(+عکس، ویدیو) میکونوس! نه جزیرهای تفریحی در یونان، بلکه قتلگاهی در برلین.
نام «میکونوس» با تروریسم جمهوری اسلامی و مبارزات ایرانیان مخالف گره خورده است. میکونوس، اوج کشتار مخالفان رژیم اسلامی ایران در خارج کشور بود. حکم قاطعانه و بدون مماشات دادگاه میکونوس، ترور مخالفان در خارج از مرزهای ایران را تا اندازهای مهار کرد.
برلین، سپتامبر ۱۹۹۲
دکتر صادق شرفکندی دبیر کل حزب دمکرات کردستان ایران، فتاح عبدُلی نماینده حزب در اروپا و همایون اردلان نماینده حزب در آلمان دعوت شدهاند از ۱۴ تا ۱۷ سپتامبر در کنگره جهانی احزاب سوسیالیست و سوسیال- دمکرات شرکت کنند.
فرصتی مغتنم برای دیدار و گفتگو با برخی از مخالفان رژیم ایران که در این شهر زندگی می کنند.
نوری دهکُردی، از فعالان چپ که سالهاست ساکن برلین و از دوستان دکتر شرفکندی است از یک فعال سابق چپ که صاحب یک رستوران است میخواهد تا ترتیب این دیدار را بدهد.
پنج شنبه ۱۷ سپتامبر ۱۹۹۲ برابر با ۲۶ شهریور ۱۳۷۱، ساعت ۱۰ شب.
رستوران میکونوس متعلق به عزیز غفاری.
عزیز غفاری روز چهارشنبه، ۱۶ سپتامبر، تلفنی به مهمانان اطلاع میدهد که دیدار ساعت هفت و نیم غروب جمعه ۱۸ سپتامبر است. دهکردی، دکتر شرفکندی، فتاح عبدلی و همایون اردلان اما پنج شنبه در ساعت مقرر به میکونوس میروند. کسی در آنجا نیست جز صاحب رستوران. از آشپز هم خبری نیست. نوری دهکردی با برخی از دعوت شدگان تلفنی تماس می گیرد و می گوید اشتباه شده و از آنها خواهش می کند خود را به رستوران برسانند چون مهمانانِ کُرد صبح جمعه برلین را ترک می کنند.
چرا در روز قرار اشتباه شد؟ چه کسی اشتباه کرد؟
شرفکندی می گوید امکان ندارد ما برای جمعه شب قرار گذاشته باشیم چون صبح زود جمعه پرواز می کنیم!
صاحب رستوران معتقد است آنها اشتباه می کنند و نوری دهکردی به او گفته جمعه!
دهکردی اما اصرار میکند که گفته، پنجشنبه!
تا آخر هم معلوم نمی شود چرا این اشتباه روی داده.
لحظهی ترور
آن شب، به غیر از عزیز غفاری صاحب رستوران و چهار مهمان: صادق شرفکندی، فتاح عبدلی، همایون اردلان، نوری دهکردی، چهار نفر دیگر در اتاق پشتی رستوران حضور یافتند: پرویز دستمالچی و مهدی ابراهیم زاده که جزو دعوت شدگان بودند؛ مسعودمیرراشد و اسفندیار صادق زاده که تصادفی به آنجا رفته بودند.
۹ نفر درباره ترورهای جمهوری اسلامی در لندن و پاریس و وین صحبت می کنند.
ساعت تقریبا ده و نیم شب است. شام روی میز چیده می شود. هنگام صرف شام، گفتگو بر سر ایران و کردستان است…
دقایقی بعد، حدود ده دقیقه به یازده شب، دو مرد وارد رستوران می شوند و مستقیم به اتاق پشتی می روند. رگبار مسلسل شنیده می شود و بعد تیرهای خلاص…
فتاح عبدلی با شلیک گلوله به قلبش بلافاصله کشته شد. همایون اردلان، زخمی، سرش را بلند کرد. تیر خلاص به سرش شلیک شد. تیر خلاصزن به صادق شرفکندی نیز از نزدیک شلیک کرد. همه اینها چند ثانیه بیشتر طول نکشید و قاتلان فرار کردند.
تنها مشتری دائمی آلمانی رستوران که در سالن اصلی و روبروی در ورودی نشسته بلافاصله به پلیس اطلاع می دهد. نوری دهکردی ساعاتی بعد در بیمارستان درگذشت. عزیز غفاری، صاحب رستوران، که از پا و شکم زخمی شده بود، جان به در برد. چهار مهمان دیگر که به زیر میز و صندلی پناه برده بودند، از رگبار مسلسل در امان ماندند.
پلیس آمد… بازجویی ها شروع شد.
تحرکِ آمرانِ ترور در تهران نیز آغاز شد.
