فیروزه رمضان زاده- درست پس از پذیرفتن قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت و برقراری آتشبس میان ایران و عراق، شادی پایان جنگ برای بسیاری از خانوادهها در ایران به عزا تبدیل و برنامه از پیش تدارک شده کشتار زندانیان مجاهد در مردادماه و چپها در شهریورماه ۱۳۶۷ آغاز شد.
بر سر ارزیابی تعداد دقیق اعدامشدگان بین مراجع مختلف، اختلاف نظر وجود دارد؛ آیت الله منتظری در کتاب خاطرات خود تعداد جانباختگان این دوره را حدود ۲۸۰۰ یا ۳۸۰۰ نفر اعلام کرده است اما تعداد قربانیان این فاجعه انسانی نزد برخی منابع، بین سه هزار تا پنجهزار نفر تخمین زده میشود.
در میان فهرست اسامی منتشرشده از جان باختگان، اسامی کودکان و نوجوانان نیز به چشم میخورد؛ کودکانی که پس از گذراندن چندین سال در زندان بالغ شده بودند؛ آنها از تحصیل و حقوق اجتماعی خود محروم شدند بدون اینکه دادگاهی برای محاکمه آنان تشکیل شده باشد؛ بدون آنکه فرصتی برای خداحافظی با خانوادههای خود بیابند؛ آنها به حکم بیدادگاه «هیات مرگ» در سکوت محض خبری و باعجله اعدام و سربهنیست شدند؛ پیکر آنها هرگز به خانوادههاشان بازپس داده نشد؛ آنان در گورهای جمعی به خاک سپرده شدند.
بر اساس آمارهای منتشرشده از سوی سازمان «ایران تریبونال» نام بیش از ۱۲۶ دختر و پسر ۱۸ ساله و زیر ۱۸ سال در میان اعدام شدگان در بین سالهای ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۷ دیده میشود. اما در جریان اعدامهای سال ۶۷ تعداد اعدام شدههای زیر ۱۵ سال انگشتشمار بوده است.
اعدامهای فلهای و فراقضایی زندانیان و دگراندیشان سیاسی در زندانهای جمهوری اسلامی تنها بخش کوچکی از انبوه زخمهای التیام نیافته است، در کنار بسیاری گزارشهای منتشرشده در مورد تجاوز به دختران باکره پیش از اعدام، به گواهی بسیاری از جان بهدربردگان از آن کشتار، موارد بسیاری از آزار و اذیت، شکنجه و سوء استفاده جنسی علیه کودکان و نوجوانان گزارش شده است.
ایرج مصداقی که ۱۰ سال از ۱۳۶۰ تا ۱۳۷۰ در زندانهای اوین، قزل حصار و گوهردشت در حبس بوده است با اشاره به تعداد زیادی از کودکان و نوجوانان زندانی در زندان اوین که در سالهای ۶۰ و ۶۱ بازداشت شده بودند به کیهان لندن میگوید: «در دوارن اسدالله لاجوردی بارها کودکان و نوجوانان ازسوی پاسداران در بندها و سالن ۶ «آموزشگاه» اوین، بند اختصاصی کودکان و نوجوانان زندانی و… مورد سوء استفاده جنسی قرار گرفتند.»
این زندانی سیاسی سابق به نقش مهم اسدالله لاجوردی، رئیس پیشین زندان اوین و دادستان انقلاب تهران در دههٔ شصت در آزار و شکنجه کودکان و نوجوانان زندانی اشاره میکند و میافزاید: «لاجوردی روزها کودکان و نوجوانان محبوس در سالن ۶ اوین را مجبور میکرد تا خاک را خشک کرده و سرند کنند تا در آنجا گل بکارد و باغچه درست کند. او کودکان و نوجوانان را وا میداشت پوکههای گلوله را از دیوارههای تپههای اوین و محل تیربارانها درآورند. او از آنها در کندن زمین قتلگاه زندانیان که تا عمق یک متری خاکی خونآلود داشت استفاده میکرد.»
