آزاده کریمی – آنگونه که فساد در تار و پود جامعه کنونی ایران در هم تنیده و غیرقابل تفکیک شده، سینمای ایران هم از این ویروس همهگیر در امان نمانده است. تسخیر شبکههای نمایش اینترنتی توسط برخی نهادهای زیرمجموعه قدرت، پولشویی برخی تاجران از طریق سینما، انحصاری شدن بازار تولید و پخش فیلم، سینمای ایران را به بندهی پول و قدرت بدل کرده است.
برخی سینماگران با پروژهها و آثاری همکاری میکنند که بر فساد و بیعدالتی بنا شدهاند. نفوذ نهادهای حکومتی در بدنه سینما، فساد اخلاقی، نه صرفا فساد جنسی، بلکه فساد اقتصادی را به سراپای سینما تزریق کرده است. سینمایی که با پولهای بادآورده بزرگ و بزرگتر شده و به همان اندازه روز به روز از اصالت خود بیشتر دور میشود.
دربارهی بازار قاچاق محصولات سینمایی، فساد اخلاقی و اقتصادی سینما و به طور کلی وضعیت کنونی سینمای ایران با مصطفی عزیزی نویسنده و تهیهکننده سابق تلویزیون گفتگو کردهایم.
عزیزی مجموعههای پربینندهای چون «راه بیپایان» و «مسافر» را تهیه کرده است. وی در بهمن ماه سال ۱۳۹۴ بازداشت و به اتهام اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور (در داخل و خارج)، اقدام علیه امنیت ملی (سایبری)، و توهین به بنیانگذار جمهوری اسلامی به ۸ سال زندان محکوم شد. در نهایت حکم وی به دو سال زندان و جزای نقدی کاهش یافت. این هنرمند اکنون ساکن کاناداست.
-با اینکه مجموعه «صیانت از محصولات فرهنگی» بیش از ۵ میلیون سیدی قاچاق یا آنطور که خودشان میگویند فیلمهای مبتذل را نابود کردهاند، اما فیلم «نهنگ عنبر ۲» قاچاق شده است. فکر میکنید ادعای مبارزه با قاچاق به نفع تهیهکننده واقعی است؟
-مسئله این است که قاچاق در همه زمینهها وجود دارد، که در هر زمینهای یک بخشی از قدرت و حکومت در آن نقش دارد. مثلا در قاچاق کالا اصلا فرودگاههایی مخصوص دارند یا در زمینه مواد مخدر که یا به صورت ترانزیت انجام میدهند یا برای مصرف داخلی تأمین میکنند. درباره قاچاق فیلم و حتی کتابهای پرفروش هم این وجود دارد. که البته به دلیل اینکه ایرانیها اهل کتاب خواندن نیستند خیلی مشهود نیست ولی ارسلان فصیحی این موضوع را مطرح کرد. قاچاق یک موضوع سیستماتیک است حتی یک بخشی توسط خود پخشکنندهای که با او قرارداد دارید، صورت میگیرد. شما قرارداد مثلا انتشار ۱۰۰ هزار نسخه از فیلم خودتان را در شبکه نمایش خانگی دارید ولی پخشکننده ۲۰ هزار نسخه منتشر میکند و نظارتی هم وجود ندارد؛ چون فردی که خودش ناظر است فاسد هم هست. همانطور که شو راه میاندازند که مواد مخدر آتش زدهاند، ولی ذرهای تغییر در اوضاع مواد مخدر حاصل نشده، همانطور هم این شو را راه میاندازند که فیلمهای قاچاق را نابود کردهاند که البته کار بسیار زشتی هم کردند که فیلمهای باارزش سینمای ایران را به عنوان «سینمای مبتذل» مطرح کرده و از بین بردند. ضمن اینکه اصلا این راه حل نیست، کجا گفتهاند که معدوم کردن راهحل است؟! اینها صاحب دارند و میشود اصلا اینها را به تهیهکننده متضرر داد تا حداقل بخشی از ضررش جبران شود. در واقع اینها فقط «شوآف» است.
-خب، این قاچاق سیستماتیک باید از طریق وزارت ارشاد باشد یا کسی که در سینما هست. گو اینکه خیلی از نسخههای بازبینی فیلمهای معتبر که در اختیار صدا و سیما و وزارت ارشاد بودند، منتشر شدهاند.
-شک نکنید! چه فیلمی که از طریق وزارت ارشاد بیرون میآید، چه از طریق نفوذی که بین پخشکنندههاست، (البته در موارد معدودی که فیلم توقیف است، خود کارگردان و تهیهکننده نسخه فیلم را منتشر میکنند) یا یک کارمند جزء که میتواند در چند ثانیه یک کپی از فیلمی بزند؛ همگی در یک شبکه کار میکنند؛ باید شبکهای وجود داشته باشد تا این حجم از فیلم را کپی کند، لیبل بزند، چاپ کند و بروشور بزند و یک محصول شسته و رفته راهی بازار کند. حالا فرض کنید که این سیستم عظیم چاپ و توزیع روی مضامین سیاسی کار میکرد، به ثانیه نمیکشید که کل سیستم را پیدا میکردند! این باید یک دستگاه عریض و طویل داشته باشد که چند هزار نسخه را منتشر میکنند. اگر ارادهای وجود داشته باشد که جلوی این فعالیتها گرفته شود، میتوانند. در خوشبینانهترین حالت، اینها چشمهایشان را میبندند که یک مشغولیتی برای مردم بتراشند. چون فقط فیلم ایرانی که نیست، فیلمهای هالیوودی هم هستند و کپی رایت را هم رعایت نمیکنند. حتما باید خود حکومت و دولت یا غیردولت که در مواردی از دولت حتی قویتر است در این کار دخیل باشند.