تروریستها
مهاجمان تروریست سه نفر بودند. نفر اول، یوسف امین (لبنانی) بیرون رستوران، جلو در، ایستاد. عبدالرحمن بنی هاشمی معروف به ابوشریف (ایرانی) و عباس رحیل (لبنانی) به اتاق پشتی رستوران رفتند. امین و رحیل عضو حزبالله لبنان بودند. بنی هاشمی که رهبری تیم عملیات را بر عهده داشت، رهبران کرد را به مسلسل بست؛ رحیل تیر خلاص زد. روی هم ۳۰ تیر شلیک شد.
در ساعت ۲۲ و ۵۵ دقیقه همه چیز در اتاق پشتی رستوران میکونوس به هم ریخته و خون همه جا شَتَک زده است.
آغاز دادگاه
حدود یک سال بعد، دادگاه میکونوس در ۲۸ اکتبر ۱۹۹۳ کار خود را با ۵ قاضی آغاز کرد. دادستانی کل آلمان شاکی اصلی و خانواده های ترورشدگان شاکیان خصوصی این پرونده بودند.
قضیه میکونوس یکی از جنجالیترین، طولانیترین و پردردسرترین دادرسی های آلمان در دههی نود بود. این دادگاه از اکتبر ۱۹۹۳ تا آوریل ۱۹۹۷ در مجموع ۲۴۷ جلسه داشت و در جریان آن ۱۷۶ نفر (از جمله یک نفر در کانادا و یک نفر در ایران) شهادت دادند.
سرنخ ترور
همه سرنخ ها به «اتحادیه انجمن های اسلامی» می رسید و از آنجا به چهره سازمان دهنده ترور میکونوس: کاظم دارابی. دارابی به دنبال اعترافات امین و گزارش یکی از سازمان های اطلاعاتی انگلستان در ۸ اکتبر ۱۹۹۲ دستگیر شد. پس از دستگیری دارابی، کسی حاضر نشد مسئولیت انجمن اسلامی برلین را بپذیرد و این انجمن در سال ۱۹۹۴ منحل شد.
آمران ترور میکونوس
حجتالاسلام علی فلاحیان، وزیر وقت وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی کمی پیش از شروع محاکمه به آلمان سفر کرد اما موفق نشد از پیگیری پرونده و تشکیل دادگاه جلوگیری کند. وزیر امنیت وقت آلمان، اشمیت باوئر، (Schmidbauer) به کمیسیون ویژه میکونوس در اداره آگاهی توصیه میکند در گزارشها نامی از ایران برده نشود.
در آن روزها دوران هشت ساله ریاست جمهوری حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی به پایان می رسید و کمتر از دو ماه بعد، در دوم خرداد ۷۶، حجت الاسلام محمد خاتمی بر کرسی ریاست جمهوری تکیه میزد. چه در زمان ترور و چه به هنگام صدور حکم، دولت محافظه کار «هلموت کُهل Kohl» از حزب دمکرات مسیحی در آلمان بر سر کار بود و از سوی «کلاوس کینکل» وزیر امور خارجهی وقت که از حزب دمکرات لیبرال بود تلاش میشد تا قضات برلین از پیگیری ماجرا دست بردارند و یا وادار شوند که به زمامداران جمهوری اسلامی در حکم اشاره ای نکنند. ولی قاضی کوبش Kubsch رییس دادگاه، با سرسختی و استقلال، وظیفه قضایی خود را به انجام رساند.
کیفرخواست و حکم دادگاه
دادگاه میکونوس با تلاش بازماندگان مقتولین و مخالفان رژیم ایران و نیز با جدیت و استقلال دستگاه قضایی برلین آغاز به کار نمود و پس از چهار سال، در روز ۱۰ آوریل ۱۹۹۷ برابر با ۲۱ فروردین ۱۳۷۶ رأی خود را صادر کرد.
خواندن کیفرخواست ۲۵۰ صفحهای دادستان که روز ۱۲ نوامبر ۱۹۹۶ در دادگاه آغاز شد، سه روز طول کشید و در آن رهبر سیاسی و مذهبی (علی خامنهای)، رییس جمهور (علی اکبر هاشمی رفسنجانی)، وزیر امور خارجه (علی اکبر ولایتی) و وزیر اطلاعات (علی فلاحیان) به عنوان دستوردهندگان و طراحان ترور اعلام شدند. این مقامات در یک کمیته مخفی به نام «شورای امور ویژه» طرح قتل مخالفان را ریخته و هدایت میکردند.
نام عملیات: «فریاد بزرگ علوی»
عملیات ترور در رستوران میکونوس با نام رمز «فریاد بزرگ علوی» اجرا شد. نامی که اگرچه یادآور نام «بزرگ علوی» نویسندهی معروف و چپگرای ایران بود که در برلین سکونت داشت، اما منظور از «بزرگ علوی» همانا «رهبر شیعیان» یعنی علی خامنهای بود.
