به نام خداوندی که انسان را به انسانیتاش پاس داشت.
دستور رئیس جمهور امریکا بر انتقال سفارت آن کشور به اورشلیم به عنوان پایتخت کشور اسرائیل اعتراضاتی را در برخی کشورهای اسلامی باعث گردید که عمده این اعتراضات بر اساس مبانی و باورهای دینی شکل گرفته بود. در این میان نیز برخی از سران کشورهای اسلامی سعی کردند تا خود را در قامت خلیفه دوم مسلمین یا صلاحالدین ایوبی ظاهر کرده و نمایش دهند.
این کمترین در تاریخ ۳۱ خرداد ماه ۱۳۸۷ در نامهای به علماء اسلامی عرض کردم که دفاع از حقوق حقه ملت فلسطین با استناد بر عقاید و باورهای دینی نهتنها به نفع آن ملت نیست بلکه به زیان آنان تمام خواهد شد؛ و همچنین جا دارد که علماء اسلامی بجای تهییج مومنین، پای مبارک خود را از این مناقشات بیرون کشیده و اجازه دهند مردم فلسطین و اسرائیل با استفاده از راهکارهای دیپلماتیک و قوانین بینالملل اختلافات خویش را حل و فصل نمایند. لکن چون به نظر میرسد علماء گرام و اهل ایمان آن گفتهها را فراموش کرده و یا اصلا نخواستند که بشنوند لازم دیدم پس از گذشت سالها آن استدلالت را بطور اختصار مجددا عرض کرده و در اختیار طالبین قرار دهم.
مناقشه فلسطین-اسرائیل را میتوان در سه نقطه تاریخی حساس مورد بررسی قرار داد. نقطه اول در شیوهی تشکیل دولت اسرائیل در دوران پس از جنگ جهانی اول است. دومین نقطه تاریخی به مرزهای ۱۹۶۷ مربوط میشود. هر دوی این نقاط حساس تاریخی در این مناقشه تنها و تنها یک مسیر برای بحث و ارائه نظر وجود دارد؛ و آن به روابط و حقوق بینالملل، راه و روش دیپلماتیک و گفتگوهای دو جانبه در عصر حاضر قابل حل و فصل است. اما، یک نقطه حساس تاریخی دیگر نیز وجود دارد که جزئی از تاریخ بلند اسلام- مسیحیت – یهودیت است و نباید از حقیقت آن غافل شویم؛ و آن به حملات نظامی مسلمانان پس از وفات پیامبر اسلام(ص) به سرزمین مقدس ادیان یهودیت و مسیحیت، یعنی فتح سرزمین مقدس ایشان مربوط است که امروزه همان کشورگشاییهای ابتدایی، مبنای فکری گروههای تندروی اسلامی چون طالبان؛ بکوحرام؛ داعش ووو میباشد. اما چرا این سرزمین مقدس را متعلق به این قوم باید بدانیم؟؛ در این مورد استدلالاتی را همراه با استناداتی قرآنی در پاسخ به ادعاهایی که علماء اسلامی و کثیری از مومنین در سراسر جهان به آن باور داشته و بطور مرتب بدان اشاره و استناد می کنند عرض مینمایم.
الف) گفته میشود مالکیت بیتالمقدس به عنوان قبله اول مسلمین برای ایشان است: اگر قبله بودن یک مکان برای پیروان دینی موجب تملک یافتن آن دسته به آن محل میگردد، باید توجه داشت که شش قرن پیش از تولد پیامبر اسلام (ص) اورشلیم محلی مقدس برای مسیحیان بوده و تاکنون نیز میباشد؛ همچنین بیش ازنُـه قرن قبل ازتولد حضرت عیسی مسیح(ص) مسجدالاقصی یا همان معبد سلیمان توسط یهودیان بنا گردیده و قبلهی آنان قرار داشته و اکنون نیز قبله آنان است. این در حالی است که بیتالمقدس تنها نزدیک به ۱۶ یا ۱۷ ماه قبله مسلمانان بوده است. بیتالمقدس اگر چه از نظر مسلمانان محلی مقدس محسوب میشود ولی اهمیت آن به اندازه مسجدالحرام و مسجدالنبی نیست؛ کما اینکه هیچ یک از مسلمانان در طول عمر خود حتی یک بار هم به زیارت آن مسجد نرفته و نمیروند.