-شما به بخشی از فساد اقتصادی در سینما اشاره کردید. بعد از افشای تعرضهای جنسی در هالیوود، به نظر میرسید که به این نوع فساد در سینمای ایران هم پرداخته شود ولی همه سکوت کردهاند. آیا دلیلاش همان فساد اقتصادی رو به گسترش نیست؟
-فساد اخلاقی به مفهوم تعرض به کسی برخلاف خواسته وی یا تعرض به افراد زیر سن قانونی، چیزی است که هالیوود به آن پرداخته. در وضعیت فعلی جامعهی ایران، اصولا این جور شکایتها شوخی است. یعنی در جامعه غرب وقتی زن رضایت برای برقراری رابطه جنسی با همسرش نداشته باشد ولی مجبور به سکس شود، یعنی تعرض جنسی! ولی در جامعه ما اگر زن اجازه ندهد که شوهرش با او همبستر شود، یعنی ناشزه است؛ کاملا دو وضعیت متفاوت است. ضمن اینکه من فساد اخلاقی در سینمای ایران را جدا از فساد در جامعه نمیبینم. ما کشور گل و بلبلی نداریم که حالا بگوییم یک اشکال در سینمای آن وجود دارد. این در همه عرصههاست. در ماجرای فساد و تعرض قاری محترم قرآن که هیچ اتفاقی هم نیفتاد و به مردم دهانکجی هم کردند. در حالی که این وضعیت مثلا با اتفاقی که برای کوین اسپیسی افتاد غیرقابل مقایسه است. این بازیگر، تازه یک هنری هم داشت ولی در آستانهی نابودی قرار گرفت. اما وضعیت اخلاقی در ایران بههم ریخته است. زن و مرد به حقوق بنیادی خودشان واقف نیستند، اگر هم باشند کاری از دستشان بر نمیآید. بنیاد اخلاقی در ایران بههم ریخته و نامتوازن است. شاید این در بخشهای دیگر هم هست ولی دیده نمیشود، چون «سلبریتی» نیستند و پنهان میماند. ولی اگر یک خانمی بخواهد در شرکتی استخدام شود، قطعا دچار چنین مسائلی خواهد بود. دیگر همه چیز عادی شده و قبح موضوع ریخته است. الان رشوه دادن به یک فرهنگ تبدیل شده و یک رسم رایج است.
-ولی شاید این دو موضوع کمی بههم گره خورده باشد…
-برخی از هنرمندان یکسری پروندههای به قول حکومت «غیراخلاقی» دارند که از نظر من اصلا غیراخلاقی نیست. آقا و خانمی با هم دوست هستند یا مهمانی رفتهاند و مشروب خوردهاند. اینها پرونده دارند و به خاطر آن مجبورند در پروژههای همکاری داشته باشند، برای اینکه میترسند پرونده «اخلاقی»شان برملا شود. ولی آن چیزی که مورد نظر شماست برای افراد تازهوارد به سینما، سه روش ناراست وجود دارد. یکی اینکه پول میدهند و در یک پروژهای همکاری میکنند، یعنی کمک مالی میکنند، یا کمک جنسی میکنند یا برای ارگانها کار میکنند. هر کارگردان جوانی شاید حاضر نباشد برای ارگانها فیلم بسازد ولی بعضی این کار را میکنند و بعد از مدتی که معروف شدند هم همه فراموش میکنند که چکار کرده است. در واقع اینها راههای نادرست ورود به سینماست.
-قبلا سفارش نهادهایی مثل وزارت اطلاعات دستکم پنهان بود ولی الان نهادها و ارگانهای حکومتی علنی سفارش کار میدهند و کارگردانها هم با آنها همکاری میکنند. حتی کارگردانها و بازیگرانی که از نظر فکری هم شاید با آنها همسو نباشند.
-بله، نهادهایی مثل وزارت اطلاعات قبلا یواشکی سفارش میدادند و فیلمسازانی از جنس خودشان یا آنهایی که عضوشان بودند برایشان فیلم میساختند، که البته موردی و اندک بود. مثلا بهروز افخمی برای وزارت اطلاعات فیلم ساخت و اولش هم نوشت که «تقدیم به سربازان گمنام». ولی الان ابعادش گسترش پیدا کرده. الان با بودجه کلانی که سپاه دارد به صنعت سینما وارد شده و اساسا ارگانهایی مثل حوزه هنری و شرکتهای خصوصی زیرمجموعه سپاه دست به تولید فیلم میزنند. به همین خاطر اصطلاح فیلم «یک ارگانی»، «دو ارگانی» و «سه ارگانی» بین کارگردانها معروف است. دیگر حتی فقط سفارش نمیدهند، اگر قبلا وزارت اطلاعات سفارش میداد که فیلمی با موضوع مثلا جاسوسی ساخته شود، مثل «سیانور»، «ماجرای نیمروز» ولی حالا دیگر فیلمهایی هم میسازند که ربطی به آنها و سیاست و عقیده ندارد و فقط میخواهند پول دربیاورند. بعد هم پولهایی که از فساد و رانتها آمده به سینما و سینمای خانگی تزریق میشود که هیولاوار هستند. سینما در ایران اصلا چیز دیگری شده و پدیده تازهای است. رقمهایی که به بازیگران و کارگردانها میپردازند عجیب و غریب است، ولی حال صنوف مختلف سینما خوب نیست. بابک زنجانی و امامی چقدر در سینما نفوذ کردند شاید هم به این واسطه یک فیلم خوب ساخته شد ولی پول فاسد بود و وابسته به آدمهایی که میخواستند به شیوه آلکاپونی خودشان و پولهایشان را تطهیر کنند.