زنى به نام نازنین یکشنبه این هفته به دنبال بگومگو با شوهر خود روى لباسش بنزین ریخت و به آن کبریت کشید.
همسر این زن به پلیس گفت سه سال پیش با نازنین ازدواج کردم و چون او پدر و مادر نداشت خیلى به وى محبت مىکردم. روز حادثه از محل کار به او تلفن کردم؛ هنگام صحبت میان ما بحث در گرفت، از برادر کوچکم خواستم با وى صحبت کند اما همسرم به او گفته بود در زندگى ما دخالت نکن. خودم را به منزل رساندم، نازنین در حال خروج از خانه بود گفتم کجا مىروى، گفت اگر در منزل بمانم همه چیز را خرد مىکنم، گفت تا ٢٠ دقیقه دیگر برمىگردم. وقتى برگشت حس کردم لباسهایش بوى بنزین مىدهد. به وسط اتاق آمد و در حالی که فندک در دست داشت روسرى خود را که بوى بنزین مىداد به آتش کشید.
آتش به سرعت به تمام لباسهاى او سرایت کرد. آب کترى را روى سرش ریختم ولى فایده نداشت. روى بدن او افتادم تا آتش خاموش شود ولى صورت ، دست ها و پاهایم سوخت. به اورژانس تلفن کردم، در بیمارستان بسترى شد ولى ٣ روز بعد فوت کرد.