مهر و آغاز سال تحصیلی ۹۶ -۹۷ در حالی در ایران آغاز شد که در مراسم بازگشایی مدارس، حسن روحانی در تهران به طور نمادین زنگ مدرسه را به صدا در آورد.
حسن روحانی به رسم هر ساله در این مراسم به سخنرانی پرداخت اما سخنان امسال او متفاوت از سالهای گذشته و با انتقاد نسبت به مدرکگرایی در ایران و وضعیت کتابهای درسی همراه بود.
او با انتقاد از محتوای کتابهای درسی گفت: «وقتی امروز کتابهای درسی را باز میکنیم غیر از عوض شدن جلد، فونت، عکس و تغییر بعضی عبارتها نسبت به زمانی که ما درس میخواندیم تغییر چندانی نکرده است. در حالی که ما باید دانشآموزان را حداقل برای ۱۲ سال آینده تربیت کنیم، کتابهای درسی ما دانشآموزان را برای دیروز تربیت میکند نه برای فردا و حتی امروز. نحوه تدریس و اداره کلاس ما با همه تلاش معلمان نیاز به تحول جدید دارد.»
روحانی همچنین در بخش دیگری از سخنانش نسبت به عدم مهارت آموزی در مدارس ایران انتقاد کرد و گفت: «بعد از ۱۲ سال یک کاغذ دست دانشآموزان به عنوان مدرک ندهیم بلکه مهارتی به او یاد بدهیم که هر جا برود بتواند مهارت خود را به عنوان رشد و نمو دوران متوسطه در محیط کار عرضه کند. ما دانشآموزان را بعد از ۱۲ سال علاقمند به کار تحویل جامعه دهیم. »
هر چند رسانههای حامی دولت روی سخنان انتقادی روحانی درباره محتوای کتابهای درسی و عدم مهارت آموزی در مدارس مانور زیادی دادند اما انتقاد نسبت به حجم و محتوای کتابهای درسی در ایران سالهاست از سوی معلمان و کارشناسان آموزشی مطرح میشود و سخنان روحانی بازتاب تنها یک بخش کوچک از ارزیابیها و هشدارهای کارشناسان آموزشی نسبت به کتابهای درسی بود؛ انتقادهایی که از کیفیت کاغذ کتابهای درسی تا حجم بالا و اشتباهات نگارشی و تصویرگری ضعیف در این کتابها را در بر میگیرد.
کاغذهای سفیدی که برای بینایی کودکان ضرر دارد
کارشناسان صنعت چاپ معتقدند کاغذهای بیش از حد سفیدی که در چاپ کتابهای درسی مورد استفاده قرار میگیرد در حالی که استاندارد لازم را ندارند برای بینایی دانشآموزان به شدت مضر هستند.
البته سید محسن گلدانساز مدیرعامل شرکت چاپ اُفست که چاپ انحصاری کتابهای درسی مقطع ابتدایی سراسر کشور را بر عهده دارد، در باره زیان سفیدی بیش از حد کتابها برای چشم کودکان و نوجوانان دانشآموزان نظری خلاف نظر کارشناسان را دارد و میگوید: «این اشتباه است، به شدت! این کاغذها خارجی و دارای استانداردهای بینالمللی است و حتی بهتر از کاغذهای داخلی است.»
در حالی که سید محسن گلدانساز میگوید این کاغذها دارای استانداردهای بینالمللی هستند، رضا رضایی، متخصص پیشکسوت حوزه صنعت چاپ و بستهبندی، معیارهای سازمان ملی استاندارد را زیر سوال میبرد و میگوید: «سازمان ملی استاندارد در بسیاری موارد استانداردها را به صورت کلی بیان میکند و وارد مصادیق نمیشود و این مسئله در صنعت چاپ و بستهبندی نمود بیشتری دارد؛ در هیچ جای دنیا برخلاف ایران، از هر مرکب چاپی و از هر کاغذی برای چاپ کتابها به ویژه برای گروه سنی مخاطب خردسال استفاده نمیشود. اینها استانداردهای بسیار بالایی دارد که میبایست رعایت شود.»
از سوی دیگر مریم وفایی شعار، رئیس واحد تحقیق و توسعه شرکت چاپ اُفست، هم در گفتگو با خبرگزاری مهر خارجی بودن این کاغذها را به عنوان شرط لازم و کافی برای استاندارد بودن آنها ارزیابی نمیکند و معتقد است برای بهرهجویی از سوبسید است که این موسسه اقدام به خرید کاغذ خارجی میکند: «متأسفانه مواد اولیهای که برای تولید کتابهای درسی از آنها استفاده میشود، از هیچگونه استانداردی برخوردار نیست و تنها سوبسیدهایی وجود دارد که باید مصرف شود. متاسفانه ما متوجه نیستیم که این مواد، چه آسیبهایی برای قشر مصرفکننده یعنی کودکان و نوجوانانِ دانشآموزان ما دارند.»
حجم زیاد کتابها، دشمن سرانهی مطالعه غیر درسی
تعداد زیاد کتابهای درسی برای هر مقطع تحصیلی در ایران نیز از دیگر مشکلاتی است که کارشناسان آموزشی نسبت به آن انتقاد دارند.
