احتمال اعلام عدم پایبندی ایران به برجام از سوی دونالد ترامپ و همچنین احتمال قرار گرفتن سپاه پاسداران جمهوری اسلامی در لیست سازمانهای تروریستی هفتهای پر التهاب را برای مقامات نظام در ایران رقم زد.
یک نکتهی برجسته که در میان گفتههای مقامات کشوری و لشکری موج میزد، از یک سو بیم و نگرانی از اعلام عدم پایبندی جمهوری اسلامی به برجام توسط ترامپ، و از سوی دیگر پشتیبانی تمامعیار آنها از سپاه بود.
نگرانی از سرنوشت برجام، محمدجواد ظریف را به جلسهی غیرعلنی مجلس شورای اسلامی کشاند و بیم از قرار گرفتن سپاه در لیست سازمانهای تروریستی، حسن روحانی را، که تا همین چند هفته پیش هواداراناش امید بسته بودند دست سپاه را در برخی حوزهها کوتاه کند، وادار کرد در جلسه هیئت دولت به تمجید بیسابقه از سپاه بپردازد. با اینکه تا زمان تنظیم این گزارش، ترامپ نظر خود را اعلام نکرده، روحانی، ظریف و حامیان برجام در حال زمینهسازی برای فردایِ خود بدون برجام هستند؛ به طوری که ظریف سپاه را «افتخار ایران» نامید و روحانی آن را «محبوب» مردم ایران و همه کشورهای منطقه خواند و از نبودن «هیچگونه اختلافی بین جناحها» برای مقابله با «توطئه دشمنان» سخن گفت. او همچنین یکپارچگی نظام را ظاهرا به آمریکا ولی در واقع به سپاهیان و مخالفان برجام گوشزد کرد.
در مقابل، فرمانده سپاه در اعلام جنگی واضح و شفاف به آمریکا گفت در صورت عملی شدن تحریمهای جدید علیه ایران، سپاه نیز ارتش آمریکا را با داعش همسنگ خواهد دانست. در همین حال روحانی که در کارزار انتخابات ریاست جمهوری، حسابی به سپاه توپیده بود، نه تنها در مقابل این سخن فرمانده سپاه موضعی نگرفت بلکه با همراهی ظریف بر طبل همدلی با سپاه کوبید.
در حالی که روحانی و ظریف تلاش میکنند تصویری هماهنگ میان دولت و بقیه ارکان نظام به نمایش بگذارند، صادق لاریجانی، رئیس قوه قضاییه، اعلام کرد حسن روحانی و دولتاش بیکارانی بودند که چهار سال دور برجام سینه زدند. وی به روحانی و وزرایش گوشزد کرد هزینه تصمیم ترامپ برعهده آنها خواهد بود.
برجام دیروز، برجام امروز
روحانی که زمانی با مبالغهای که بیشتر به سادهلوحی پهلو میزد میگفت برجام «آفتاب درخشان» است و مردم باید به خاطر آن شکر نعمت به جای آورند و معتقد بود برجام را خدا آورده است، این روزها میگوید ایران در برجام «کاپ اخلاق» را برده است. معنای سرراست این سخن این است که اکنون فقط میشود به برجام نه از وجه سیاسی بلکه از زاویهی اخلاقی نگاه کرد که دستاوردی ندارد.
آنچه از ناظران به گوش میرسد این است که ترامپ بدون اینکه از برجام خارج شود اعلام خواهد کرد که ایران به برجام و روح آن پایبند نبوده تا بتواند با تمهیداتی مهار جمهوری اسلامی و ابتکار عمل را در دست خود نگه دارد.
ویلیام برنز و جک سولیوان دو مذاکرهکننده پیشین آمریکا در یادداشت هفته گذشته خود در نیویورک تایمز درباره اقدام احتمالی آمریکا نوشتند، نظر دولت این است که توافق را آشکارا لغو نکند اما با روشهای زیرکانه، این توافق را در مسیر شکست قرار دهد. این روش شامل عدم تایید پایبندی ایران به توافق بدون ارائه شواهد و درخواست از کنگره برای ازسرگیری اعمال تحریمهای رفعشده است.
کنگره آمریکا سال ۲۰۱۵ و پیش از امضای برجام، لاﯾحه ﺑﺮرﺳﯽ ﺗﻮاﻓﻖ ﻫﺴﺘﻪای ﺑﺎ اﯾﺮان را به تصویب رساند که بر اساس آن، رئیس جمهور آمریکا باید در فواصل ۹۰ روزه، پایبندی ایران به قرارداد و اینکه برداشته شدن تحریمها در جهت منافع امنیت ملی آمریکا است را تایید کند. شیوه نگارش این قانون، که با دقت و مهارت تنظیم شده، نشان میدهد که دست رئیس جمهور صرفا با اعلام پایبندی ایران به توافق از سوی آژانس انرژی اتمی بسته نمیشود چرا که رئیس جمهور باید این را هم تایید کند که برداشته شدن تحریمها در جهت منافع آمریکاست. این قسمت از قانون به ترامپ اجازه میدهد تا با پیش کشیدن «روح برجام» و پایبند نبود ایران به این «روح» آن را خلاف منافع آمریکا اعلام کند.
در این شرایط کنگره در طول ۶۰ روز درباره بازگشت یا عدم بازگشت تحریمها تصمیم خواهد گرفت که در آن صورت باید منتظر فشارهای جدید بر اقتصاد ایران بود.
