه و مشورت خواست ولی نهایتا از گرفتن این وکیل خودداری کرد.
هنوز مشخص نیست کدام اقدامات مشخص به تصمیم خزانهداری آمریکا برای قرار دادن نام این سه تن در لیست تحریمها منجر شده است. همچنین معلوم نیست آمریکاییها فکر میکنند این سه نفر برای چه کسی از درون رژیم ایران کار میکردند. اما نشانههای بالقوه زیادی در گزارشهای منتشر شده وجود دارد.
به فرمان «رهبر»!
یکی از این گزارشها به روزنامهای مربوط میشود مستقر درجزیرهی «کیمن» واقع در دریای کارائیب. این روزنامه گزارشی داشت درباره اخذ تابعیت بر اساس سرمایهگذاری در کشور «سنت کیتس و نویس» [جزیرهای در دریای کارائیب]؛ این سه ایرانی، تابعیت و یک سری پاسپورت از قرار هر نفر ۲۵۰هزار دلار در رابطه با نایبی که به «ستاد اجرایی فرمان امام» مرتبط بود خریدند. این ستاد، مجموعهای از دم و دستگاه تجاری را در اختیار دارد که مستقیم زیر نظر رهبر [جمهوری اسلامی] ایران اداره میشود. «ستاد اجرایی فرمان امام» (EIKO) یکی از پایههای قدرت رهبری و شبکهی حفاظتی اوست که خبرگزاری رویترز در سال ۲۰۱۳ بر اساس تحقیقاتی که انجام داد، اموال آن را حدود ۹۵ میلیارد دلار آمریکا تخمین زد.
من به چیز دیگری هم دست یافتم. آدرسی که ایرانی ها برای قبضهای شرکت «فرسوده و شرکا» تهیه کرده بودند یک شرکت ایرانی بود که زونگ آن را به مبلغ تقریبا ۱ میلیارد دلار «فروخته» بود و ناماش در سال ۲۰۱۴ در لیست تحریمهای اتحادیه اروپا به عنوان دفتر مرکزی Sorinet Commercial Trust Bankers پیدا شد. در آن زمان «سورینت» از طرف خزانهداری آمریکا به عنوان یکی از شرکتهای صوری متعلق به بابک زنجانی، یک از ثروتمندترین ایرانیان، شناسایی شده بود که به حکومت ایران کمک میکرد تا به طور غیرقانونی به نقل و انتقال میلیونها دلار بپردازد. وزارت خزانهداری قبلا تحریمهایی را علیه بابک زنجانی و شرکتهای وی وضع کرده و مدعی بود که «سورینت» یک پوشش برای شرکتهای نفتی دولت ایران است که برخی از آنها یا به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تعلق دارند یا توسط آنها مدیریت میشوند. از آن زمان ورق برای بابک زنجانی برگشت و او در سال ۲۰۱۶ از سوی دادگاهی در ایران به اتهام بالا کشیدن میلیاردها دلار سود نفت به اعدام محکوم شد.
برجام و پولشویان جمهوری اسلامی
در ۱۴ ژوییه ۲۰۱۵ پس از دو سال مذاکرات نفسگیر، شش قدرت جهانی یک توافق تاریخی را اعلام کردند که بر اساس آن ایران نمیتواند برنامهی تسلیحات اتمی خود را پیش ببرد. حامیان این توافق از آن به عنوان یک گام تعیینکننده که مانع ایران برای ساختن بمب میشود استقبال کردند.
به عنوان بخشی از این توافق، مقامات آمریکا تصمیم گرفتند به محض اجرایی شدن برجام، پوریا نایبی و هوشنگ حسینپور و هوشنگ فرسوده و شرکتهایی را که با آنها همکاری میکردند، از جمله شرکت «ارکیده» در دبی را از لیست تحریمها خارج کنند.