مصداقی با بیان این نکته که آیتالله منتظری در مورد اعدام دختران ۱۳-۱۴ ساله حقیقت را گفته بود به سخنان محمدیگیلانی، رییس دادگاه انقلاب در اولین مصاحبه مطبوعاتی وی پس از ۳۰ خرداد ۶۰ نیز اشاره میکند که به خبرنگاران گفته بود: «به هیچ وجه غیر مکلفی اعدام نشده و سن و سال اعدام شدگان حول ۱۸ سال بوده است.»
مصداقی تاکید میکند که «منظور محمدی گیلانی از «غیرمکلف» سن ۹ سال قمری برای دختران و ۱۵ سال قمری برای پسران است؛ با همین معیار، فاطمه مصباح دانشآموز ۱۳ ساله را مقابل جوخه اعدام قرار دادند. خواهرش عزت ۱۵ ساله بود که به رگبار ژ۳ بسته شد. از آن خانواده ۸ نفری هیچکس را باقی نگذاشتند.»
وی همچنین به نیلوفر تشید اشاره میکند که که به خاطر کینه لاجوردی از برادرانش علیمحمد و علیرضا، در ۱۵ سالگی اعدام شد.
مصداقی از سمیه تقوایی، دانش آموز ۹ ساله متولد ١٣۵١ نیز میگوید که همراه با مادر و پدرش و دو نفر از اعضای سازمان مجاهدین زندگی میکرد. وی در حالی که مشغول نوشتن تکالیف مدرسهاش بود توسط مأموران امنیتی که برای دستگیری مادر و پدرش به خانه آنها هجوم آورده بودند بازداشت شد.
به گفتهی مصداقی، سمیه با اصرار لاجوردی و محمدی گیلانی مبنی بر اینکه به سن تکلیف رسیده است ۵ سال در اوین زندانی و شاهد شکنجه شدن سایر زندانیان بود. بود. لاجوردی در ۱۳ سالگی او را به نامزدی یکی از پاسداران درآورد و دوباره به زندان بازگرداند. سنیع مدتی بعد به عمه و سپس عمویش سپرده شد و در ۱۵ سالگی به اجبار لاجوردی به عقد پاسداری که موجی بود درآمد و از وی صاحب دو فرزند شد. سمیه که در خانواده این پاسدار به شدت مورد آزار قرار گرفته بود در ۲۰ سالگی دچار سرطان سینه شد. در نهایت سمیه در ماههای آخر عمرش هنگام ۲۵ سالگی اجازه پیدا کرد به لندن برود جایی که پدر و مادرش بعد از جدایی از مجاهدین در آنجا اقامت داشتند ودر همانجا هم از دنیا رفت.
ایرج مصداقی در ادامهی گفتگو با کیهان لندن به شماری از کودکان زندانی اشاره میکند که که همگی هنگام بازداشت ۱۴-۱۵ ساله و یا حداکثر ۱۶ ساله بودند و در کشتار ۶۷ اعدام شدند از جمله محمدرضا مجیدی، سهیل دانیال، احمد غلامی، محمدرضا علیرضا نیا و… مسعود افتخاری.
واقعیت این است که برخی از حقایق تاریخی برای همیشه در حافظه جمعی و تاریخی یک جامعه ماندگار میشوند؛ تراژدی کشتار دستهجمعی زندانیان سیاسی در دهه شصت نیز از آن دسته حقایق انکارناپذیر و فراموش نشدنی است که در طول دو دهه گذشته از پشت درهای بسته و در میان روایتهای تکه پارهی جان بهدربردگان توانست به خاطرهی جمعی و فصلی دردناک از تاریخ معاصر ایران تبدیل شود. آن دوران مالامال از رنج و غم هر چند آزاردهنده است اما تجربهای است فجیع تا بر اساس آن بتوان از تکرارش جلوگیری کرد.
*عکسها برگرفته از گفتگو با محمود رفیع، بنیانگذار جامعهی دفاع از حقوق بشر در ایران – برلن؛ ۱ بهمن ۱۳۹۰