آخرین روزهای پاییز در ایران با موجی از آلودگی هوا در کلانشهرها همراه بود. شهرهایی مانند تهران، تبریز، اصفهان، اورمیه، اراک، کرج، اردبیل درگیر آلودگی شدید هوا بوده و هستند؛ سازمان هواشناسی هوای این شهرها را ناسالم ارزیابی کرده و مدارس این شهرها چند روز در هفته گذشته به همین دلیل تعطیل شدند. به اصناف نیز توصیه شد دو ساعت زودتر کار و کسب خود را تعطیل کنند و از مدیران هم خواسته شده با مرخصی زنان و مادران شاغل موافقت کنند.
همچنین سخنگوی اورژانس کشور با اشاره افزایش ۲۰ درصدی تماسها با اورژانس نسبت به هفته پیش، اعلام کرده است: «آمار سکته قلبی در اورژانسهای پیشبیمارستانی از هفته گذشته تا کنون ۲ برابر شده است.»
با توجه به اینکه هفته آخر آذرماه نخستین بار بود که آلودگی هوا همزمان آسمان چندین شهر ایران را فرا گرفت این پرسش مطرح است که ایراد کار کجاست و مسئولان برای برطرف کردن این مشکل تکراری چه کاری انجام داده یا قرار است بدهند؟
اقدام مسئولان: دعا و شعار
نگاهی به وضعیت آلودگی هوای شهرهای ایران بدون شک نخستین انگشت اتهام را به سوی دولت و بیعملی و ناتوانیهایش نشانه میگیرد. موضوع آلودگی کلانشهرها از دولت هاشمی رفسنجانی مطرح شد اما دولتهایی که یکی پس از دیگری زمام امور را به دست گرفتند نه تنها نتوانستند از تشدید آلودگی هوا جلوگیری کنند بلکه عوامل تازهای نیز در این مدت به این مشکل مزمن اضافه شده است.
نمونهای از این بیتفاوتی را میتوان در اظهار نظر رئیس سازمان محیط زیست دید که در روزهای بیاکسیژنِ ایران میگوید دولت چارهای ندارد و «باید دعا کنیم که باد بوزد تا آلودگی از بین برود.» البته مشخص نیست که اگر دعا قرار است حلال مشکل آلودگی هوا باشد چرا تا کنون حکومت طلبهها و ملایان را، که تعدادشان در ایران بیش از اندازه هم هست، برای خواندن دعای باد بسیج نکرده است!
عیسی کلانتری، رئیس سازمان محیط زیست ایران، همچنین آلودگی هوا را به عنوان انتخابی در مقابل توقف حمل و نقل قرار داده و آلودگی هوا را گزینه «بد» در مقابل گزینه «بدتر» میداند: «گازوئیل موجود در ایران ده برابر استاندارد آلودهکننده است و بیشتر آلودگی هوا مربوط به گازوئیل و ماشینها است، دولت چارهای ندارد. اگر جلوی خودروها را بگیریم تا هوا را آلوده نکنند حمل و نقل از بین میرود. گازوئیلها هم غیراستاندارد است. بالاخره باید بین بد و بدتر یکی را انتخاب کرد.»
حسین رحیمی، رئیس پلیس تهران هم میگوید: «عملا فقط پلیس است که در رابطه با آلودگی هوا کار میکند و بقیه فقط شعار میدهند. پلیس طرح زوج و فرد از در منازل را شروع کرده و ماموران پلیس با استقرار در ۵۰۰ نقطه با خودروهای بدون مجوزی که در محدوده تردد کنند، برخورد میکند.»
این بیکفایتی و ناتوانی در حالی در مسئولان کشور گسترش یافته که به گزارش سازمان بهداشت جهانی چند شهر ایران از جهت میزان سالانه ذرات گرد و غبار معلق در هوا از میان ۱۱۰۰ شهر دنیا، در رده آلودهترین شهرهای جهان قرار دارند. در سال ۲۰۱۱ میلادی سازمان بهداشت جهانی شهر اهواز را از نظر میزان ذرات گرد و غبار موجود در هوا، آلودهترین شهر جهان معرفی کرد. پس از اهواز، اولان باتور، پایتخت مغولستان، دومین و سپس سنندج با متوسط سالانه ۲۵۴ میکروگرم سومین شهر آلوده دنیا از نظر میزان ذرات کوچکتر از ۱۰ میکرومتر در هوا شناخته شدند. از سوی دیگر هر ساله هزاران نفر در ایران جان خود را بر اثر آلودگی هوا از دست میدهند. با اینکه معمولا آمارهای ارائه شده از سوی مراکز و سازمانهای دولتی در ایران چندان دقیق نیست اما گفته میشود سالانه ۸۰ هزار نفر در ایران به دلیل آلودگی هوا جان میبازند.
