هفتاد و دومین نشست سالانه مجمع عمومی سازمان ملل متحد با موضوع «مردم، تلاش برای صلح و زندگی عزتمند» در حالی در نیویورک برگزار شد که رویارویی صریح آمریکا با جمهوری اسلامی ایران برجستهترین رویداد آن بود.
یک حملهی واقعی
دونالد ترامپ در سخنرانی خود در صحن عمومی سازمان ملل مواضعی روشن و قاطع نسبت به رژیم ایران گرفت و گفت زمان مقابله کشورها با این رژیم فرا رسیده است. او با این عبارت به لحن و کلام خود آرایش تهاجمی داد اما مهمترین جمله ترامپ خبر دادن از فرا رسیدن زمان مقابله نبود بلکه این جمله بود که جمهوری اسلامی بیش از نیروی عظیم ارتش امریکا از مردم خود میترسد.
اگر چه بیان این واقعیت به حد کافی برای مقامات جمهوری اسلامی تحقیرآمیز بود اما به نظر نمیرسد ترامپ با این گفته تنها قصد تحقیر حریف را داشت بلکه او میخواست بگوید جمهوری اسلامی اکنون و در «زمان مقابله»، در میان این دو نیرو قرار دارد و قرار گرفتن در این وضعیت راه مقابله را نیز نشان میدهد.
زبان مفسر ذهن است؛ به نظر میرسد در ذهن سیاستمداران کاخ سفید اکنون که زمان مقابله فرا رسیده فشار نظامی در بیرون و فشار مخالفان در درون ایران در راستای از پای درآوردن حریف به کار گرفته میشود.
در مقابل، محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی، در حالی که پیشتر قصد داشت روابط ایران و آمریکا را با لبخند و پیادهروی با جان کری بهبود ببخشد و ادعا میکرد زبان دنیا را میفهمد و به خاطر برجام مدال گرفت، در واکنشی عصبی سخنان ترامپ را «سخنرانی نفرتپراکنانه و جاهلانه» خواند که «به درد قرون وسطی میخورد نه قرن ۲۱»؛ وی گفت سخنان ریاست جمهوری آمریکا ارزش پاسخ ندارد!
ظریف و سیاستمدارانی که هسته اطراف روحانی را تشکیل میدهند نمیدانند در قرون وسطی روابط بینالملل به صورت کنونی وجود نداشت و از وقتی نظام بینالملل بر پایه نظم نوین و براساس دولت- ملت شکل گرفت، همواره این قدرت بوده است که حرف آخر را زده. به این ترتیب، سخنان ترامپ چیزی خارج از بیان تمایل قدرت در صحنه بینالملل نیست. ترامپ با زبان و کلمات خود ارادهاش را بیان کرد و این اراده ظاهرا توسط قدرت آمریکا پشتیبانی میشود و گفتگوی ظریف و تیلرسون هم نمیتواند خارج از این مناسبات باشد.
نکتهای که ظریف و دیگر مقامات جمهوری اسلامی آن را نادیده میگیرند اینست که فارغ از اینکه سخنان ترامپ ارزش پاسخ داشته باشد یا نه، برای مهار قدرت، قدرت لازم است و حکومتی که از نظر اقتصادی ورشکسته است، بر نیروهای نظامیاش گسست و دوگانگی و تضاد منافع حاکم است، و مردماش بزرگترین دشمنان آن هستند توان پاسخ ندارد.
ترامپ در سخنرانی خود ایران را جزو «کشورهای یاغی» دستهبندی کرد که ضمن تهدید جهان، علیه مردم خود نیز عمل میکند.
دونالد ترامپ نیز مانند دیگر رییسجمهوریهای آمریکا حساب مردم ایران را از حکومت جدا کرد و گفت: « بزرگترین قربانی رهبران ایران در واقع مردم ایران هستند… تمام جهان میداند که مردم خوب ایران خواهان تغییر هستند و رهبران آنها گذشته از قدرت نظامی بزرگ ایالات متحده، بیش از همه از مردم خود ایران میترسند… رژیمهای سرکوبگر نمیتوانند تا ابد دوام بیاورند و روزی خواهد رسید که مردم با یک انتخاب روبرو میشوند. آیا آنها به مسیر فقر، خونریزی و ترور ادامه خواهند داد یا مردم ایران به ریشههای پرغرور کشورشان به مثابه مرکز تمدن، فرهنگ و ثروت باز خواهند گشت تا بتوانند بار دیگر خوشحال و کامیاب باشند.»
او دولت ایران را از نظر اقتصادی ورشکسته خواند که پول خود را صرف حمایت از تروریستها میکند و برجام را «قراردادی شرم آور» نامید.
مجموعه کلامی که ترامپ در مورد جمهوری اسلامی استفاده کرد یکی از دقیقترین جنگهای لفظی بود که رئیس جمهوریهای آمریکا تا کنون علیه رژیم یک کشور به کار بردهاند.
تلاش برای ضدحمله
غیر از محمدجواد ظریف که عکسهایش بهت او را در اجلاس نشان میدهند، دیگر مقامات نظام نیز همه تلاش خود را به کار بستند تا جوابی محکم به ترامپ بدهند.