در این میان، دستاورد مقامات و مسئولان ایالات متحده آمریکا در راه رسیدن به اهداف استراتژیکشان هرچه بوده باشد، یک نکته مسلم است: این سه نفر برای مذاکرهکنندگان ایرانی آنقدر مهم بودند که وضعیت آنها را در مذاکرات هستهای پیش بکشند و برایش بجنگند. حتی قبل از توافق هم وقتی پای این سه نفر به میان آمد، به نظر میرسید دولتمردان آمریکا روی بند باریکی بین ملاحظات سیاسی و مسائل حقوقی گام بر میدارند.
به نظر می رسد اسناد و مدارک راجع به نایبی و حسینپور و فرسوده و همکاریشان چنان آشکار بود که دستگاه اجرایی اوباما نتوانست آن را انکار کند. اتولنگی به من گفت که در واقع دولت باید آنها را تحریم میکرد اما به این دلیل که در حال مذاکره با حسن روحانی، رییس جمهور ایران، بودند و تلاش میکردند تا به یک تفاهم قابل قبول دست یابند، نتوانستد اقدامات علیه این سه نفر را بیشتر پیش ببرند.
امانوئل اتولنگی گفت: «به نظر میرسد بزرگی و دامنهی عملیات نایبی و حسینپور و فرسوده، دولت اوباما را برای نادیده گرفتن آنها در موقعیت دشواری قرار داده بود. از یک طرف دولت میبایست آنها را تحریم میکرد ولی از سوی دیگر از آنجا که با روحانی وارد معامله شده و تلاش میکردند به یک توافق جامع برسند، دولت آمریکا به پیگیری پرونده آنان ادامه نداد.»
به نظر اتولنگی، اشتیاق آشکار دولت آمریکا به «ادامه دادن مذاکرات» بیشتر بود تا رو کردن اسناد جزایی علیه نایبی و حسینپور و فرسوده. و این یک موهبت آشکار برای این سه نفر بود زیرا هنوز اموال بسیاری در خارج از کشور در اختیار داشتند. به گفتهی امانوئل اتولنگی، در حال حاضر پوریا نایبی بیشتر اوقات در گرجستان و دبی بسر میبرد و هوشنگ حسین پور عمدتا در دبی مستقر است. محل اقامت هوشنگ فرسوده نامعلوم است.
دیمیتری آلکسیدزه، وکیل ساکن تفلیس که شرکتاش در یک دعوای حقوقی علیه نایبی درگیر بود به من گفت که «نایبی یک زندگی لوکس در گرجستان» دارد. آلکسیدزه میگوید که نایبی امروز هم دارای چندین خانه و آپارتمان و مستغلات و رستوران در این کشور کوچک قفقاز است. این همه به نظر این وکیل گرجی بسیار «عجیب و غریب» است چرا که در سال ۲۰۱۳ مقامات گرجی تحقیقاتی را درباره میلیونها دلار پولشویی توسط نایبی و حسین پور و فرسوده آغاز کردند. این سه نفر هرگز به طور رسمی برای توضیح احضار نشدند که همین خودش از نظر آلکسیدزه عجیب به نظر میرسد. پولیتیکو این موقعیت را نیافت که بتواند مستقلا اظهارات آلکسیدزه را مبنی بر تحقیقات حقوقی درباره این سه مرد در گرجستان به تایید برساند. ایمیلهایی که در رابطه با این سه نفر به افراد مرتبط به آنها فرستادیم نیز همگی بدون جواب ماندند. همچنین تلاش برای تماس با وکیل نایبی در گرجستان نیز بی نتیجه ماند.
نکاتی که فعلا آشکار نمیشوند
با توجه به ارتباطات سیاسی آشکار این سه نفر، ما هرگز تمام ماجرا را درباره دامنهی عملیات این سه مرد که از سوی رژیم ایران انجام میدادند مطلع نخواهیم شد. احتمالا درباره مقامات کره جنوبی که بر اساس ایمیلهای کنت زونگ در این ماجرا دخیل بودند نیز چیز بیشتری نخواهیم دانست. نه تنها دادستانی کره جنوبی «بانک صنعت کره» را با وجود اینکه به جرم اقدامات غیرقانونی به پرداخت جریمه محکوم شده بود از دخیل بودن در این پرونده مبرا اعلام کرد بلکه حتی بازپرسان کره از اینکه علیه ادارهی دولتی کنترل صادرات کره و بانک مرکزی این کشور برای پرداخت جریمه شکایت کنند هم امتناع کردند.
