روشنک آسترکی (+عکس) بیش از یک دهه است روز هفتم آبانماه به عنوان روز ملی کوروش بزرگ شناخته میشود. هر چند در سالهای نخست جمعیتی چند ده نفره از فعالان فرهنگی و تاریخی در این روز به پاسارگاد میرفتند اما در سالهای گذشته دهها هزار نفر از مردم سراسر ایران در این روز به پاسارگاد میروند و بسیاری نیز در تلاش برای ثبت این روز در تقویم رسمی ایران هستند. استقبال مردم از این روز جدا از تجمع گروههای مختلف در جشنهای نوروزی است که از سالها پیش برگزار میشود.
در واکنش به این استقبال مردم برای حضور در آرامگاه کوروش بزرگ، حساسیتهایی در میان حکومتیان جمهوری اسلامی نسبت به این روز ایجاد شده است تا جایی که سیدمحسن علوی، رئیس مجمع نمایندگان فارس در مجلس شورای اسلامی و فرزند وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی، که اواخر مهرماه در گفتگو با وبسایت رویداد ۲۴ این روز را فرصتی برای معرفی فرهنگ ملی و اسلامی ایران خوانده بود، در روز سوم آبان با تکذیب سخنان خود این روز را «مصداق بارز»ی از «پروژه نفوذ» عنوان کرد.
از سوی دیگر با توجه به حضور غیرقابل پیشبینی و بسیار زیاد مردم در پاسارگاد در آبان ۹۵، بدبینیهای حکومت نسبت به آن بیشتر شد و حتی برخی از فعالان فرهنگی که برای برگزاری تور و هماهنگی این تجمع فعالیت داشتند، احضار و بازداشت شدند. با این حال امسال نیز همچنان تبلیغ برای این روز و دعوت به حضور مردم در پاسارگاد از سوی فعالان فرهنگی و در رسانههای اجتماعی ادامه دارد.
اما این نگاه امنیتی به روز هفتم آبان و گردهمایی چند ده و حتی چند صد هزار نفر در پاسارگاد ریشه در چه دارد؟
در نگاهی به پیشینهی شکلگیری این روز و انگیزهای که نخستین تجمع چند ده نفره را در آبان ۸۴ شکل داد، شاید بتوان پاسخ این پرسش را پیدا کرد.
ماجرا به سال ۱۳۸۴ و پروژه ساخت و آبگیری سد سیوند باز میگردد. سد سیوند روی رودخانه پلوار در محل تنگه بلاغی در شمال شیراز ساخته شده است. تنگه بلاغی محل عبور جاده باستانی پادشاهی هخامنشی به طول ۱۸ کیلومتر است که پاسارگاد را به تختجمشید و شوش متصل میکرده است. با آبگیری سد سیوند تنگه بلاغی، نه تنها این راه باستانی ۱۸ کیلومتری بلکه پاسارگاد نیز زیر آب رفته و یکی از مهمترین میراث ایران باستان و یک اثر مهم تاریخی جهان از بین میرفت.
گفته میشود با اینکه شرکت مهندسان مشاور آمریکایی و شرکت مهندسان مشاور ایرانی پیشین این پروژه نسبت به شیوهی ساختن آن هشدار داده بودند اما دولتمردان دوران محمود احمدینژاد با همه توان برای ساخت این سد تلاش کردند و مسئولیت آن را به یک شرکت نامعتبر سپردند.
بر اساس بیتوجهیهای مقامات دولتی نسبت به این مساله و ادامه پروژه ساخت سد، تعدادی از ملیگرایان، فعالان فرهنگی و باستانشناسان تلاشهایی را برای جلب توجه افکار عمومی ایران و همچنین سازمانهای بینالمللی آغاز کردند. در ادامه این تلاشها، کمیتهای با عنوان «کمیته نجات پاسارگاد» با حضور فعالان فرهنگی و ملی از جمله شکوه میرزادگی، کوروش زعیم و پرویز ورجاوند تشکیل شد.
در حالی که در ایران تعدادی از ان.جی.اوهای فرهنگی به همراه فعالان ملی و باستانشناسان هفتم آبان ۸۴، برابر با ۲۹ اکتبر ۲۰۰۵، به پاسارگاد رفتند تا اعتراض خود را نسبت به پروژه سد سیوند و لزوم حفظ و پاسداری میراث تاریخی و فرهنگی ایران از جمله پاسارگاد اعلام کنند، شکوه میرزادگی در آمریکا و با تلاش اعضای «بنیاد میراث پاسارگاد» تلاش میکردند در کشورهای مختلف درباره این موضوع اطلاعرسانی کنند؛ همزمان پیشنهاد نامگذاری روز هفتم آبان به عنوان «روز ملی کوروش بزرگ» نیز از سوی کمیته نجات پاسارگاد و توسط شکوه میرزادگی مطرح شد.
شکوه میرزادگی درباره انگیزه نامگذاری این روز به عنوان «روز ملی کوروش بزرگ» به کیهان لندن میگوید: «در آن زمان انگیزه ما در بنیاد میراث پاسارگاد برای پیشنهاد دادن روز کوروش بزرگ، نجات آرامگاه او از آبگیری نابخردانه سد سیوند بود که دولت وقت قصد داشت انجام دهد. مساله روز کوروش سبب شد که ما به بهانهی آن بتوانیم در شهرهای مختلف اروپا و آمریکا توجه مردمان غیرایرانی را هم جلب کنیم. ما در واقع میخواستیم به آنها بگوییم، ویرانی پاسارگاد، تنها ویرانی یک میراث جهانی، و یا ویرانی آرامگاه یک امپراتور باستانی نیست، بلکه ویرانی خانه و آرامگاه کسی است که در ۲۵۰۰ سال پیش فرمانی داد که شباهتهایی با بخشهایی از اعلامیه حقوق بشر دارد. این اقدام خیلی موثر بود و توانستیم چند صد هزار امضای اینترنتی و حضوری از سراسر دنیا جمعآوری کرده و با بردن آن به یونسکو، و دخالت این سازمان، آبگیری کمتر از حدی که قرار بود، انجام شد و پاسارگاد سالم ماند.»
