روشنک آسترکی – فساد با جمهوری اسلامی چنان تنیده شده و در آمیخته که این روزها بخش مهمی از خبرهای اقتصادی مربوط به ایران را خبرهای مربوط به فساد در ارکان مختلف و توسط شخصیتهای ریز و درشت حکومت تشکیل میدهند.
نظامی که یکی از اصلیترین شعارهایش مبارزه با فساد و ایجاد عدالت بود امروز و پس از سه دهه حیات به یکی از برجستهترین نمونههای نظامهای فاسد در جهان تبدیل شده است.
اگر تا دیروز خبرهای مربوط به فساد در محافل خصوصی و درگوشی مطرح میشد و گاهی رنگ و بوی شایعه به خود میگرفت، اکنون به شکل عمومی، نه تنها از سوی مردم، که از سوی افراد وابسته به حکومت، مطرح میشود و واژههایی چون «فساد» و «رانت» کلماتی شناخته شده برای عموم ایرانیان است و رو کردن پروندههای فساد و رانت به یکی از ابزارهای مهم جناحهای مختلف در حذف رقبا از میدان نبرد قدرت تبدیل شده است.
در این میان چند سالی است فساد در بیت رهبر جمهوری اسلامی نیز مورد توجه قرار گرفته و دیگر بر کسی پوشیده نیست که یکی از مدارهای مهم فساد در جمهوری اسلامی بیت آیتالله خامنهای است.
در داخل نظام نیز مساله دیگر پچپچهایی در مورد فساد در بیت نیست بلکه بسیاری هستند که با تکیه بر اسنادی که علیه فرزند سیدعلی اصغر حجازی فرزند منتشر شده است، معتقدند بیت در مرکز مناسبات فساد قرار دارد.
حمله به بیت رهبر و فسادی که در آن در جریان است به صورت علنی و تقریبا رسمی با محمود احمدینژاد آغاز شد. محمود احمدینژاد در رقابتهای دور نهم ریاست جمهوری انتقادات خود را علیه مناسباتی نشانه رفته بود که معمار آن را هاشمی رفسنجانی میدانست. عدهای معتقد بودند رفسنجانی معمار فسادی است که در نظام جمهوری اسلامی در تار و پودش رخنه کرده است.
حزباللهیها خوی «اشرافی» او را پدیدآورنده سیستمی فاسد میخواندند که در آن مجالی برای سوء استفادههای خویشان و اطرافیان هاشمی رفسنجانی فراهم شده است.
بسیاری بودند که این گفته رفسنجانی را که «اینقدر بحث از اختلاس و دزدی نکنید و روحیه مردم را خراب نکنید. وقتی که ما یک سدی را میسازیم و مثلا ده میلیارد خرج میکنیم، ممکن است از قبل آن، پانصد میلیون هم اختلاس شود، اما این سد برای کشور میماند و هیچکس نمیتواند از این سد اختلاس یا دزدی کند» به درستی موجهسازی رسمی اختلاس میخواندند.
دوره هاشمی رفسنجانی، دوره تعدیل اقتصادی بود که قشر ضعیف جامعه زیر چرخهای آن برنامه له شدند و اعتراضات اقتصادی مانند اعتراضات مردم اسلامشهر با شدیدترین خشونتها سرکوب شد.
دستگاه امنیتی دوره رفسنجانی با فرماندهی فلاحیان اجازه نقد اقتصادی را نمیداد؛ در همین رابطه عزتالله سحابی در خاطرات خود میگوید: «ما به آقای هاشمی نامه اعتراضی نوشتیم. اعتراض ما به آقای هاشمی این بود که اولا اوضاع اقتصادی کشور بسیار خراب است؛ فقر و اختلاف طبقاتی بسیار فاحش است. دوم اینکه وضع سیاست خارجی ما به گونهای است که ما در انزوای کامل قرار گرفتهایم و همه دنیا با ما مخالف هستند. در رابطه با این نامه، ۲۳ نفر را بازداشت کردند که یکی از آن ها من بودم… بعد از دستگیریها، در کمیسیون برنامه و بودجه مجلس، چند تن از نمایندگانی که مرا میشناختند به آقای هاشمی اعتراض کردند که چرا عزتالله سحابی را گرفتی؟ آقای هاشمی پاسخ داده بود: رویش زیاد شده بود، میخواستیم رویش را کم کنیم.»
رفسنجانی که در دوران به اصطلاح «سازندگی» در میان مردم به «اکبر شاه» معروف شد، در عین حال معمار ساخت قدرت در نظام نیز بود. ولی با به ثمر ننشستن تلاشهای اطرافیانش برای مادامالعمرکردن ریاست جمهوری او، ۱۶ سال کارنامه سیاسی و اقتصادیاش مورد نقد و تسویه حساب قرار گرفت. او در جامعه مظهر قدرت نظام و در عین حال نماد فساد شد.
اما در مناظرههای انتخاباتی سال ۸۸ احمدینژاد به ناطق نوری، رئیس بازرسی بیت و پسران او در کنار پسران هاشمی رفسنجانی حمله کرد. این حمله به این معنا بود که بیت رهبر استرلیزه نیست بلکه همانهایی که میشود در مورد رفسنجانی گفت در مورد افرادی از بیت رهبر جمهوری اسلامی هم صادق است. از آنجایی که ناطق نوری از افراد متنفذ و اصلی بیت رهبر نبود انتقادات به او چندان به پای بیت نوشته نشد. اما اکنون بعد از داغ شدن موضوع «ژن برتر» و «سفره انقلاب»، اسنادی از فرزند حجازی، یکی از متنفذترین نیروهای اصلی بیت خامنهای منتشر شده که نشان میدهد دیگر نمیشود آدرس فساد و تباهی را منهای بیت نشان داد.