شبکهی غیرقانونی در برابر تحریمها
پروندهی زونگ و ماجراهای پیرامون آن نشان میدهد که چقدر مشکل میتوان نظام تحریمهای بینالمللی که پیش از توافق هستهآی با ایران وجود داشت را حفظ کرد. فشار مالی [بر اثر تحریمها] بر حتی کشورهای متحد آمریکا مانند کره جنوبی نیز میتواند بسیار بزرگ باشد.
به گزارش روزنامهی «تایمز کره» برای مثال در طول سالهایی که تحریمهای شدید علیه ایران اعمال میشد، دو «بانک صنعت» و «ووری» در کره جنوبی به دلیل توافقهای ویژه با ایران، سودهای «عظیم» به جیب زدند. فقط در سال ۲۰۱۲ آنها توانستند مبلغ ۴٫۴ میلیارد دلار به حساب ذخیرهشان بیفزایند. واقعا مبلغ عظیمی بود؛ و بر اساس گزارشها، ایران تهدید کرده بود این پول را از این بانکها بیرون میکشد مگر اینکه بانکهای کرهای نرخ سود را بالا ببرند. در سال ۲۰۱۶ دو کشور ایران و کره توافق کردند حسابهای بانکی را همچنان نگاه دارند و در نتیجه چندین میلیارد دلار سرمایهی ایران در این بانکها باقی ماند.
پروندهی زونگ همچنین نشان میدهد که چقدر پیشبرد تحریمهای چندجانبه، در صورتی که پرزیدنت ترامپ تهدیدهای خود را درباره لغو توافق اتمی عملی کند، دشوار خواهد بود اگرچه غیرممکن نیست؛ چرا که تحریمهای تازه علیه ایران در رابطه با نقض حقوق بشر و حمایت ایران از تروریسم و آزمایشهای بالستیک اعلام شدهاند.
اما با چنین تدابیری به متحدان قدرتمند آمریکا مانند کره جنوبی و ژاپن که به نفت ایران وابسته هستند فشار وارد میشود. آن هم در حالی که جلب موافقت رقبایی مانند چین، که یکی از واردکنندگان مهم نفت ایران است، کار حضرت فیل است و به یک کار دیپلماتیک غیرقابل توصیف از سوی دولت ترامپ نیاز دارد.
ولی چرا اصلا این دولتها باید با چنین تنبیهاتی موافقت کنند آن هم در حالی که معاملاتشان [با ایران] به شدت رونق گرفته. به گزارش سی ان ان، ایران صادرات نفت خود را در سراسر جهان فقط از پایان سال ۲۰۱۵ تا اواسط ۲۰۱۶ سه برابر کرده است. چندین میلیارد ارز ایرانی در بانکهای دولتی کره جنوبی سرمایهگذاری شدهاند. در سال ۲۰۱۶ کره جنوبی اعلام کرد که صادراتاش به ایران در سه سال آینده سه برابر خواهد شد.
به این ترتیب، کِنِت زونگ، این ماهی فروش سابق آلاسکا، که خودش مانند یک ماهی کوچک شکار شد، میتواند بقیه عمرش را در زندان بسر ببرد، اما ماهی بزرگتر، همچنان، در دبی و سئول و تهران و تفلیس، در جریانهای مالی به مراتب آرامتر و متنوعتر شنا میکند.
*منبع:پولیتیکو
*نویسنده: زاک دورفمن Zach Dorfmann عضو ارشد مسایل بینالمللی در بنیاد کارنگی
*ترجمه و تنظیم: کیهان لندن
*گزارش پولیتیکو: یک تصویر کامل از معامله با ایران
*گزارش پولیتیکو: معاملهی پنهان اوباما با ایران