روزی نیست که گروهی و صنفی، در این سو یا آن سوی کشور، اعتراض خود را فریاد نکشند. از مالباختگانی که پسانداز ناچیز خود را از دست دادهاند، تا کارگرانی که ماههاست حقوق دریافت نکردهاند؛ از بازنشستگانی که به زیر خط فقر رانده شدهاند تا روستاییانی که «از ما بهتران» قصد مصادره زمینهایشان را کردهاند؛ همه و همه صدای اعتراض خود را بلند کردهاند.
روزی که حسن روحانی به مجلس شورای اسلامی رفت تا لایحه بودجه سال آینده را تحویل دهد، با تجمع ۱۵ هزار نفری بازنشستگان مواجه شد. بازنشستگانی که در سالهای اخیر، پس از دوران خدمت به کشور، در مرز خط فقر قرار گرفتهاند. گروهی از این بازنشستگان پسانداز ناچیز سالها کار خود را که به موسسات مالی مجوزدار سپرده بودند، از دست دادهاند.
«جنبش پشیمانی» و عبای ملا
شمار قابل توجهی از معترضین بازنشسته را فرهنگیان تشکیل میدهند که برای اولین بار گروهی از بازنشستگان ارتش نیز به آنها پیوستهاند. بازنشستگانی که به درستی به دولت و نمایندگان مجلس شورای اسلامی یادآوری می کنند «حقوق ما کم شده، سفره ما جمع شده». آنها این بار فقط وضعیت معیشتی نگرانکنندهی خود را یادآوری نمیکردند، بلکه با شعار «عزا عزاست امروز، روز عزاست امروز، حقوق بازنشسته زیر عباست امروز»، مسئولین این وضعیت را نیز هدف گرفتهاند.
این بازنشستگان، دولت «تدبیر و امید» و رئیس آن، حسن روحانی را به عنوان بازوی اجرایی نظام نشانه رفته و به اعتبار حمایتی که در دو انتخابات از او شده، فریاد زدند: «روحانی بیغیرت، این بود جواب ملت؟» بخشی از این ملت که باز هم پای صندوق رای رفته و باز هم با امید به بهبود وضعیت معیشتی، رای خود را به نام حسن روحانی به صندوق ریخته، امروز پشیمان است و از رئیس دولت میخواهد «حیا کند» و «ملت را رها کند.»
البته «جنبش پشیمانی» از رای به روحانی، تنها به بارنشستگان خلاصه نمیشود. بسیاری از چهرههای شناخته شده سینما و ورزش هم که زمانی میگفتند «تا ۱۴۴۰ با روحانی»، امروز در شبکههای اجتماعی خواهان «پس گرفتن» رای خود شده اند، و از مردم برای تشویق آنها به شرکت در انتخابات و رای به حسن روحانی، «پوزش» و به اصطلاح «حلالیت» میطلبند.
باز هم «مرگ بر دیکتاتور»
در این میان این فقط دولت نیست که هدف انتقادهای شدید قرار گرفته است. در تظاهراتی که چندی پیش توسط مالباختگان موسسات اعتباری و مالی در شهرای مختلف ایران برگزار شد، شعارهایی چون «مرگ بر دیکتاتور» و «مرگ بر نظام داعشی» نیز در خیابانها شنیده شد. این مالباختگان عمدتا شهروندانی از طبقه نحیف متوسط و کمدرآمد هستند که با همدستی و ترفند بخشهایی از نظام، اندوخته ناچیز خود را به این موسسات کلاهبردار سپرده بودند. مردم در مشهد ابراهیم رئیسی، رقیب شکست خوردهی حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری ۹۶و رئیس آستان قدس رضوی را «حاکم خراسان» نامیدند، حاکمی که «حق میخوره چه آسان». آنها روحانیت حاکم و نظام را نیز با شعار «اسلام را پله کردند، مردم را ذله کردند»، زیر سوال برده و حساب خود و عقاید مذهبی خویش را از آنها جدا نمودند.
اگر بازنشستگان که سالها به صندوق بازنشستگی پرداخت کردهاند، امروز در مرز خط فقر قرار گرفتهاند، کارگران بدون شک به زیر خط فقر فرستاده شدهاند. کارگران نیشکر هفتتپه از ماه مرداد گذشته حقوقی دریافت نکردهاند. بارها به این کارگران قول و وعده پرداخت حقوق معوقه را دادهاند، ولی هر بار با پرداخت مبلغ ناچیزی و آن هم به گروه کوچکی از کارگران، تلاش کردند هم در میان آنها تفرقه و دودستگی بیندازند و هم صدای اعتراض آنان را خفه کنند.
سندیکای مجازی
کارگران نیشکر هفتتپه که خواهان آزادی فعالیت های سندیکایی نیز هستند، با وجود تلاش برای ایجاد دودستگی، توانستند همبستگی خود را حفظ کنند. اگرچه سندیکای رسمی برای دفاع از حقوق این کارگران وجود ندارد، ولی فعالیتهای صنفی آنها در حال گسترش است. هواداران تشکلهای کارگری آزاد و مستقل، با استفاده از امکاناتی که پیشرفت شبکههای اجتماعی در اختیار آنها گذاشته، و با استفاده از تجربیات مبارزات کارگری در دیگر کشورهای جهان، تلاش دارند سطح مبارزهی کارگران ایران را ارتقاء داده و همزمان هزینهی آن را کاهش دهند.
