آوازه – هفته گذشته سرانجام یکی از نمایندگان ولایت فقیه در مجلس شورای اسلامی تاب نیاورد و فریاد زد «بالاخره تکلیف ما را روشن کنید، موسیقی حلال است یا حرام؟»
نزدیک به چهل سال است که ما هر جا مجالی پیدا کردهایم، گفتهایم که تکلیف موسیقی را روشن کنید ولی باز هر روز خبر از فتوای تازهای از سوی حجج اسلام و آیات عظام صادر شده و سرگیجه سرنوشت موسیقی را افزون کرده است.
نخستین کسی که حرام بودن موسیقی را تایید کرد شخص شخیص رهبر انقلاب بود که در همان سال آغاز پیروزی انقلاب گفت: موسیقی خیانت است جوانان ما را فشل میکند.
در پی اظهار نظر رهبر از زمین و زمان بیانیه و قطعنامه فرو بارید که موسیقی را به عنوان دشمن اصلی جوانان ایران معرفی میکرد. بر اساس این بیانیهها موسیقی در سالهای پس از انقلاب دچار خفقان شد ولی مگر میشود تا قیام قیامت موسیقی را به کناری نهاد. همه برنامههای فرهنگی در جهان امروز از همیاری موسیقی بهره میگیرند و گروههای بزرگ و کوچک با شیوههای مختلف میکوشند تا نیاز جوانان را برآورده کنند. جوانان ایران نیز در طول این سالها نهایت کوشش و تلاش را به کار زدهاند که دیگر موسیقی را از آنها نگیرند. در این کار موفقیتهای چشمگیری نیز به دست آوردهاند. موسیقیدانان جوان راههایی پیدا کردهاند تا ممنوعیتهای موجود را دور بزنند و هستههای اصلی تولید موسیقی را فعال نگاه دارند.
این ممنوعیتها گاه آنچنان مرتجع است که آدمی باورش نمیشود در قرن بیست و یکم با چنین خزعبلاتی روبرو شود. کارگزاران فرهنگی ابتدا صدای زنان را ممنوع کردند، تصمیم بعدی این بود که با در حاشیه قرار دادن صدای زن به عنوان همآوایی مفری برای موسیقی پیدا کنند. چندی نگذشت که باز فتواهای دیگری صادر شد از جمله ممنوعیت نمایش سازها. استفاده از سازهای غربی که پیش از آن ممنوع شده بود.
آشفتگیهای مهارنشده
در جریان «جنبش سبز» دیگر مهار از دست همه بیرون رفت. از یک سو هر کس ملودی تازهای به بازار میآورد تبدیل به قهرمان میشد و این بر آشفتگی جامعه موسیقی میافزود. نوآوری با دری وری به اشتباه گرفته میشد. ولی از سوی دیگر امکانات تازهای برای آنها که حرفی برای گفتن داشتند به وجود آمد. کار به جایی رسید که در دو سه دوره انتخابات ریاست جمهوری موسیقی مددکار کارگزاران فرهنگی شد تا بازار انتخاباتی را گرم نگاه دارند و فکر خلایق را از هزاران مشکل ریز و درشت که در زندگی دارند منحرف سازند. از این بازار گرم باز بیش از همه جوانان جویای نام و کم دانش و تجربه استفاده کردند و بر آشفتگیها افزودند.
در برابر این، گروهی از جوانان موسیقیدان که تجربه کافی نیز در کار خود داشتند دگرگونیهای برجستهای در کار موسیقی پدید آوردند. ملودیها رنگینتر شد و ضربها آهنگینتر و به مرور خون تازهای در رگهای موسیقی ایران جاری شد که در چشمانداز آن میتوان موفقیتهای بزرگی را دید.
همه اینها را که گفتیم ولی هنوز کارگزاران فرهنگی یا آیت اللههای وابسته پاسخ این پرسش را ندادهاند که موسیقی حرام است یا حلال؟ اگر حرام است چرا در رسانههای دولتی و در عزاداریهای رسمی از آن استفاده میکنند و اگر حلال است چرا ممنوعیت برای آفرینش آن به وجود میآورند. شترسواری که دولا دولا نمیشود. یا زنگی زنگ یا رومی روم.
یادم میآید در سالهای اول پس از انقلاب نظر هنرمندان قدیمی را درباره موسیقی ایران و مشکلی که پیدا کرده بود جویا شدم. حرف حساب را از زبان فرامرز پایور شنیدم. او میگفت: «آقا ما هزار و چهار صد سال است که با این آقایان کار میکنیم. هم به به و چهچهشان را شنیدهایم هم مویه و شیونشان را. اینها یک قدم از آنچه میگویند پا عقب نمیگذارند. هزار و چهار صد سال است که با این وضع عادت کردهایم. ما هم بی خود خون دل میخوریم. اینها عوض بشو نیستند. پس بهتر است ما کار خودمان را بکنیم، آنها را هم به کار خود بگذاریم. عاقبت حقیقت پیروز میشود.»
حسین دهلوی آهنگساز معروف نیز در گفتگویی اشاره به حلال و حرام بودن موسیقی داشت. او در آن زمان اپرای بچهها «مانی و مانا» را ساخته بود و چون مانا دختر کوچکی بود، اجازه خواندن نداشت. به همین دلیل تا زمان ما اپرای دهلوی همچنان بدون مجوز باقی مانده است. دهلوی میگفت آقایان باید تکلیف ما را با حرام و حلال روشن کنند. اگر حلال است بگذارند ما کارمان را ادامه دهیم و اگر حرام است کشور ما را هم بدهند دست طالبان تا تکلیف همهمان روشن شود.
جملهای نیز از علی تجویدی به نقل میآوریم. او در مورد ممنوعیت صدای زنان میگفت با این کار پنجاه در صد صدای موسیقی ایران مرده است و پارتیتورهای من همچنان در کشوهای میزم گرد و خاک میخورند.
آنچه در پایان مقال گفتنی است این است که موسیقی ایران در طول این هزار و چهارصد سال زیر و بالای بسیار دیده است. عربها، ترکها، مغولها و افغانها هر کدام که سر به غارت و شورش برداشتهاند اولین جایی را که تسخیر کردهاند ایران بوده است و اولین چیزی را هم که خراب کردهاند موسیقی پاک و پاکیزه دوران طلایی باربد بوده است. موسیقی ایران، این دلانگیزترین هنر ملی ما، همیشه شادیآفرین و لذتبخش بوده است. آنها که آن را نمیپسندند باید ملتی را آزاد بگذارند. شیخ اجل سعدی در مورد کسانی که موسیقی را نمیپسندند جملهای خوش گفته است:
اشتر به شعر عرب در حالت است و طرب
گر ذوق نیست ترا، کژ طبع جانوری