شامگاه یکشنبه ششم شهریور ۱۳۹۶، ابراهیم یزدی دبیرکل نهضت آزادی و وزیر خارجهی دولت مهدی بازرگان در سن ۸۶ سالگی در ازمیر ترکیه درگذشت.
یزدی حدود دو سال پیش قصد داشت برای معالجه بیماری سرطان پانکراس به آمریکا سفر کند که دولت آن کشور که هنوز باراک اوباما ریاست آن را بر عهده داشت، با صدور ویزا برای او موافقت نکرد و در نهایت مجبور شد عمل جراحی خود را در ترکیه انجام دهد.
ابراهیم یزدی با تاسیس «نهضت آزادی ایران» در سال ۱۳۴۰ به همراه مصطفی چمران و علی شریعتی و رفیق نزدیکش صادق قطبزاده، فعالیت شاخههای اروپایی و آمریکایی آن را آغاز کردند. وی چند سال بعد به عنوان رییس شورای مرکزی نهضت آزادی شاخهی خارج از کشور انتخاب شد.
با خروج روحالله خمینی از عراق پس از امتناع کویت از پذیرش او و همراهانش، یزدی نقش زیادی در انتقال وی به فرانسه داشت و با کمک قطبزاده خانهای ویلایی در نوفل لوشاتو تدارک دیدند و فرانسه مقر انقلابیونِ اسلامگرا شد.
یزدی آنقدر در آن سالها مورد اعتماد خمینی و پسرش قرار گرفت که به حلقهی نزدیکان وی درآمد و همزمان خیلیها نیز به اعتبار او خمینی را شناختند. زبان انگلیسی یزدی از بقیه بهتر بود و در فرانسه گوش و چشم و زبان خمینی شد و گفتگو با اغلب سیاستمداران، واسطهها، لابیها و خبرنگاران و رسانههای خارجی از طریق او انجام میگرفت.
یزدی روز ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ در میان آنهایی بود که با هواپیمای فرانسوی، از پاریس در فرودگاه مهرآباد فرود آورده شدند.
او به دستور روحالله خمینی به عضویت شورای انقلاب اسلامی درآمد و با آغاز کار دولت موقت به عنوان معاون نخستوزیر در امور انقلاب منصوب شد. مدتی بعد به سرپرستی مؤسسه کیهان نیز منصوب شد.
یزدی هر جا که میرفت دامادش، شهریار روحانی، را هم با خود میبرد. چند ماه بعد، پس از استعفای کریم سنجابی از وزارت امور خارجه به عنوان جانشین او در دولت موقت شروع به کار کرد. از دلایل اصلی استعفای سنجابی، دخالتهای دکتر شهریار روحانی (داماد ابراهیم یزدی) در امور وزارت خارجه بود.
گروهی یزدی را مردی صبور، میهنپرست و آزادیخواه میدانند، گروهی او را «دلسوز نظام» میخوانند و در مقابل، طیف وسیعی از منتقدیناش او را خائن میشمارند. هر کدام از اینان دلایل و مستندات خود را دارند.
در این میان، علی خامنهای از ابتدای انقلاب و حتی پیش از آن از نهضت آزادی دل خوشی نداشت، و تا زمانی که اعضای نهضت آزادی اطراف خمینی بودند، او جایی برای عرض اندام نیافت.
ابراهیم یزدی در همه کار دخالت میکرد
صادق خلخالی در کتاب خاطراتش مینویسد، «از جمله کسانی که در همه کارها دخالت میکرد و بازپرس شده بود، ابراهیم یزدی بود که در دولت موقت اول معاون نخست وزیر و سپس وزیر امور خارجه شد… ابراهیم یزدی در طبقه سوم مدرسه رفاه که من هم آنجا بودم، نصیری و رحیمی را به محاکمه کشید. آنها با وجود اینکه میدانستند که من از طرف امام به عنوان قاضی و حاکم شرع معرفی شدهام به این امر توجه نمیکردند، خودشان میبریدند و میدوختند و در باغ سبز نشان میدادند. تلویزیون هم جریان را ضبط میکرد و ما هم نظاره میکردیم. سرانجام کاسه صبرم لبریز شد و مستقیماً به خدمت امام رفتم و عرض کردم: ابراهیم یزدی میگوید که جزو شورای انقلاب است و نمیگذارد من به کارها رسیدگی کنم».
یک روز پس از مرگ ابراهیم یزدی، منیژه رحیمی (سطوتی) همسر تیمسار رحیمی فقید، در یک گفتگوی ویدیویی با کیهان لندن گفت که از مرگ وی خوشحال است ولی آرزو داشت که ابراهیم یزدی محاکمه شود.
یزدی و اصلاحطلبان و اعتراضات ۸۸
دیدگاه حکومت نسبت به یزدی و نهضت آزادی را میتوان در خطبههای علی خامنهای در نماز جمعه ۲۳ اردیبهشت ۱۳۷۹ خلاصه کرد که گفت، «یک عده از اول انقلاب، بلکه پیش از انقلاب، نشان دادند که به ادارهی کشور بر طبق احکام اسلام از بن دندان عقیدهای ندارند[…] مطلقاً اعتقادی به فقه اسلامی ندارند[…] اوایل انقلاب هم یک عده از همینها توانستند امور را قبضه کنند و در دست بگیرند. اگر امام به داد این انقلاب نمیرسید، همین آقایان انقلاب و کشور را به دامن آمریکا برمیگرداندند. اینها هم دم از اصلاح میزنند[…] اینها نفوذیاند، اینها بیگانه و غریبهاند».
