آوازه (+ویدیو) تصنیفسازی یا ترانهپردازی در ایران از مشروطیت به این سو چهار مرحله مختلف را طی کرده است.
نخستین مرحله به تبعیت از خاندان هنر، آقا علیاکبرخان و پسرانش شکل گرفت. یعنی آهنگسازان همان خطهای ملودی ردیفی را با کلمات فارسی در میآمیختند و همان را میخواندند. مرحله دوم از زمان امیر جاهد آغاز میشود که در واقع تصنیف معنای واقعی خود را میگیرد ولی همچنان وابسته به سنت باقی میماند. مرحله سوم با ابوالحسن صبا و شاگردانش آغاز میشود که در عین وابستگی به سنت، ملودیهای تازه و ریتمهای متحرک را به کار میگرفتند و خوانندگان ترانه نیز به تبع آهنگسازان، شیوه ترانهخوانی خود را تغییر میدادند. بالاترین دستاورد ترانهسازی ایران پیش از زمان ما به همین دوره مربوط میشود. بهخصوص شاگردان صبا از هیچگونه تغییری امتناع نمیکردند و ترانهسازان از مهدی خالدی گرفته تا همایون خرم و فرامرز پایور همه در راه نوآوری سیر میکردند.
مرحله چهارم از ترانهسازی مربوط میشود به سالهای دهه هفتاد خورشیدی به بعد که دگرگونیهای عمیقتری حتی در سنتیخوانها به وجود آمد. تغییرات دهه اخیر بخشی از دگرگونیهای مرحله چهارم است که هنوز به پایان نرسیده.
در موفقیت این تغییرات یک عامل بیش از عوامل دیگر دخالت داشته و آن تحولی است که همزمان در شعر ایران و به تبع آن در متن ترانهها پدید آمد. موسیقی که همیشه به کمک شعر آمده بود حالا از یاریهای شعر بهره میگرفت تا خود را نو کند. ترانهسرایان دوره سوم و دوره چهارم بیشترین تاثیر را در دگرگونیها داشتهاند. یکی از آنها تورج نگهبان بود که زبدهترین ترانههای سنتی را در میان آثار او میتوان یافت.
تورج نگهبان ادبیات خوانده بود و نخستین کار ترانهای خود را با مجید وفادار تجربه کرد. خودش میگوید، آهنگی بود که برای قربانیان سیل زاهدان ساخته شده بود و از برنامه کارگران با صدای مجری برنامه خوانده شد. ولی کار جدی نگهبان پس از آشنایی با همایون خرّم آغاز شد. تورج که با خرّم نسبت خانوادگی داشت، یک شب به درخواست او متن ترانهای را برایش ساخت. پس از آن همکاری این دو با موفقیت ادامه پیدا کرد.
تورج از کسانی بود که برای نخستین بار گل و بلبل و شمع و پروانه را کنار گذاشت و به توصیف طبیعت پرداخت. عاشقانهها را نیز با زبان امروزی پرورش میداد. از آن پس تورج همراه با خرّم با خوانندگانی چون الهه، مرضیه، دلکش، مهستی، داریوش و خوانندگان دیگر همکاری مستمر داشت حتی یکی دو تن از آنان را به شهرت رسانید. مثل منوچهر همایونپور و امینالله رشیدی. ولی کار زبده تورج- خرّم از زمان آشنایی و همکاری با پروین پدید آمد. پروین صدایی سخت ویژه داشت و رنگ صدایش با نوع آهنگهایی که خرّم میساخت سازگار بود. خرّم نیز مثل علینقی وزیری که پس از مدتی روحانگیز را پیدا کرده بود، خواننده باب طبع خود را یافته بود. حاصل همکاری این مثلث، ترانههای سرزنده و با محتوایی است که هم پروین را به شهرت رسانید و هم نام تورج و خرّم را در فهرست هنرمندان دست اول به ثبت رساند. یکی از ترانههای دلانگیز این مثلث «تصویری در خیال» نام دارد. شاعر دلدار خود را چنان توصیف میکند که وقتی به واقعیت میرسد او را نمیشناسد و بعد به دلدار خود هشدار میدهد که اگر سرگرانی کند و قدر عشق او را نداند، او را هم از خیال خود بیرون میکند.
عشق من برتر از اندیشه خود
در خیال از تو بتی ساختهام
دادهام پیکر زیبای تو را، تو را ، تو را
آنچنان جلوه که نشناختهام
چو دریا، توفانزا، دو چشمت را آفریدم
سیهنقشی ز شبها بر گیسویت کشیدم
به لبهای تو نقشی برتر از افسانه دادم
ز مینا مستی از گلبرگ و بو بر آن نهادم
شعر تورج شباهت غریبی به شعر معروف «پیکرتراش» نادر نادرپور دارد. نادر نیز از زبان بتتراش میگوید که اگر ناز خود را افزون کند او را هم چون بتهای دیگر در هم میشکند. یک بار این مطلب را با نگهبان در میان گذاشتیم و او مرا به تاریخ شعر رجوع داد. شعر تورج پیش از شعر نادرپور سروده شده است. اینجاست که توارد معنی واقعی پیدا میکند.
تورج و طنین
تورج نگهبان علاو بر کار ترانهسرایی دین بزرگی به گردن «گروه طنین» دارد. او که در سالهای چهل خورشیدی در شورای موسیقی رادیو کار میکرد، آگاه میشود که رادیو تصمیم دارد از آن پس از تولید ترانه خودداری کند و این کار را بر عهده بخش خصوصی بگذارد. نگهبان موضوع را با پرویز اتابکی در میان میگذارد و او را تشویق میکند که جمع کوچک هنرمندان ترانه را یاری برساند و سازمانی برای ساخت و پرداخت ترانه به وجود بیاورد. این پیشنهاد پذیرفته میشود و «گروه طنین» رسما از سال ۱۳۴۸ کار تولید و توزیع ترانهها را خود به دست میگیرد. همه دوستان تورج حضور او را از این بابت مغتنم میشمارند. دیدیم که موفقیت درخشانی نیز نصیب «گروه طنین» شد و بهترین و والاترین ترانههای سالهای پیش از انقلاب ساخته و پرداخته همین «گروه طنین» است.
تورج نگهبان در سالهای پس از انقلاب نخست به انگلستان و بعد به آمریکا مهاجرت کرد و در برونمرز نیز کار ترانهسرایی را ادامه داد. همکاری نزدیک او با مهین زرینپنجه به تهیه سه سیدی از آثار زرینپنجه منجر شد.
این روزها نُه سال از مرگ تورج نگهبان میگذرد ولی دستاوردهای او در بازار موسیقی همچنان رواج و رونق دارد.