چندی پیش مردی همسرش را به خاطر آنکه او را «بچه چوپان» خطاب کرده بود خفه کرد و جسدش را در مزرعهای رها نمود.
کشاورزی هنگام کار ناگهان با پیکر این زن که رویا نام داشت روبرو شد و پلیس را در جریان گذاشت. تحقیقات مأموران نشان داد رویا و همسرش مدتها با یکدیگر اختلاف داشتهاند. شوهر رویا دستگیر شد و به قتل همسرش اعتراف کرد.
او گفت: در یک ریختهگری کار میکنم و معمولا شبها ساعت ۱۱ شب خسته به خانه برمیگردم برای همین شبها زود میخوابیدم تا فردای آن روز صبح زود بیدار شوم و به محل کارم بروم. مدتی بود باجناقم شبها به منزل ما میآمد و نمیتوانستم صبح زود بیدار شوم و به سر کار بروم. از باجناقم خواستم ساعت هفت یا هشت شب به منزل ما بیاید و تا ساعت ۱۲ آنجا بماند به همین خاطر باجناقم از من ناراحت شد و دیگر به منزل ما نیامدند.
بعد از مدتی باجناقم میهمانی ترتیب داد و به جز خانواده ما تمام فامیل را دعوت کرد. همسرم خیلی ناراحت شد و به من گفت تو با حرفهایت باجناقات را ناراحت کردی و او دیگر ما را به منزلش دعوت نمیکند. هنگام جر و بحث او مرا بچه چوپان خطاب کرد، از حرف او خیلی عصبانی شدم به طرف آشپزخانه رفتم و گلوی او را گرفتم و به طرف اتاق کشیدم، رویا روی زمین افتاد؛ برای اینکه کمی آرام شوم به حیاط رفتم و بعد از چند دقیقه برگشتم.
وی همچنان روی زمین افتاده بود، صدایش کردم اما جواب نداد وقتی خواستم او را بلند کنم متوجه شدم نفس نمیکشد و صورتش کبود است. جسد رویا را داخل گونی گذاشتم و با موتور آن را به یک مزرعه ذرت بردم و همان جا رها کردم.
این هفته در جریان دادگاه نماینده دادستان از طرف پسر چهار ساله رویا تقاضای دیه کرد اما خانواده رویا درخواست اعدام قاتل را کردند و حاضر شدند قصاص دیه بدهند.