با این حال خبر درگذشت یزدی که منتشر شد حسن روحانی و محمدجواد ظریف از میان دولتیها به این نظرات خامنهای اعتنایی نکرده و تسلیت گفتند. خیلی از فعالین سیاسی از احزاب اصلاحطلب فعال مانند «اتحاد ملت» و «سازندگی» در بیانیههایی جداگانه درگذشت او را تسلیت گفتند، اما کسی فکرش را هم نمیکرد که محمود احمدینژاد هم در به درگذشت یزدی واکنش نشان بدهد. احمدینژاد در پیامی کوتاه و به نمایندگی از «دولت بهار» و به عنوان «خادم ملت» با ابراز تسلیت، گفت که یزدی «در طول سالیان متمادی محور وحدت و فعالیتهای سیاسی و اسلامی دانشجویان ایرانی مقیم آمریکا بود.»
از سوی دیگر، پس از حمایتهای ابراهیم یزدی و نهضت آزادی از میرحسین موسوی و مهدی کروبی، در جریان اعتراض به نتایج انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸، اصلاحطلبان به او نظر مثبت پیدا کردند. یکی از فعالین سیاسی اصلاحطلب که نخواست نامش فاش شود در پاسخ به این پرسش کیهان لندن «که چرا دیدگاهها در مورد ابراهیم یزدی تا این اندازه متفاوت است؟» میگوید: «هرگز اتهام خیانت به ابراهیم یزدی نمیچسبد، حتی اگر دیدگاههای او خلاف نظر دیدگاههای انقلاب بود. او نه در سرکوب مشارکت داشته و نه کار اشتباه بزرگی داشته است، او انقلابی بوده، اما مخالف خشونت بوده و حتی گاهی از خشونت جلوگیری کرده است، او به نسبت بسیاری از کنشگران سیاسی ایران از جناحهای خاص رفتار اخلاقیتر داشته است».
این فعال سیاسی در پاسخ به این پرسش که «اگر قضایای سال ۸۸ و حمایتهای یزدی از موسوی و کروبی اتفاق نمیافتاد، آیا بازهم اصلاحطلبان و سبزها در مورد او همین دیدگاههای مثبت را داشتند؟» میگوید: «او مثل خیلیهای دیگر از اعتراضات حمایت کرد، هزینه داد و خیلی اذیت شد، بارها او را گرفتند، به خانههای امن منتقل شد و مورد بازجویی قرار گرفت، اما به نظرم اگر وقایع سال ۸۸ نبود خیلیها این تابوها را نمیشکستند، این یک واقعیت بود. وقایع سال ۸۸ جنبش آزادیخواهانه و دمکراتیک درون ایران را تقویت کرد و خوشحالم که افرادی امروز از یزدی به دلیل تغییرش تمجید میکنند؛ این قدم بزرگی است».
هشتم شهریور ۱۳۹۶ علی مطهری، در یادداشتی کنایهآمیز نسبت به «ما» در روزنامهی اعتماد مینویسد: «واقعیت این است که ما با دکتر ابراهیم یزدی و همفکرانش مانند مهندس عزتالله سحابی رفتار خوبی نداشتیم، یک گروه اصیل سابقهدار اسلامی به نام نهضت آزادی ایران را به صورت یک گروه معاند معرفی کردیم و آنها را از آزادی بیان و بسیاری از حقوق اجتماعی محروم کردیم به این بهانه که اینها در بعضی از مسائل نظر دیگری غیر از نظر رسمی نظام جمهوری اسلامی دارند».
او در پایان یادداشت خود آورده: «امیدوارم خداوند از جفاهایی که ما به امثال دکتر ابراهیم یزدی کردیم بگذرد و امیدوارم که به نادرستی این راه پی ببریم و تغییر روش بدهیم تا قربانیان جدیدی پیدا نشود».
رویدادهای سال ۸۸ برای خیلیها تبدیل به آب غسل تعمید شد و به آنها فرصت داد تا دست کم در چشم نسل جوان که آگاهی و اطلاعات کافی درباره واقعیات انقلاب اسلامی که تحریف شده به خورد آنها داده میشود ندارند، چهرههای مخدوش خود را ترمیم کنند و در شمایل دموکراسیخواه اما دلبستهی جمهوری اسلامی خود را معرفی کنند که هم مقبول جامعه شوند و هم در حاشیهی امن رژیم باقی بمانند. ابراهیم یزدی نیز به همین گروه تعلق داشت. انقلاب اسلامی که همهی آنچه را در روزهای نخست به یزدی بخشیده بود چندی بعد از وی پس گرفت، در سالهای بعد وی را به شدت منزوی و از «ارث» محروم ساخت به طوری که سهم ابراهیم یزدی از جمهوری اسلامی فقط یک مراسم تدفین کمتر پلیسی شد.
برزو فارسی