پرستو میر (+عکس) صنایع دستی در هر کشوری شاخهای از «هنرهای زیبا» به شمار میرود.
اصطلاح «صنایع دستی» در همه جا دارای مفهوم یکسانی نیست. در «بریتانیکا» آمده است که «صنایع دستی به آن گروه از صنایع گفته میشود که مهارت، ذوق و بینش انسان در تولید آن نقش اساسی دارد». همچنین در «فرهنگ دهخدا» این هنرـ صنعت اینگونه تعریف شده است: «آنچه با دست ساخته میشود از پارچه و قالی و ساختههای فلز و… در مقابل صنایع ماشینی». در گزارش مدیریت طرح و منابع «سازمان صنایع دستی ایران» که اصلیترین نهاد دولتی مسئول حمایت و گسترش این هنر است، این تعریف از صنایع دستی آمده: «صنایع دستی به آن رشته از صنایع اطلاق میشود که تمام یا قسمتی از مراحل ساخت فرآوردههای آن با دست انجام گرفته و در چهارچوب فرهنگ، بینشهای فلسفی، ذوق و هنر انسانهای هر منطقه با توجه به میراثهای قومی آنان ساخته میشود».
در این «هنر کاربردی» سه فاکتور مهم «زیباییشناسی»، «دستساز بودن» و «کاربرد» با هم وجود دارد. این هنر کاربردی میتواند هم «خانهساز» باشد و هم «ساخت کارگاهی» داشته باشد. در ایران، شاخههای متنوع این هنر کاربردی را در ۱۵ شاخه مختلف تعریف و طبقهبندی کردهاند.
اینکه یک «محصول» داری عنصر «زیباییشناسی» هست یا نه همواره مورد مناقشه بوده است. امیر م. طراحی که دانشآموخته دانشکده معماری دانشگاه علم و صنعت است در این مورد مثال جالبی را بیان میکند:
«مردم عادی در بسیاری موارد دو عبارت «سلیقه خوب» و «زیباییشناسی» را یکی میدانند در حالی که هنر نیز همانند ریاضیات قانونمند است و زیباییشناسی عمیقاً با بحث سلیقه متفاوت است. فرض کنید ۵ نفر ریاضیدان یک مسئله ریاضی را حل کنند، قطعاً همگی آنها به یک جواب مشترک خواهند رسید و حال فرض کنید ۵ هنرمند نقاش تابلویی را با یک موضوع خاص و مشترک طراحی و اجرا نمایند. قطعاً پنج نتیجه (تابلو نقاشی) متفاوت را شاهد خواهیم بود ولی جالب اینکه هر ۵ نتیجه متفاوت از دیدگاه زیباییشناسی و تعریف اثر هنری درست هستند.»
صنایع دستی در ایران
تاریخ هنرهای کاربردی در ایران (صنایع دستی) طولانی است و داستان جالبی دارد که در این نوشته به آن نمیپردازیم. آنچه تا کنون شاهد بودهایم حاکی از گسترش برخی از شاخههای صنایع دستی در ایران بعد از جنگ ایران و عراق است که نه نتیجه توجه حکومت و سازمان میراث فرهنگی بلکه نتیجه تلفیق هنر «استادکارهای قدیمی» و «دانش جدید محصلین رشته صنایع دستی» است که صد البته «نیاز به کسب درآمد» در اقتصاد رو به ویرانی امروزهی کشور نیز نقشی انکارناپذیر در این پیشرفت داشته است. مریم ز. دانشآموخته شاخه آبگینه (شیشهگری سنتی) از دانشگاه هنر یزد میگوید: «با همسرم که همکلاسی بودیم بعد از مشاهده نابسامانی بازار استخدام به این فکر افتادیم که با اندک پسانداز خودمان و دریافت وام ازدواج یک کارگاه شیشهگری را در همین شهر یزد برپا کنیم… معمولاَ طراحی کارها و آثار از من و گرداندن بخش فنی کارگاه بر عهده همسرم است. چارهای نداشتیم. نمیتوانستیم منتظر حمایت دولت یا استخدام یک نهاد باشیم.»
هنر دشوار و مستقل
«صنایع دستی در ایران در شمار صنایع ملی و ناوابسته است که نیازمند کارشناس و متخصص خارجی نیست ومواد اولیه مورد مصرف در آن به آسانی و ارزانی قابل تامین است. فعالیت در اکثر رشتههای صنایع دستی محتاج ابزار و وسایل چندان پیچیده و سرمایه زیاد نیست و در واقع ذوق و استعداد و مهارت صنعتگر اصلیترین ومهمترین عامل تولید به حساب میآید.» این عبارت در وبسایت «سازمان میراث فرهنگی و گردشگری» آمده که به نظر هنرمندان صنایع دستی نیاز به اصلاح دارد و در ایران غیرواقعی به نظر میرسد. فاطمه م. خودآموخته این رشته که سالها به نقشاندازی روی آثار شیشهای و سفالی به شاگردی پرداخته در این مورد چنین میگوید: «چرا هنرمندان ایرانی برای تهیه مواد اولیه بهخصوص در مورد انواع رنگ باید آنها را از برندهای خارجی انتخاب و تهیه کنند؟ چون تولید این مواد لازم یا در ایران از میان رفته است و یا کیفیت کار را بسیار پایین میآورد.»