کارهایی که نشد، کارهایی که نیمهتمام رها شد
در حالی که آلودگی هوا در ایران عوامل گوناگونی از جمله کاهش میزان بارندگی، هجوم ریزگردها به مناطق غربی و جنوبی کشور، فعالیت غیر استاندارد معادن و صنایع و همچنین استفاده از سوختهای غیراستاندارد دارد اما در سالهای گذشته هیچ برنامهای برای کاهش آلودگی هوا در ایران عملی نشده است. برای نمونه معصومه ابتکار ۱۲ سال سابقه «مدیریت عالی در ارتباط با موضوع آلودگی هوا» را در کارنامه خود یدک میکشد اما با بررسی عملکرد این مدیر دولتی اصلا مشخص نیست ارزیابی او غیر از شعار و وعده درباره وضعیت آلودگی هوا در کشور چیست و او با این «سابقه مدیریت» چه برنامه کارآمدی برای بهبود کیفیت هوای کلانشهرها در دست اجرا داشته و نتایج این برنامه و عملکرد ۱۲ ساله چه بوده است؟ به نظر میرسد حضور همسر این مدیر محیط زیستی در راس مافیای واردات بنزین برجستهترین نکته در کارنامه او برای آلودگی محیط زیست باشد! کارشناسان میگویند یکی از مهمترین عوامل آلودگی هوای کلانشهرها استفاده از بنزینهای بیکیفیت است. با این وجود برخی مقامات دولتی این نظر را رد میکنند و اصرار دارند بنزینهای مورد استفاده، که بخش زیادی از آن وارداتی است، کیفیت مطلوب دارند!
سال ۹۰ که هوای تهران و چند کلانشهر دیگر آلوده شده بود برخی منتقدان اعلام کردند که بنزین تولید پتروشیمی داخلی در آلودگی بنزین نقش دارد. برای مشخص شدن این موضوع مجلس شورای اسلامی دخالت کرد و کمیسیون اصل ۹۰ بررسیهای خود را در این زمینه آغاز نمود اما گزارشی که در نهایت از این کمیسیون خارج شد مدعی بود بنزین پتروشیمی نقشی در آلودگی هوا نداشته است!
در حالی که موضوع بنزین با توجه به واردات مافیایی و درگیر شدن وزارت نفت، به موضوعی سیاسی تبدیل شده اما مسئولان دولتی در مورد دیگر عوامل آلودگی هوا نیز منفعل عمل میکنند.
یکی از دلایل آلودگی هوا اثرات ناشی از آتشسوزیهای مراتع و جنگلهای کشور است اما دولت حتی در این مورد هم نتوانسته اقدام موثری انجام دهد. برای نمونه پس از چند روز آلودگی هوای اراک، روز جمعه، اول دیماه، به دلیل آتشسوزی گسترده در تالاب میقان و تغییر جهت وزش باد به سمت اراک، رشد محسوسی در میزان آلایندهها به ویژه منو اکسید کربن و ذرات معلق مشاهده شده به طوری که کیفیت هوا ظرف چند دقیقه در وضعیت ناسالم برای گروههای حساس قرار گرفت.
آلودگی ناشی از کارخانهها و معادن از دیگر عوامل موثر در آلودگی هوا به شمار میرود و با اینکه این موضوع از دوران پیش از انقلاب سال ۵۷ مورد توجه کارشناسان قرار داشته اما جمهوری اسلامی با گذشت چهار دهه هیچ کار مثبتی در این رابطه انجام نداده است.
برنامهها و قوانین تبلیغاتی بلای جان هوای پاک
در سال ۱۳۵۴ و سه سال پیش از انقلاب «آییننامه جلوگیری از آلودگی هوا» در مجلس شورای ملی تصویب شد. بر اساس این آییننامه معرفی انواع سوختهای مجاز و شرایط و ضوابط مصرف آن، استانداردسازی کارخانجات و کارگاهها، انتقال برخی از کارخانهها به نقاط دیگر با مصوبه هیات وزیران، رعایت استانداردها توسط تولیدکنندگان وسایل نقلیه موتوری، صدور گواهینامه استانداردهای آلودگی هوا برای وسایل نقلیه موتوری و جلوگیری از تردد وسایلی که این گواهینامه را ندارند در دستور کار قرار گرفته بود.
سالها پس از انقلاب اسلامی، موضوع آلودگی هوا تازه در برنامههای دوم و سوم توسعه مورد توجه قرار گرفت که بر اساس آن دولت موظف شد از سال ۱۳۷۳ تا ۱۳۸۳، نسبت به کاهش میزان آلودگی هوای تهران، مشهد، تبریز، اراک، اهواز، شیراز و اصفهان در حد استاندارد سازمان بهداشت جهانی اقدام کند. اقدامی که هیچگاه صورت نگرفت و به گزارش مرکز پژوهشهای مجلس، در هیچ مقطعی از این دوره ۱۰ ساله کیفیت هوای این شهرها در حد استانداردهای سازمان بهداشت جهانی نشد و حتی بر آلودگی هوای این شهرها افزوده نیز شد.
در سالهای گذشته قوانین و طرحهای دیگری مانند «قانون جلوگیری از آلودگی هوا»، مصوبه مجلس در سال ۱۳۷۴، «برنامه جامع کاهش آلودگی هوای تهران»، مصوبه هیئت دولت در سال ۱۳۷۹، نیز تصویب شد اما این طرحها که بیشتر جنبه تبلیغاتی به نفع نمایندگان یا دولت دارد تا امروز نتوانسته به بهبود وضعیت هوای شهرها کمک کند و بر روی کاغذ در حد مصوبه مانده است.
از سوی دیگر، خود قانونگذاری ناکارآمد نیز یک پای لنگ دیگر در مسائل زیست محیطی ایران است؛ قوانین مصوب یا بیمورد و تشریفاتی هستند، یا اگر مناسب باشند اصلا اجرا نمیشوند و یا اجرای نصفه و نیمه و تبلیغاتی آنها تأثیر قابل توجهی بر جا نمیگذارد.
روشنک آسترکی