حسن روحانی در صحن سازمان ملل و یک روز پس از سخنرانی ترامپ گفت: «ادبیات جاهلانه، زشت، کینهتوزانه و مشحون از اطلاعات غلط و اتهامات بیپایهای که از زبان رئیس جمهور آمریکا علیه ملت ایران دیروز در این مجمع محترم شنیده شد، نه تنها در شأن سازمان ملل نبود بلکه در تقابل با خواسته امروز ملتها از این اجلاس- یعنی اتحاد دولتها برای مقابله با جنگ و تروریسم- قرار داشت.» او البته زمان بازگشت به ایران هم گفت آمریکا منزویترین کشور در اجلاس بود که تصاویر سخنرانیهای روحانی و ترامپ، عکس این ادعا را نشان میدهند.
علی خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی نیز گفت: «نطق کابویی و گانگستری رئیس جمهور آمریکا ناشی از عصبانیت، درماندگی و سبک مغزی بود.»
حسن عباسی، از به اصطلاح تئوریسنهای استراتژیک جمهوری اسلامی نیز نامهای به فرمانده نیروی دریایی سپاه نوشت و پیشنهاد داد فیلمی یک دقیقهای از ماجرای اسارت سربازان آمریکایی به دست نیروهای نظامی ایران بسازند و در آن صحنهای را که سرباز آمریکایی خودش را خیس کرده نمایش دهند!
باور یا توهم یا نادانی؟!
به نظر میرسد مسئولان جمهوری اسلامی به محتوای سخنان ترامپ توجه نکردهاند. سخنان ترامپ با هر لحن و بیانی که بوده، متکی بر حقیقت است: جمهوری اسلامی یک حکومت از همه نظر ورشکسته است؛ به همین دلیل هم از مردم میترسد.
بر اساس آن ورشکستگی و این ترس، جمهوری اسلامی است که به برجام به عنوان کلید گشایش مشکلات اقتصادی خود نیاز دارد تا از یک سو رضایت عمومی را در داخل تأمین کند و از سوی دیگر هزینه پروژههای منطقهای خود را بپردازد.
ترامپ اما قصد دارد برجام را به ابزاری جهت کنترل رفتار منطقهای رژیم ایران بدل سازد. برای این منظور او باید امکان گشایش اقتصادی از راه برجام را سلب کند. اظهارات تند ترامپ و تردیدهای وی نسبت به برجام، دوباره سرمایهگذاران اروپایی را دچار تردید کرده و هزینه ریسک سرمایهگذاری در ایران را افزایش داده است.
سخنان ترامپ این پیام را میدهد که اجازه نخواهد داد برجام امکانات مالی برای پروژههای منطقهای جمهوری اسلامی فراهم کند بلکه برجام فقط زمانی باقی خواهد ماند و امکان استفاده مالی از آن فراهم خواهد شد که حکومت ایران در برنامههای موشکی و منطقهای خود تجدید نظر کند: یعنی خلع سلاح شود.
ارزیابی تیم سیاست خارجی حسن روحانی این بود که با عادی شدن روند پرونده هستهای ایران، همراه با گشایش مالی و اقتصادی و رضایت آمریکا و نقش ایران در مبارزه با داعش و تروریسمی که خود جمهوری اسلامی در آن دست دارد، نظام آنها را به قدرت برتر منطقهای تبدیل خواهد کرد؛ اما روی کار آمدن ترامپ حباب این توهمات را ترکاند.
در این میان، مقامات جمهوری اسلامی با چرخش به سوی اروپا تلاش کردند با امضای تفاهمنامهها و قراردادهای سنگین و واگذاری هر گونه امتیاز به شرکتهای اروپایی، فواید برجام و گردش آزاد مالی و برگشت پول نفت راتضمین کنند.
در ماههای گذشته روحانی و ظریف بارها گفتند که این توافق بین ایران و آمریکا نیست بلکه توافقی چند جانبه است. مقصودشان این بود که با خروج آمریکا از برجام یا عدم پایبندی آمریکا به توافق نیز جمهوری اسلامی با کشورهای دیگر طرف قرارداد میتواند به اهداف خود برسد. اما کیست که نداند سالها تلاش شد تا پای آمریکا را به مذاکرات اتمی باز کنند زیرا مذاکرات فرساینده با اروپا و «تروییکا» شامل آلمان و فرانسه و انگلیس به جایی نمیرسید. حالا کیست که بتواند بپذیرد وقتی توافق بدون آمریکا ممکن نمیشد، چرا اجرای آن بدون آمریکا باید ممکن باشد؟!
این نکته را شاید بتوان با تغییر موضع فرانسه نیز توضیح داد. در حالی که ژان ایو لودریان وزیر خارجه این کشور پیشتر گفته بود «فرانسه خواستار مذاکرهی مجدد نیست و میخواهد شاهد اجرای محکم و دقیق توافق باشد» سخنگوی وزارت خارجه فرانسه اخیرا از افزودن مکملی به برجام برای محدودیت فعالیتهای موشکی جمهوری اسلامی را مطرح کرده است.
روشنک آسترکی