ب) گفته میشود مالکیت بیت المقدس به عنوان محل معراج پیامبر اسلام(ص) از آن مسلمانان است: پیامبر اسلام به صراحت آیات ابتدایی سوره اسراء، تنها چند ساعتی از یک شب را در ارض مقدس و مسجدالاقصی گذرانده است و حال آنکه پیامبران بیشماری از قوم بنیاسرائیل از یوشع بن نون تا عیسی مسیح(صلوات الله علیهم) در آن مکان به دنیا آمده، رشد و نمو کرده و در آن زمین دفن شدند. چگونه میتوان پذیرفت که پیروان دینی تنها به جهت آنکه مسجدالاقصی مدت ۱۶ یا ۱۷ ماه قبلهاش بوده و پیامبرش تنها چند ساعتی از یک شب در آنجا حضور داشته مالک به حق ارض مقدس باشد؛ لکن پیروان ادیانی که قرنها پیش از به دنیا آمدن پیامبر اسلام(ص) آن محل را مقدس دانسته، بنایش را برپا کرده و قبلهی خود قرار داده بودند و صدها نفر از پیامبرانشان در آن مکان زاده شده، زندگی کرده و در همان زمین نیز بدرود حیات گفتهاند حقی برایشان مترتب نباشد؟؟.
اگر از دو مورد فوقالذکر بگذریم؛ چنانچه قرار باشد حقانیت تملک سرزمینی را بر اساس باورها و روایات اسلامی اثبات نماییم؛ بر اساس نص آیات قرآن کریم میتوان اثبات کرد نه تنها اورشلیم؛ بلکه تمامی اراضی که هماکنون در اختیار فلسطینیان میباشد نیز متعلق به یهودیان است؛ که بدان آیات بطور خیلی مختصر اشاره مینمایم:
و تو اى رسول بیاد آر آن زمانى را که موسى به قوم خود گفت: اى مردم بیاد آرید این نعمت را که خدا به شما ارزانى داشت که انبیایى در میان شما قرار دارد و شما را، پس از سالها و قرنها بردگى فرعون، آزاد و مالک سرنوشت خود کرد و از عنایات و الطاف خود به شما بهرههایى داد که به احدى از اهل زمان نداد (۲۰). اى قوم بنى اسرائیل به این سرزمین مقدس که “خدا برایتان نوشته” درآئید و از دین خود بر نگردید که اگر بر گردید به خسران افتادهاید (۲۱).[۱]
در این آیات؛ قرآن کریم “ارض مقدس” را نهتنها متعلق به قوم یهود خوانده بلکه میفرماید که برایتان این زمین از سوی خداوند “نوشته” شده است. “کتابت” از نگاه مفسیرین به معنای “قضاء قطعی” و “اثبات و حکم حتمی لایتغیر” است؛ چنانچه در آیه ۱۶ سوره انعام میفرماید:ِ قُلْ لِلَّهِ کَتَبَ عَلى نَفْسِهِ الرَّحْمَه – بگو خداوند، رحمت بر بندگان را بر خود واجب حتمی شمرده. لذا این آیه بطور صریح اذعان دارد که خداوند سرزمین مقدس را به نام قوم یهود سند زده ولو اینکه اقوام دیگری در آن سکونت داشته باشند.
و در کتاب تورات خبر دادیم که شما بنى اسرائیل دو بار حتما در زمین فساد و خونریزى مىکنید و تسلط و سرکشى سخت و ظالمانه مىیابید (۴). پس چون وقت انتقام اول فرا رسید بندگان سخت جنگجو و نیرومند خود را بر شما برانگیزیم تا آنجا که در درون خانههاى شما نیز جستجو کنند و این وعده انتقام، حتمى خواهد بود (۵). آن گاه شما را روبروى آنها قرار داده و بر آنها غلبه دهیم و به مال و فرزندان نیرومند مدد بخشیم و عده جنگجویان شما را بسیار گردانیم (تا بر دشمن غلبه کنید) (۶). (شما بنى اسرائیل و همه اهل عالم) اگر نیکى و احسان کردید بخود کرده و اگر بدى و ستم کردید باز بخود کردهاید و آن گاه که وقت انتقام ظلمهاى (دومین) شما فرا رسید باز بندگانى قوى و جنگآور را بر شما مسلط مىکنیم تا اثر بیچارگى و خوف و اندوه رخسار شما ظاهر شود و به مسجد بیت المقدس، معبد بزرگ شما- مانند بار اول- داخل شوند و ویران کنند و به هر چه رسند نابود ساخته و به هر کس تسلط یابند به سختى هلاک گردانند (۷). اى رسول ما! باز هم به بنى اسرائیل بشارت ده که امید است خدا به شما اگر توبه کرده و صالح شوید مهربان گردد و اگر بسوی او (خدا) برگردید ما هم از عقوبت و مجازات شما باز مىگردیم و جهنم را زندان کافران قرار دادهایم (۸).[۲]
در این آیات؛ قرآن کریم به دو دوره تخریب بیت المقدس و پراکندگی (گالوت) قوم بنی اسرائیل اشاره میکند. اولین دوره به زمان حمله بخت النصر اشاره دارد؛ که آن دوران پراکندگی، توسط کوروش پادشاه پارس به پایان رسید و هیکل سلیمان (بیتالمقدس) مجددا بنا گردید. دومین دوره به زمان حمله مسیحیان اروپا اشاره دارد که آن پراکندگی تا به امروزه ادامه پیدا کرده است. آیه هشتم سوره اسراء به عهدی اشاره دارد که در تورات؛ سفر تثنیه؛ باب ۳۰؛ پاسوق ۱ تا ۶ بیان شده که چناچه بنی اسرائیل از شریعت موسی(ص) فاصله بگیرند دچار عقوبت، مجازات و پراگندگی گردیده و اگر به شریعت موسی(ص) باز گردند خداوند نیز از عقوبت آنان باز گشته و در سرزمین وعده داده شده جمعشان خواهد کرد.