بر اساس نظام فعلی آموزش در ایران، هر پایه تحصیلی به طور میانگین ۹ کتاب دارد که حدود ۵۴ عنوان کتاب مربوط به مقطع دبستان یا ابتدایی و ۳۰ عنوان دبیرستان هستند و در شاخه فنی و حرفهای ۴۱ رشته وجود دارد که هر رشته هفت هشت درس دارد؛ ۱۵۱ رشته مهارتی شاخه کار و دانش هم هر کدام پنج تا ۶ کتاب دارند. هر کتاب هم به طور متوسط ۱۰۰ تا ۲۰۰ صفحه مطلب در خود جای داده است.
این تعداد کتاب و این حجم مطلب باعث میشود دانشآموزان در مدارس ایران با یک برنامه آموزشی فشرده روبرو باشند که از یک سو جنبه پرورشی نظام آموزشی را به حاشیه رانده و از سوی دیگر باعث اعتراض معلمان شده است.
به اعتقاد کارشناسان، آموزش این تعداد کتاب برای هر پایه درسی نمیتواند دستاورد مناسب و کارآمدی برای دانشآموزان داشته باشد بلکه نتایج معکوسی در بر دارد.
البته موضوع کاهش کتابهای درسی و هدفمند کردن آنها سالهاست از سوی مسئولان دولتی نیز مطرح میشود اما به نظر میرسد هیچ برنامه منسجمیبرای آن وجود ندارد.
یکی از اساسیترین آسیبهای گنجاندن این تعداد کتاب درسی در برنامه آموزشی مدارس، دور کردن دانشآموزان از مطالعه غیر درسی است.
بنا بر آمارهای مختلف و البته غیر رسمی، سرانه مطالعه ایرانیان بین ۱۰ تا ۱۵ دقیقه است؛ یعنی به طور میانگین هر ایرانی روزانه کمتر از ۱۵ دقیقه مطالعه میکند. یکی از دلایل این موضوع برای افراد زیر سن ۱۸ سال حجم بالای کتابهای درسی ارزیابی میشود.
جالب اینجاست که مطالعه غیردرسی باید دست کم در حوزههایی چون رعایت حقوق شهروندی، قانونگرایی، حفظ محیط زیست، رعایت حقوق حیوانات و پذیرش هنجارهای اجتماعی در این رده سنی جدی گرفته شود اما نه تنها در کتابهای درسی این موارد گنجانده نمیشود تا کودکان برای پذیرش مسئولیتهای اجتماعی پرورش داده شوند بلکه تعداد کتابهایی که در طول سال تحصیلی کودک در مدرسه با آن روبروست باعث میشود والدین و کودک نتوانند این موارد اساسی و دیگر موضوعات مورد علاقه کودکان را با برنامه ریزی مطالعه کتابهای غیر درسی جبران کنند.
محتوای سنگین و بی خاصیت فقط برای یک سال
جدا از تعداد و حجم بالای کتابهای درسی، ایراد دیگری که به کتابهای درسی در ایران وارد میشود محتوای سنگین و در بسیاری موارد بی خاصیت برای کودکان است.
برخی معلمان معتقدند حجم برخی دروس بیشتر از ساعت در نظر گرفته شده برای آنهاست و معلم نمیرسد آنطور که باید به تدریس و تمرین محتوا بپردازد تا دانشآموزان روی موضوع تسلط کافی را پیدا کند.
همین موضوع سبب شده بسیاری از محتوای کتابهای درسی پس از پایان سال تحصیلی از ذهن دانشآموزان برود و در واقع مطالبی غیر کاربردی هستند که ساعتها وقت معلم و دانشآموزان در مدرسه صرف آن میشود.
بالا بودن حجم کتابهای درسی و گنجاندن محتوای سنگین در آنها باعث شده در حالی که معلمان نمیتوانند وقت کافی برای آموزش آنها به دانشآموزان بگذارند، دانشآموزان نیز از کتابهای کمکآموزشی برای درک و فهم بهتر محتوای کتابها استفاده کنند. این موضوع ضمن اینکه باعث شده کتابهای کمک آموزشی بیشترین حجم انتشار کتاب در ایران را به خود اختصاص دهد در همین حال اگر هم فرصت اندکی برای مطالعه کتابهای غیر درسی باشد، دانشآموز آن فرصت را به مطالعه کتابهای کمک آموزشی اختصاص دهد.
همچنین در کتابهای درسی ایران، از مقطع دبستان تا پایان دوره دبیرستان، کتابهای اسلامیجایگاه پررنگی دارند. با دروسی چون «هدیههای آسمانی» که پیشتر با عنوان «دینی» در دبستان وجود داشت و معارف اسلامیدر دبیرستان، با حجم بالای مطالب تلاش میشود از کودکان ایرانی، مسلمانانی معتقد و با ایمان بسازد؛ همچنین کتاب قرآن که آموزش روخوانی و معنای عربی به فارسی بخشهایی از آن است در کنار آموزش عربی که از مقطع متوسطه اول وارد کتابهای آموزشی کودکان میشود، مطالبی هستند که برای تسلط کودکان ایرانی به زبان عربی، که زبان دین اسلام ارزیابی میشود، در برنامه سیستم آموزشی ایران جا دارند.
در این میان اما این کتابها هیچ وقت نتوانستهاند نه اعتقاد کودکان ایرانی به اسلام را تقویت کنند و نه سالها خواندن عربی اجباری در مدارس باعث تسلط دانشآموزان به این زبان شده است.