حمید ص. اهل کاشان بعد از سالها شاگردی در زمینه رنگرزی چلههای نخی و ابریشمی در زمینه فرشهای دستباف کاشان معتقد است به علت کیفیت پایین مواد داخلی، کارگاه خود را چند سالی هست که تعطیل نموده و سرمایهاش را برای دریافت حداقل سود به بانک سپرده است. او همچنین اظهار میکند که به دلیل گرانی مواد اولیه رنگرزی با کیفیت خوب تولید داخل، که بسیار کم نیز پیدا میشود، و از طرفی طولانی بودن روند تولید فرش دستباف مرغوب در کاشان بسیاری این حرفه را رها کردهاند و فرش دستباف کاشان در خطر نابودی است.
بابک ی. دانشآموخته رشته صنایع دستی در شاخهی آثار چوبی میپرسد: «چرا کارشناسان سازمان صنایع دستی فکر میکنند ابزارآلات تولید محصولات صنایع دستی و تجهیز کارگاه برای هنرمند صنایع دستی ارزان و در دسترس است؟! یک هنرجوی صنایع دستی باید بعد از پایان دانشگاه باز هم باید سالها شاگردی کند و تحت نظر استادی باسابقه با دستمزد بسیار پایین کار کند تا بتواند به مرحله استادی برسد. پس چطور میتواند کارگاه و وسایل را با هزینه پایین تهیه کند؟»
حقیقتی که تقریباً همه هنرمندان این هنر کاربردی به آن معتقد هستند این است که دیگر تهیه مواد و ماتریال اولیه و اجاره یا خرید کارگاه و تجهیزات آن ارزان تمام نمیشود و بسیاری از دانشآموختگان این هنر برای امرار معاش مجبورند این هنر را رها کرده و به مشاغل دیگر روی آورند و هنرشان را، که به آن عشق میورزند، بگذارند برای اوقات فراغت.
سفالگری و فرشبافی
به این ترتیب برخی شاخههای این هنر کاربردی از نظر تکنیک و نوآوری رو به توسعه هستند و برخی دیگر رو به زوال. به عنوان مثال در شاخه سفالگری در دو منطقه لالجین از توابع همدان و میبد از توابع یزد، کارگاهها در حال توسعه هستند و فروش و تجاری شدن سفالگری در ایران رشد محسوسی داشته است. علاوه بر این دانشآموختگان سفالگری با تلفیق دانش جدید خود با تجربه استادکاران قدیمی منطقه و همچنین وارد کردن خلاقیت در هنر خود توانستهاند بدون هیچ حمایت خاصی آثار زیبا و با کیفیتی خلق کنند.
برخی شاخههای صنایع دستی هم رو به زوال هستند و حتی خطر نابودی آنها در ایران امروز احساس میشود. نمونهای که خود از نزدیک شاهد آن بودهام روسریهای دستباف ترکمنی است. در سفری که به منطقه ترکمنها داشتیم با روسریهای ترکمنی ساخت چین مواجه شدیم! از لحاظ طرح و رنگ بسیار بی اصل و نسب و از نظر کیفیت در حد «یک بار مصرف» و قیمت در حدود ۲۰ الی ۳۰ هزار تومان. از مردم محلی پرسیدیم که روسری ترکمنی اصل میخواهیم و جواب شنیدیم که فقط در روستاهای ترکمن صحرا هنوز میتوان آنها را یافت که آن هم بیشتر برای مصرف زنان خودشان ساخته میشود و البته بسیار هم گران است.
مشابه همین زوال و نابودی، از سالها قبل، درباره فرش ایرانی در حال وقوع و گسترش است. فرش ماشینی تبدیل به غده سرطانی برای این هنر کاربردی ملی شده است. کاوه ب. از کارشناسان فرش تعریف میکند که در سال ۱۳۹۰ سفری به کردستان عراق (شهر سلیمانیه) داشت. این سفر همراه یک هیئت بازرگانی جهت تبلیغ فرش ایران در اقلیم رو به رشد کردستان انجام شد اما همگی دست خالی از این ماموریت برگشتند. کُردهای عراق واقعاً مبهوت هنر فرشهای دستباف ایران شده بودند و مشکلی هم در تامین منابع مالی برای خرید آن نداشتند ولی از فرشهای ماشینی وارد شده از چین و یا ترکیه استفاده میکنند و هر ۶ ماه یک بار آن را عوض کرده و به اصطلاح خانه را «نو نوار» میکنند! این کارشناس فرش میگفت: «اینکه فرش ایرانی با کیفیتتر درواقع یک اثر هنری است برای آنها معنی نداشت و نتوانستیم آنها را متقاعد کنیم.»