عدهای حجتالاسلام اصغر حجازی و وحید حقانیان را دو نیروی اصلی بیت میدانند. اصغر حجازی چهره امنیتی است که پس از تاسیس وزارت اطلاعات در سال ۱۳۶۳ به عنوان یکی از معاونان محمد ریشهری، داماد آیتالله مشکینی و نخستین وزیر اطلاعات، انتخاب شد. او تا پایان وزارت ریشهری، که تا کمی پس از به رهبری رسیدن آیتالله خامنهای ادامه داشت، فردی با نفوذ در وزارت اطلاعات بود. برخی حجازی را نماینده رهبر نظام برای رایزنی و گفتگو با روسای قوا میدانند اما این اواخر نام او با برجام گره خورد.
روز تصویب برجام در مجلس شورای اسلامی حدود ۲۰۰ پیشنهاد اصلاح برای برجام مطرح شده بود که میبایست بررسی میشد اما به سه پیشنهاد کاهش یافت و فرصتی هم برای ابراز نظر موافقان و مخالفان مهیا نشد! با این وضعیت روشن شد که تصمیمات پیش از این و در جای دیگری خارج از مجلس برای برجام گرفته شده است.
مهدی کوچکزاده، از نمایندگان منتقد دولت روحانی و مخالف برجام، با کاغذ نوشتهای که بالای سر گرفته بود از آن راز پردهبرداری کرد: «مجلس از تصمیم لاریجانی، شمخانی، حجازی، درباره برجام تبعیت کرد، ما نکردیم.»
مهدی کوچکزاده همچنین در همان روز گفته بود محمدرضا باهنر، نایب رئیس دوم مجلس به نمایندگان اطلاع داده که «دیشب آقایان لاریجانی٬ حجازی و شمخانی جلسه داشتند و تصمیم گرفته شده طرح برجام تصویب شود.»
با افشای نقش حجازی، روشن شد که پرونده هستهای و هماهنگی بین مسئولان نظام در کجا انجام میشود و کدام اراده در حال مدیریت برنامههای مهم است؛ پس از این سخنان کوچکزاده و دیگر مخالفان برجام و در پی بیانیهای که از دفتر رهبر نظام صادر شد، مساله تایید برجام با شتاب به فراموشی سپرده شد و کسی ماجرا را «کش نداد» اما حالا و همزمان با ناکامی کنونی برجام، نام حجازی دوباره مطرح شده است.
در رابطه با برجسته شدن دوباره نقش اصغر حجازی در برجام و پس از آنکه محمدعلی نجفی، شهردار به اصطلاح اصلاحطلب تهران، در حکمی محمد حسین حجازی را به عنوان مدیرعامل و عضو هیئت مدیره شرکت نوسازی عباس آباد منصوب کرد، نسخهای از رزومه محمد حسین حجازی در سایت شرکت نوسازی عباس آباد قرار گرفت و به سرعت در شبکههای اجتماعی پخش شد.
بر اساس رزومهی این آقازاده، او در سن ۱۹ سالگی و به مدت سه سال و با مدرک دیپلم مدیرعامل موسسه تحقیقاتی دانشگاه علوم پزشکی تهران بوده است! پس از سه سال مدیرعاملی این موسسه تحقیقاتی، او رهسپار حوزههای فرهنگی و صدا و سیمای جمهوری اسلامی میشود تا تواناییهای یک «ژن خوب» را نشان دهد. نه تنها پدر وی از نفوذ خود برای این جاسازیهای خانوادگی استفاده کرده بلکه موضوع این است که مجموعهای از عناصر رسمی نظام برای این جاسازی این پسر، با پدر همراهی کردهاند! حالا آقازاده بعد از این تجربیات وارد حوزه اقتصاد شده است. وارد شدن آقازادهای با این پیشنیه به حوزه اقتصاد هم میتواند گویای این باشد که ایشان تکیه به رانت و رابطه و به احتمال زیاد در نقاط استراتژیک و سودآور، مانند آقازادههای همنسل خود، به جولان دادن برای بلعیدن از «سفره انقلاب» مشغول است.
با انتشار رزومهی آقازادهی اصغر حجازی کسانی که سه دهه است بیت علی خامنهای را مصون از هر آفتی تصور میکردند دچار حیرت شدند. مساله نه تنها سوء استفادههای یکی از بانفوذترین افراد بیت از موقعیت ممتاز خود است، بلکه همراهی همهجانبه و همدلانه سیستم و کارگزاران آن با چنین پارتیبازیهای رانتی است. نظامی که به دروغ «عدالت» را محور شعارهای خود قرار داده بود اکنون دیگر برای ظاهرسازی هم ناتوان شده است؛ اسناد علیه فساد و رانت افراد صاحب نفوذ، چهرههای برجسته و آقازادههای نظام یکی یکی رو میشود و کسی نیست تا در خیال هم سراغی از عدالت در جمهوری اسلامی و مبارزهاش با فساد بگیرد!