حضور همسران و مادران، در کنار کارگران معترض نیشکر هفتتپه در اعتصاب اخیر، یکی از ابتکارات جالبی بود که توانست مانع سرکوب خشن این تظاهرات از سوی نیروهای انتظامی شود. همراهی زنان و کودکان در اعتصابهای کارگری برای جلوگیری از برخورد خشن نیروهای انتظامی و همچنین دستجات سرکوبگر، برای اولین بار در حکومت های نظامی در کشورهای آمریکای جنوبی صورت گرفت.
هماهنگی تلگرامی
هماهنگی بین اقشار مختلف مردم در برگزاری تجمعات اعتراضی در ماههای اخیر نیز پدیدهای است که نگرانی نظام را برانگیخته است. امکانات محدود در فضای حقیقی، و سرکوب هر گونه تلاش برای ایجاد گروههای صنفی و سندیکایی، یکی از دلایل پراکندگی و عدم هماهنگی اعتراضها بود. این پراکندگی، نه تنها سرکوب را آسان میساخت، بلکه کارآیی جنبشهای اعتراضی را نیز بسیار محدود ساخته بود.
در ماههای اخیر شبکههای اجتماعی و به ویژه کانال های تلگرامی توانستهاند تا حدی کارگران، بازنشستگان، مالباختگان، و همچنین کمکرسانیهای مردمی در روزهای پس از زمینلرزه در غرب کشور را هماهنگ سازند. تظاهرات مالباختگان در شهرهای مختلف در یک روز، حضور بازنشستگان اصناف مختلف در مقابل مجلس شورای اسلامی در هفته گذشته، و همبستگی در چندین شهر جنوب کشور با مردم جلیزه، که برای جلوگیری از مصادره زمینهایشان در مقابل نیروی انتظامی ایستادند، نشان از هماهنگی این اعتراضات دارد.
حصر اعتراض در پارک
همزمان با گسترش اعتراضات مردمی و همچنین پیشبینی جنبشی که میتواند خیلی زود مهار کنترل اوضاع را از دست حکومت خارج کند، برخی از نمایندگان توجه مجلس شورای اسلامی را به اعتراضهای مردم حوزه انتخاباتی خود جلب کردهاند. در سخنرانیهای پیش از دستور و همچنین در مصاحبههای این نمایندگان، بیش از هر چیز نگرانی از وضعیتی که نظام با آن روبروست به چشم میخورد. بسیاری از این نمایندگان مجلس به مسئولین هشدار میدهند که وضعیت کنونی میتواند به «مشکل امنیتی» تبدیل شود و به عبارت دقیقتر، به گسترش جنبشهای اجتماعی علیه جمهوری اسلامی بیانجامد.
این نگرانی را می توان در سخنان فرماندار تهران نیز مشاهده کرد، که صحبت از اختصاص یک «پارک» برای برگزاری تجمعات اعتراضی در پایتخت میکند. عیسی فرهادی در واقع پیشنهاد میکند فضایی را در اختیار معترضین قرار داد تا در آنجا، و دور از چشم بقیهی مردم، «خشم اعتراضی خود را تخلیه کنند»! فرماندار تهران بیش از آنکه در پی تشخیص علل این اعتراضات باشد و نظام را به رفع این علل توصیه کند، در فکر آن است که «خشم» مردم در جایی بسته و تحت کنترل نیروهای مسوول، «تخلیه» شود! او میخواهد تجمعات و اعتراضات مردمی را نیز حصر کند! برای فرماندار تهران، تجمع مردم نه برای تغییر وضعیت و بهبود نابسامانیها بلکه نوعی عصبانیت است که می توان با فریاد زدن و شعار دادن در هوای آزاد، و البته محصور، آن را «تخلیه» کرد.
صدای پای چکمه
اگر فرماندار تهران به «حصر» و «تخلیه»ی معترضین میاندیشد، فرمانده سپاه پایتخت وعده ایجاد «گشت ویژه» برای برخورد با «اراذل و اوباش» را داده است. محمدرضا یزدی، فرمانده «سپاه محمد رسواالله» معتقد است سپاه با تشکیل این گشتها میتواند امنیت پایتخت را تامین کند. البته این پیشنهاد حتی با واکنش دولت مواجه شد. سلمان سامانی، سخنگوی وزارت کشور گفت، نیروهای انتظامی به خوبی از عهده وظیفه خود در مقابله با اراذل و اوباش و تامین امنیت پایتخت بر میآیند.
این در حالیست که سخنان فرمانده سپاه تهران اصلا تعجب برانگیز نیست. مدتهاست که محافل نزدیک به دولت «تدبیر و امید» صحبت از تلاش سپاه برای کودتایی خزنده می کنند و هشدار میدهند که اگر جنبشهای اعتراضی ادامه و گسترش پیدا کند، سپاه میتواند به بهانه دفاع از انقلاب و نظام و با حمایت علی خامنهای، بعد از اقتصاد و قوه قضاییه، سیاست را نیز کاملا قبضه کند. همین محافل، حمایتهای دولت «تدبیر و امید» در هفتههای گذشته از سپاه و نیروی قدس را، تلاشی برای خوشرقصی و باج دادن و جلوگیری از «کودتایی» میدانند که سپاه ظاهرا سرگرم تهیه مقدمات آن است. «گشت ویژه»ای هم که فرمانده سپاه پیشنهاد کرده، گذشته از آنکه فرزند خلف «کمیته»های پس از انقلاب است که به بهانهی امنیت، سالها امنیت مردم را از آنها سلب کرده بودند، میتواند نشانهای از صدای پای چکمههایی باشد که پس از تنگ شدن عرصه در جنگهای نیابتی خاورمیانه، مجبورند درون مرزهای ایران متمرکز شوند.
احمد رأفت
[کیهان لندن شماره ۱۴۱]