از کاوه ب. پرسیدم مگر خود مردم اقلیم کردستان فرشباف نیستند، مثل مردم کردستان ایران؟ پاسخ داد: «در پی ناامنی کردستان در زمان صدام حسین و نبردهای پی در پی و آوارگی کردها تقریباً در همه روستاها هنر فرشبافی از میان رفته است.»
البته هنر فرش دستباف نفیس در ایران هنوز نفسی میکشد و میتوان گفت مشتریان خارجی خود را تا حدی حفظ کرده است. مشکل جای دیگریست. هزینه تولید فرش دستباف ایرانی به نسبت قیمت فروش و کند بودن تولید آن قابل رقابت نیست و توسعه و رونق سابق را ندارد. کارگاههای فرش دستباف ایرانی یکی پس از دیگری تعطیل میشوند و سرمایه صاحبان آنها به بازارهای دیگری تزریق میشود.
صنایع دستی تلفیقی
این است که مدتهاست «هنر تلفیقی» به همت هنرمندان پر تلاش رشته صنایع دستی و به ویژه بانوان دانشآموخته این رشته به کمک ادامه حیات بعضی از شاخههای این هنر کاربردی آمده است. تلفیق نقشهای کاشیکاری در هنر پارچهبافی یا چاپهای سنتی روی پارچه و همچنین موارد بسیار دیگر از این دست هستند.
امروزه تکنیکهای صنعتی نیز مورد استفاده هنرمندان صنایع دستی قرار میگیرد. به عنوان مثال پرس خاک رس در قالبهای فولادی که این قالبها خود با دستگاههای فرز CNC ساخته شدهاند و یا استفاده از تکنیک برش لیزر برای تولید قطعات ریز و دقیق مورد استفاده در هنر خاتمکاری. حتی امروزه به دلیل ارتباط وسیعتر و سریعتر، هنرمندان مناطق مختلف دیگر صنعتکار یک منطقه خاص نیستند و همین موضوع «انحصار» و همچنین محدود بودن یک هنر در یک منطقه خاص را کمرنگ کرده است. به گفته دکتر نصرالله ت. استاد رشته مجسمهسازی دانشگاه از چند سال قبل آثار خاتم با کیفیت بالا و به یاری تکنولوژی جدید در تهران ساخته شده و در اصفهان به نام «خاتم اصفهان» فروخته میشود.
با این همه، به عقیده کارشناسان رشتههای مختلف هنر در ایران، موضوع بیارزش بودن «طراحی و خلاقیت» که یک عنصر مهم در صنعت و هنر است، در صنایع دستی نیز بیداد میکند. بدین معنی که در نهایت خود محصول تولیدی منهای هزینه طراحی و در واقع منهای بهای طراحی و خلاقیت قیمتگذاری شده و به فروش میرسد. در حالی که تا «هنر» و «خلاقیت» و «سرمایه اولیه» نباشد، محصولی تولید نمیشود و بدون در نظر گرفتن این عناصر، نتیجهی اقتصادی مطلوب به دست نمیآید. چه بسا ایدهها و طرحهای نابی که به دلیل نبود «سرمایه اولیه» پس از مدتی برای همیشه به کنار گذاشته میشوند. هنوز در ایران کمتر کسی از یک «ایده هنری خلاقانه» پشتیبانی مالی میکند و حمایت مالی خود را منوط به دیدن «محصول تولیدشده» و «استقبال از فروش آن محصول» میکند در حالی که طراحی، خلاقیت و زمانی را که هنرمند برای تولید آن ایده صرف کرده است خود ارزش مالی دارد و بدون عملی کردن و اجرای ایدهی خود نمیتواند بداند محصول نهایی و استقبال از آن چگونه خواهد بود.
امروزه در ایران یک هنرمند صنایع دستی (خواه دارای تحصیلات آکادمیک در این رشته و خواه خودآموخته) میتواند با مراجعه به سازمان میراث فرهنگی در تهران و یا شعبه استان محل زندگی خود با ارائه نمونه کار و برگزاری یک امتحان خصوصی در رشتهی مربوطه جهت اثبات هنر خود کارت «هنرمند صنایع دستی» دریافت کند. داشتن این کارت مزایایی برای این هنرمند به ارمغان میآورد. به عنوان مثال در نمایشگاههای صنایع دستی که توسط خود سازمان میراث فرهنگی برگزار میشود (چه در داخل و چه در خارج) تسهیلاتی برای وی قائل خواهند شد و یا هنگام مسافرت در بعضی شهرها که هتلهای وابسته به سازمان در آنها احداث شده میتواند از تخفیفهای ویژه استفاده کند. در حال حاضر «تسهیلات» این سازمان عریض و طویل در ایران برای یک هنرمند صنایع دستی در همین حد است.