تارا بیگلری (+ویدیو) با دیانا نامی که چند دههی گذشته را در راه تأمین حقوق زنان ایرانی و کُرد سپری کرده و علیه قتلهای ناموسی و کشتن دختران به بهانهی هتک شرافت خانوادگی، همچنین علیه زناشویی اجباری و خشونتهای خانوادگی مبارزه کرده است به گفتگو نشستم.

دیانا درباره کتاب تازهی خود «دختری با یک تفنگــ یک دختر نوجوان مبارز در ایران» که به زودی منتشر میشود، توضیحاتی برای خوانندگان کیهان لندن میدهد.
این گفتگو در خانهای واقع در شمال لندن و با حضور «کارن اتوود» شخصی که در تدوین کتاب با دیانا نامی شرکت داشته، انجام شد.
دیانا نامی که «سازمان حقوق زنان ایرانی و کرد» را در سال ۲۰۰۲ بنیان گذاشت در سال ۱۹۶۴ در دهکدهای واقع در کردستان ایران به دنیا آمد. مبارزه برای احقاق حقوق خود را از سالهای نوجوانی از پدر خویش آموخت که همواره همان رفتاری را نسبت به وی داشت که با برادرانش. دایانا پیوندی خاص با پدرش داشت.
در جریان گفتگو، دیانا نامی از یک مجلس عروسی صحبت کرد که در دوران کودکی در آن شرکت کرده بود. در آن عروسی، داماد آینده ادعا کرد که زن آیندهاش باکره نیست. هنگامی که پدر عروس بلند شد و با دفاع از دخترش موفق به رفع بحران شد، دیانا فهمید که «همواره راهی برای تغییر دادن شرایط زندگی جامعه وجود دارد و این تغییر شرایط ارتباطی با موضوع مورد اختلاف ندارد».
در یک مدرسه شبانهروزی در سنندج زمانی که ۱۴ساله بود در برابر آموزگار تندخویی که به او نسبت بی بند و باری داده بود، از خود به شدت دفاع کرد.

دیانا در آن شرایط دو راه حل داشت: یا سر به زیر آورد و به آن آموزگار تندخو تمکین کند و یا سرسختی نشان دهد و از مدرسه اخراج شود. دیانا بشقابی پر از غذا را به سوی آموزگار پرتاب کرد: «و از آن تاریخ من یک رهبر سیاسی شدم.»
در حوادث انقلاب، دیانا گروههایی را به وجود آورد تا برای مخالفت با تعلیم مسائل مذهبی، و برای برابری و حقوق بشر مبارزه کند. اندکی پس از آنکه رژیم جدید به کردستان حمله کرد وی به گروه پیشمرگان پیوست تا نقشی در مبارزه برای آزادی بر عهده بگیرد.
درباره این نکته که حضور یک زن در یک منطقه نظامی کاری آسان نیست دیانا گفت: «برای زنان همه چیز دشوار است، فرقی نمیکند چه باشد.» با این همه پیشمرگهها گروهی بسته نبودند و او میتوانست این تفاوت را احساس کند.
در آن محیط تنش زیاد بود. تا اینکه دشمنی بین پیشمرگههای سوسیالست و گروه دموکرات که رقیب آنها بود بالا گرفت. با اینکه هر دو گروه به منطقه آشنا بودند ولی تلفات طرفین زیاد بود. با این همه دیانا در کردستان ایران باقی ماند تا اینکه سرکوب و حملات جمهوری اسلامی او را مجبور کرد به عراق و از آنجا به ترکیه برود در حالی که دختر نوزادش را به همراه داشت. در ترکیه تصمیم گرفت برای زندگی به انگلستان برود. دیانا توضیح داد که «باید به دخترم شانس و امکانی میدادم که دنیای دیگری را بشناسد و در آن زندگی کند.»

وی در گفتگو با کیهان لندن، استرداد دو نفر از قاتلان باناز محمود یک زن ۲۰سالهی کرد عراقی را به انگلستان ستایش کرد و آن را توفیق بسیار با ارزشی در راه مبارزهی همیشگی خود برای حقوق انسانی و تساوی حقوق زن و مرد دانست.
دیانا موفق به دریافت تعداد زیادی جایزه از جمله جایزهی مخصوص «ژوری زنان در جنبش» که در سال ۲۰۱۴ به وسیلهی سازمان حقوق مهاجران و کمیساریای عالی ملل متحد برای پناهندگان تشکیل شد، جایزهی «شجاعت زنان» از کمیسیون پناهندگان زنان در نیویورک در سال ۲۰۱۵ و دکترای افتخاری از دانشگاه اسکس در سال ۲۰۱۶٫
دیانا همچنان با هدف داشتن جهانی بهتر برای زنان خاورمیانه و دیگر زنان دنیا تلاش میکند.
*منبع: کیهان لایف (کیهان لندن به زبان انگلیسی)