شکوه میرزادگی میافزاید: «غیر از این، توجه جهانی، مردمان ایران را هم به واکنشهای زیادتری واداشت. به طوری که دو سال پس از این پیشنهاد آقای کورش زعیم که با بنیاد میراث پاسارگاد همراه شده بودند، و شوق و ذوق ایرانیها را در ارتباط با روز کوروش میدیدیدند در یک سخنرانی در پاسارگاد گفتند روز کوروش بزرگ باید که به عنوان روز ملی ما هم شناخته و ثبت شود. امسال جای ایشان که هر ساله به پاسارگاد میرفتند واقعا خالی خواهد بود.»
در حالی که آن سالها استفاده از اینترنت به شکل امروزی فراگیر نشده بود و امکان اطلاعرسانی به وسیله رسانهها و شبکههای اجتماعی وجود نداشت اما به سرعت روز هفتم آبان برای بسیاری از مردم برجسته گشت و هر سال بر شمار افرادی که در این روز به پاسارگاد میروند افزوده شد. برخی منابع بر اساس کتیبهی «نبونعید» روز هفتم آبان را مربوط به فتح بابِل و روز ورود کوروش به بابِل میدانند.
شکوه میرزادگی درباره استقبالی که از سوی مردم از این روز و گردهمایی در پاسارگاد میشود به کیهان لندن میگوید: «اگر به تصاویری که در سالهای مختلف از مراسم روز کوروش در پاسارگاد گرفته شده توجه کنید میبینید که هر سال بیش از سال قبل تعداد جمعیت زیادتر شده است ولی من فکر میکنم سال ۹۵ یک همگامی و همراهی قبلی بین گروههای مختلف به وجود آمده بود؛ یعنی مردم به نوعی خودشان را بسیج کرده بودند. همیشه، در همه جای دنیا وقتی مردمان برای کاری از قبل آماده و بسیج میشوند کارآیی بیشتری خواهند داشت.»
جالب اینجاست که با افزایش استقبال هر ساله مردم از این روز و افزایش شمار مردمی که به پاسارگاد میروند، حساسیتهای حکومتی نیز آغاز شد.
در این میان اما ناگفته نباید گذاشت که حضور گسترده مردم در پاسارگاد برای برخی از جمله محمود احمدینژاد و اسفندیار رحیم مشایی جالب توجه آمد و حتی زمانی که دولت دوم احمدینژاد پایان یافت و او دیگر مورد عنایت سران جمهوری اسلامی نبود، رسانههای حامی احمدینژاد در بهمنماه ۹۵ و در دهه موسوم به «دهه فجر» تصویری از او منتشر کردند که در محوطه پاسارگاد و در کنار مقبره کوروش ایستاده است. همین تصویر و اظهار نظرهای اسفندیار رحیم مشایی درباره کوروش بزرگ این شائبه را ایجاد کرد که شاید برخی جریانهای درون حکومتی با برگزاری این گردهمایی خودانگیخته از سوی مردم موافق هستند و از آن حمایت میکنند.
شکوه میرزادگی در پاسخ به این پرسش که آیا در این سالها هیچگونه حمایت دولتی در برگزاری هفتم آبان در پاسارگاد وجود داشته میگوید: «بدون تردید نه! دولتهای جمهوری اسلامی در ۱۴ سال گذشته، یعنی از زمانی که اعتراض به ساختن سد سیوند شروع شد، و از ۱۲ سال قبل که برای بزرگداشت روز کوروش مردمان به پاسارگاد رفتند حتی یک بار هم هیچ دولتی و هیچ سازمان وابسته به دولت و حکومت از مردم حمایت نکرده است. اما در عوض هر سال چه در روز کوروش بزرگ و چه در نوروزهایی که مردمان به پاسارگاد یا دیگر محوطههای میراث فرهنگی میروند، دولتها همهی سعی خودشان را کردهاند که سد راه آنها بشوند. جمهوری اسلامی هیچوقت به میراث فرهنگیِ غیرمذهبی و غیر شیعی ایران ما روی خوشی نشان نداده که هیچ، سعی در حذف یا نابودی آنها نیز داشته است.»
گفتنی است هر چند امسال نیز بسیاری از فرهنگدوستان و ملی گرایان اعلام کردهاند روز هفتم آبان به پاسارگاد خواهند رفت اما در آن سوی ماجرا پسر وزیر اطلاعات که نماینده مجلس شورای اسلامی نیز هست تلاش میکند تا برگزاری این روز را، با توجه به تاریخچهای که از آن مطرح شد، به «پروژه نفوذ» وصل کند. در حالی که پروژه سد سیوند در دولت هاشمی رفسنجانی کلید خورده و دولت محمود احمدی نژاد با اصرار بر ادامهی این پروژه تهدیدی بزرگ برای پاسارگاد ایجاد کرد و وقتی نخستین گردهماییهای اعتراضی در مخالفت با ساختن این سد در پاسارگاد شکل گرفت هنوز جریان امنیتی در جمهوری اسلامی، پروژهای با عنوان «نفوذ» را برای برخورد با مخالفان و سرکوب آنها، طراحی نکرده و نقشه نکشیده بود!