حدود چهار سال پس از آغاز دادگاه، در روز پنجشنبه ۱۰ آوریل ۱۹۹۷ حکم دادگاه میکونوس اعلام شد و دیوان عالی فدرال آلمان به اتفاق آرا تقاضای پژوهش وکلای متهمان را رد کرد.
پوشش مأموران جمهوری اسلامی در اروپا
کاظم دارابی، مأمور وزارت اطلاعات و امنیت که تدارک فنی و انسانی این ترور بر عهدهی وی بود، به اشد مجازات یعنی حبس ابد محکوم شد. عباس رحیل نیز که در گفتگویی با همدستانش گفته بود: «ایران پشت ما ایستاده و به نفع ما وارد عمل خواهد شد» به حبس ابد محکوم گشت. یوسف امین که در ۴ اکتبر ۹۲ در آلمان دستگیر شده و پس از دو روز، دارابی و بنی هاشمی و ادریس را لو داد، به یازده سال زندان و محمد ادریس به پنج سال و سه ماه حبس محکوم شدند. عطاءالله عیاد (فلسطینی- لبنانی) چون محکومیت خود را در دوران بازداشت سپری کرده بود، آزاد شد. عبدالرحمن هاشمی (ایرانی) که همراه با عباس رحیل مخالفان را به مسلسل بسته بود، توانست به دامان جمهوری اسلامی بگریزد و آنچنان که در حکم آمده: «در ایران مورد استقبال شایان قرار گرفته و به پاداش موفقیت عملیات علاوه بر یک اتومبیل مرسدس بنز ۲۲۰، قول شرکت در معاملات پر سود تجاری را نیز دریافت میدارد»!
در حکم میکونوس علاوه بر فعالیتهای جاسوسی و تروریستی سفارتخانه و کنسولگریهای جمهوری اسلامی، به امکانات وزارت اطلاعات اشاره میشود که زیر پوشش شرکت های واردات و صادرات، خوار و بار فروشی، خشکشویی، تعمیرگاه، انجمنهای فرهنگی و هنری و حتا غرفه در نمایشگاه های بینالمللی مانند نمایشگاه «هفته سبز» و نمایشگاه جهانگردی در برلین به فعالیت های جاسوسی و تدارکاتی برای ترور می پردازند.
شهادت بنیصدر و «شاهد C»
شهادت ابوالحسن بنیصدر نخستین رییس جمهوری اسلامی ایران و «شاهد C» که توسط بنیصدر به دادگاه معرفی شده بود، تأثیر تعیینکننده در روشن شدن ساختار تصمیمگیری ترورها داشت. «شاهد C» به شکل ناشناس اطلاعات خود را در اختیار دادگاه قرار داد. هویت «شاهد C» و موقعیت مهم و حساس او در دستگاه اطلاعاتی جمهوری اسلامی از سوی نهادهای امنیتی آلمان مورد تایید قرار گرفته بود. به هنگام شهادت «شاهد C»، ساختمان دادگاه شدیداً از سوی نیروهای انتظامی و امنیتی آلمان کنترل میشد. هیچکس اجازه تصویربرداری از C را نداشت. او دو روز شهادت داد. دادستان، پس از جلسه دادگاه، در مصاحبه با رسانههای مختلف درباره اطلاعات «شاهد C» گفت که «شهادتی بی نظیر و تعیین کننده» بود.
«شاهد C» عضو عالیرتبهی واواک بود که چندماه پیش از حضور در دادگاه میکونوس به توصیهی دوست خود، سعید امامی، مقام عالیرتبهی وزارت اطلاعات، از ایران به پاکستان گریخته بود زیرا به گفتهی خودش میخواستند او را «کامیونی» کنند، یعنی در یک تصادف ساختگی اتومبیل به قتل برسانند.
«شاهد C» رئیس کل ایستگاههای اطلاعاتی وعملیات تروریستی جمهوری اسلامی در اروپای غربی و نیز یکی از پایهگذاران و مؤسسان واواک بود. دولت فرانسه او را، به دلیل فعالیتهای تروریستی، درسال ۱۹۸۳ از فرانسه اخراج کرد و او به هامبورگ رفت. وی مأمور تامالاختیار رژیم برای مذاکره دربارهی آزادی گروگانهای غربی در لبنان، با نمایندگان دولتهای آلمان، فرانسه و ایالات متحده آمریکا بود. مقامات آلمان او را میشناختند و ناماش را میدانستند.
شاهد C دو بار در دادگاه میکونوس شهادت داد: بار اول غیرعلنی و بار دوم علنی زیرا دیگر هویتاش روشن شده بود: فرهاد (ابوالقاسم) مصباحی.