نتیجه آنکه؛ نص صریح قرآن نهتنها سرزمین مقدس و بیتالاقداس را جزئی از نعمات خود به قوم یهود میداند، بلکه به پیامبر اسلام(ص)، که وی را برای راهنمایی اقوام عرب مکه و اطراف آن مبعوث کرده بود[۳]، نیز توصیه کرده تا احترام و ارزش تقدس آن را پاس بدارد. تا جایی که از آیات معراج چنین برمیآید که زیارت قدس خود یکی از نعماتی بود که خداوند به پیامبر اسلام(ص) عنایت نمود. از چنین تعابیری هرگز برنمیآید که قدس متعلق به مسلمین است بلکه در واقع همپای مفهوم آیهی «مصدق لما بین یدیه»، مؤید احترام و ارزشی است که خداوند و پیامبرش بر تقدس مایملک دینی و قومی یهودیان و مسیحیان قائل بودهاند.
حال آن نقطهی حساس تاریخی که با کشورگشاییهای ناصواب مسلمانان در عصر خلیفهی دوم -که هیچ بنیانی قرآنی نداشته- و مبنایش نوعی خودبرتربینی و خودحقپنداری دینی بوده است نباید فراموش بشود. تاریخی که امروزه نهتنها مبنای فکری و عملی تبعیض و نقض حقوق اقلیتهای دینی و مذهبی در اغلب کشورهای اسلامی گردیده؛ بلکه از مبانی اعتقادی گروههای تندرو بنیادگرای اسلامی است. حق این است که علماء اسلامی و مومنین سراسر جهان اگر عدالتطلبی و حقمداری را شایسته میدانند میبایست با بازخوانی و بازنگری روش و منش اسلاف خود در تاریخ اسلام، غنیمت آن جنگهای ناصواب را -یعنی بیتالاقداس- که از متصرفین مسیحی بدست آورده بودند به مالکین اصلیاش که یهودیان هستند باز گردانند. آیا قرآن، سنت پیامبر(ص) و دین ما مسلمانان حکم میکند که زمین مقدس یک دین ابراهیمی را تصرف کنیم، و بر روی آن بنایی از خشت و سنگ بچینیم و مدعی تملک آن باشیم؟؟. این کمترین به خدمت علماء اسلامی و مومنین عرض میکنم که اگر بنا را بر توجیهات دینی و باورهای مذهبی بگذاریم باید به آنچه که در قرآن و تورات بدان اذعان شده نیز گردن گذاشته و بدانیم که چون وعده خداوند حق است، هیچ بنایی حتی اگر به نام الله بنیان شده باشد، نمیتواند در برابر وعدهی بازگشتناپذیر الهی به قوم یهود تاب بیاورد.
مخلص کلام اینکه: علماء اسلامی اولاً میبایست دریابند که اگر مدعیات دینی یهودیان در تملک ارض مقدس افسانه و نامعقول میباشد؛ مدعیات دینی و مذهبی ایشان نیز بر مالکیت بیتالمقدس -و حتی سرزمین فلسطین- با آیات قرآنی که به آن باور دارند در تناقض صریح است. و دوم، ایشان را دعوت میکنم تا دریابند در عصری زندگی میکنند که اثبات حقوق فردی، اجتماعی و ملی بر اساس قوانین و حقوق بینالملل تعریف گشته و قابل پیگیری است نه بر اساس باورهای دینی و مذهبی. پس بهتر آن است که بهجای دمیدن بر آتش تعصبات دینی و خودحقپنداریهایی که هیچ مبنایی در واقعیت ندارد، در برابر مناقشهی فلسطین-اسرائیل یا سکوت کنند و عنان کار را به دست سازمانها و حقوقدانان بینالمللی واگذارند، یا به حقیقت مکتوب شده در قرآن گردن نهاده و از تفسیرهای متعصبانه و خودحقپندارانه حذر نمایند.