رویای برجام
رهبری جمهوری اسلامی با «نرمش قهرمانانه» به سراغ برجام رفت تا راههای ورود دلارهای نفتی را بگشاید.
در دیدگاه تیم حسن روحانی و کسانی که پیشتر در مرکز مطالعات استراتژیک همراهاش بودند سیاست جهانی در دنیای امروز از وابستگیهای متقابل تشکیل شده و میخواستند با گره زدن منافع ایران به اروپا برای برجام پشتوانه بسازند. از آنجا که تیم مذاکرهکننده ایران نتوانسته بود در متن برجام مکانیسمی برای تضمین بقای برجام و بهرهمندی ایران از مواهب آن تدارک ببیند و متنی یک طرفه را امضا کرده بود، خواست از راههای فرامتن و با تکیه برایجاد فرصتهای دست و دلبازانهی مالی و اقتصادی برای اروپا راه را بر بازگشت تحریمها ببندد.
آنها گمان میکردند اگر اروپا امتیازهای اقتصادی در ایران پیدا کند و امید به رفع موانع سرمایهگذاری خارجی در ایران و نیز امضای قراردادهای سنگین با شرکتهای بزرگ اروپایی، دست و دل این دولتها برای همراهی با تحریمهای احتمالی مجدد آمریکا میلرزد. اما هیچکدام از این حساب و کتابها تا امروز درست از آب در نیامد.
به گزارش نیویورکر، در نشست مشترک محمدجواد ظریف با رکس تیلرسون و نیکی هیلی، ظریف با گلایه گفته است: «ما هنوز نمیتوانیم در انگلستان یک حساب بانکی باز کنیم». همین یک جمله کافیست تا نشان دهد که ایران برای ورود به اقتصاد جهانی با چه موانع جدی روبروست.
همچنین تلاشهایی که برای خرید هواپیما از راه «فاینانس» و تامین اعتبار مالی به عمل آمده بود ظاهرا منتفی شده است در حالی که روحانی گفته بود «در موضوع قرارداد ۱۶ ساله خرید هواپیما یک دلار از پول نفت را هزینه نمی کنیم بلکه هواپیما اینجا حمل مسافر می کند و بخشی از درآمد به عنوان اجاره هواپیما پرداخت میشود و ظرف ۷ سال با پرداخت این اجارهها که بابت قیمت هواپیما حساب میشود، ما مالک هواپیما میشویم». اما فرهاد پرورش که تا تیرماه سال جاری مدیرعامل «ایران ایر» بود، با یاد آوری قطعی نبودن این اعتبار گفت «چون مذاکرات هما با فاینانسرها برای خرید هواپیما هنوز قطعی نشده است، قرار گذاشتیم خرید هواپیماهای ایرباس و ATR از محل ۳۳۰ میلیون دلار برداشت از صندوق توسعه ملی و به صورت نقدی انجام شود.»
اکنون به نظر میرسد آمریکا که توانسته سدی جدی در راه برنامه و اهداف جمهوری اسلامی ایجاد کند مرحله بعدی برنامه خود را در دستور کار قرار داده است. اعلام عدم پایبندی ایران به توافق فارغ از دیگر تصمیات آمریکا شوک بزرگ و اعلام خطر به همه سرمایهگذاران و بانکهایی خواهد بود که شکم خود را برای بازار بزرگ ایران صابون زده بودند.
از سوی دیگر آمریکا پایبندی به «روح برجام» را با آزمایشهای موشکی و فعالیتهای سپاه گره زده است. «روح برجام» همانا توقف ایران در مسیر دستیابی به بمب اتمی، و همچنین مهار جاهطلبیها و ماجراجوییهای جنگافروزانه در منطقه از جمله تهدیدات مداوم علیه اسراییل بوده است؛ اگر قرار باشد این «روح» همچنان با صنایع موشکی و موشکپرانی مشکل بیافریند، بنابراین برجام برای آمریکا و متحدانش سودی نداشته است.
اگر ترامپ عدم پایبندی ایران به توافق را اعلام کند و آن را در جهت منافع آمریکا نداند، طبیعتا گام بعدی را برخواهد داشت که مسیری جز هدف گرفتن سپاه و فعالیتهای موشکی جمهوری اسلامی نخواهد داشت. به این ترتیب آمریکا میتواند ادعا کند برای پایبندی خود به «روح برجام» است که عدم پایبندی ایران را مجازات کند. آیا در این کارزار، دولتهای اروپایی که از رییس جمهور و نخست وزیر تا وزیر و وکیل و سفیر کم در تبلیغ ضرورت حفظ برجام، با همین شرایط و فارغ از «روح» آن، کم فعالیت نکردهاند، بدون آمریکا میتوانند آن را حفظ کنند؟ آیا توافقی که تنها زمانی ممکن شد که آمریکا به مذاکرات اتمی پیوست، میتواند بدون پشتیبانی یا با خروج آمریکا از آن، پا برجا بماند؟ آیا جمهوری اسلامی خود را بر خلاف هارت و پورتهای زمامداراناش برای یک «قهرمانانهترین نرمش» آماده میکند؟ پاسخها هر چه باشند، سیاست منطقهای و جهانی چنان گرهای خورده است که تنها با تغییرات و بازنگریهای بنیادی قابل باز شدن است.
روشنک آسترکی