سعید امامی که به ابوالقاسم مصباحی هشدار داده بود که رژیم میخواهد او را از سر راه بردارد، خودش دو سال بعد توسط وزارت اطلاعات در خرداد ۱۳۷۸ به طرز مشکوکی سر به نیست شد. چه بسا زمامداران جمهوری اسلامی همراه با پروژهی «اصلاحات» که یکی از اهدافاش بهبود مناسبات با غرب بود، قصد داشتند دستگاه امنیتی خود را از افرادی که از ترورهای آنها در خارج کشور مطلع بودند، پاکسازی کنند. غافل از آنکه یکی از مهمترین آنها به عنوان «شاهد» از دادگاه میکونوس سر در میآورد!
پیامد حکم دادگاه
حکم دادگاه میکونوس روز ۱۰ آوریل ۱۹۹۷ صادر شد. همزمان با اعلام این حکم، کشورهای اتحادیه اروپا سفیران خود را به عنوان اعتراض از تهران فرا خواندند. سردی این مناسبات هفت ماه به طول انجامید. کمی بعد حجتالاسلام محمد خاتمی با «پروژهی اصلاحات» با هدف بهبود روابط با اروپا به ریاست جمهوری رسید ولی سبب نشد که رأی دادگاه میکونوس قطعی نشود و مُهر تأیید بر همدستی «رهبر» و سه نهاد ریاست جمهوری، وزارت اطلاعات و وزارت امور خارجه در قتل مخالفان نزند.
آزادی محکومان پس از ده سال
کاظم دارابی و عباس رحیل که به حبس ابد محکوم شده بودند، پس از ده سال در دسامبر ۲۰۰۷ (آذرماه ۱۳۸۶) از زندان آزاد و بلافاصله از آلمان اخراج شدند. رسانههای آلمان نوشتند که دولت ایران پیش از این بارها خواستار آزادی کاظم دارابی شده بود. کاظم دارابی در فرودگاه تهران از سوی جمهوری اسلامی مورد استقبال قرار گرفت.
لوح یادبود میکونوس
روز ۲۰ آوریل ۲۰۰۴ لوح یادبودی در برابر محل رستوران نصب شد که در آن یاد دکتر صادق شرفکندی، فتاح عبدلی، همایون اردلان و نوری دهکردی گرامی داشته شده است. رستوران “میکونوس” چند بار دست به دست گشت و اکنون دیگر وجود ندارد. لوح یادبود که بر اثر عوامل طبیعی آسیب دیده بود، چندی پیش توسط شهرداری منطقه ترمیم و دوباره نصب شد.
تلاش بازماندگان ترور و خانوادههای قربانیان
در میان مهمانانی که از آن ترور جان به در بردند، پرویز دستمالچی از هیچ کوششی برای پیگیری و افشای زوایای این ترور فجیع کوتاهی نکرد. خانوادهها و بازماندگان کشتهشدگان این ترور به همراه فعالان سیاسی برلین و مدافعان ایرانی و آلمانی حقوق بشر و دمکراسی تا صدور حکم دادگاه میکونوس و نصب لوح یادبود در برابر محل فاجعه، لحظهای از پا ننشستند.
مهار ماشین ترور رژیم ایران در اتحادیه اروپا
میکونوس به نماد دستگاه سرکوب و ترور جمهوری اسلامی در خارج کشور و قتل مخالفان تبدیل شد و دادگاه آن به مظهری برای استقلال قوه قضاییه و عدالتی که دیگر قربانیان دستگاه ترور رژیم اسلامی ایران در خارج کشور از آن برخوردار نشدند از جمله دکتر عبدالرحمان قاسملو که ۱۳ ژوییه ۱۹۸۹ در وین کشته شد، دکتر کاظم رجوی که ۲۴ آوریل ۱۹۹۰ در سوییس ترور شد، دکتر عبدالرحمان برومند که ۱۸ آوریل ۱۹۹۱ در پاریس به قتل رسید، دکتر شاپور بختیار و سروش کتیبه که ۶ اوت ۱۹۹۱ در پاریس ترور شدند، فریدون فرخزاد که ۷ اوت ۱۹۹۲ در بن به قتل رسید و دهها تن دیگر…
ترور میکونوس سه سال پس از قتل عبدالرحمان قاسملو، دو سال پس از قتل کاظم رجوی، یک سال پس از ترور عبدالرحمان برومند و شاپور بختیار و سروش کتیبه، و فقط ۴۰ روز پس از قتل فجیع فریدون فرخزاد در خانهاش در شهر بُن رخ داد. دادگاه میکونوس و قضات برلین با قاطعیت خود توانستند ماشین ترور جمهوری اسلامی در کشورهای عضو اتحادیه اروپا را برای مدتی طولانی از کار بیندازند.