وَ السَّلامُ عَلى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدى
۲۵/آذر/۱۳۹۶
تهران، ایران
الراجی؛ عبدالحمید معصومی تهرانی
پی نوشت:
۱- وَ إِذْ قالَ مُوسى لِقَوْمِهِ یا قَوْمِ اذْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ جَعَلَ فیکُمْ أَنْبِیاءَ وَ جَعَلَکُمْ مُلُوکاً وَ آتاکُمْ ما لَمْ یُؤْتِ أَحَداً مِنَ الْعالَمینَ (۲۰) یا قَوْمِ ادْخُلُوا الْأَرْضَ الْمُقَدَّسَهَ الَّتی کَتَبَ اللَّهُ لَکُمْ وَ لا تَرْتَدُّوا عَلى أَدْبارِکُمْ فَتَنْقَلِبُوا خاسِرینَ (مائده-۲۱)
۲- وَ قَضَیْنَا إِلىَ بَنىِ إِسْرَ ئیلَ فىِ الْکِتَابِ لَتُفْسِدُنَّ فىِ الْأَرْضِ مَرَّتَینِْ وَ لَتَعْلُنَّ عُلُوًّا کَبِیرًا(۴) فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ أُولَئهُمَا بَعَثْنَا عَلَیْکُمْ عِبَادًا لَّنَا أُوْلىِ بَأْسٍ شَدِیدٍ فَجَاسُواْ خِلَلَ الدِّیَارِ وَ کاَنَ وَعْدًا مَّفْعُولًا(۵) ثُمَّ رَدَدْنَا لَکُمُ الْکَرَّهَ عَلَیهِْمْ وَ أَمْدَدْنَاکُم بِأَمْوَالٍ وَ بَنِینَ وَ جَعَلْنَاکُمْ أَکْثرََ نَفِیرًا(۶) إِنْ أَحْسَنتُمْ أَحْسَنتُمْ لِأَنفُسِکمُْ وَ إِنْ أَسَأْتمُْ فَلَهَا فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ الاَْخِرَهِ لِیَسُُواْ وُجُوهَکُمْ وَ لِیَدْخُلُواْ الْمَسْجِدَ کَمَا دَخَلُوهُ أَوَّلَ مَرَّهٍ وَ لِیُتَبرِّواْ مَا عَلَوْاْ تَتْبِیرًا(۷) عَسىَ رَبُّکمُْ أَن یَرْحَمَکمُْ وَ إِنْ عُدتمُْ عُدْنَا وَ جَعَلْنَا جَهَنَّمَ لِلْکَافِرِینَ حَصِیرًا(اسراء-۸)
۳- وَ کَذلِکَ أَوْحَیْنا إِلَیْکَ قُرْآناً عَرَبِیًّا لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرى وَ مَنْ حَوْلَها وَ تُنْذِرَ یَوْمَ الْجَمْعِ لا رَیْبَ فیهِ فَریقٌ فِی الْجَنَّهِ وَ فَریقٌ فِی السَّعیرِ (۷) و نیز این قرآن را به زبان عربى بر تو وحى کردیم تا أم القرى(شهر مکه) و ساکنان اطرافش را بیم دهى. همچنین آنان را از روز قیامت- که در آن تردیدى نیست- بترسانى که گروهى در بهشتند و گروهى در آتش سوزان. (شورى-۷)
وَ هذا کِتابٌ أَنْزَلْناهُ مُبارَکٌ مُصَدِّقُ الَّذی بَیْنَ یَدَیْهِ وَ لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرى وَ مَنْ حَوْلَها وَ الَّذینَ یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَهِ یُؤْمِنُونَ بِهِ وَ هُمْ عَلى صَلاتِهِمْ یُحافِظُونَ (۹۲) این است کتابى مبارک که نازل کردهایم، تصدیق کننده چیزى است که پیش از آن نازل شده است. تا با آن مردم امّ القُرى(شهر مکه) و مردم اطرافش را بیم دهى. کسانى که به روز قیامت ایمان دارند به آن نیز ایمان دارند. اینان مراقب نمازهاى خویشند. (انعام-۹۲)
همچنین برای اطلاع بیشتر در این خصوص به مبحث نگارنده تحت عنوان: «قرائتهای دینی؛ نه اجبار که الزام هر زمان است» مراجعه کنید: https://t.me/OfficialMasoumiTehrani