مانی تهرانی – مبتکر برند «نیمانی» فارغ التحصیل مدرسه مد نیویورک است. خلاقیت او باعث شد در سال ۲۰۰۶ میلادی یک مد ایرانی عرضه شود که طراحی و دوخت حرفهای داشت. اولین محصول تولیدی این گروه تیشرتهایی بود که روی آن با خط نستعلیق اشعار فردوسی، حافظ و سعدی و مولانا نوشته شده بود. امروز که بیش از یک دهه از تولید آن تیشرتها میگذرد، کلکسیونی از انواع لباس، جواهرات، عطر و ادوکلن، کیف و کفش و ساعت با مارک نیمانی روانه بازار میشود.
نیما بهنود، طراح مد، میگوید کارش را گسترش داده و دیگر همچون گذشته صرفأ با دست کار نمیکند و در کنار تکدوزی تولید انبوه هم دارد؛ کیهان لندن درباره هنر مد و فشن در ایران با نیما بهنود گفتگو کرده است.
– رابطه مد با فرهنگ همان حکایت مرغ و تخم مرغ است و یا ارتباطی بین این دو وجود دارد؟
-پیش از آنکه مد در ذهن طراح شکل بگیرد، فرهنگ جغرافیایی که او از آنجا آمده تأثیر خودش را بر جای گذاشته و این تأثیر مستقیم است. من آن موقع که فکر طراحی به سرم افتاد، در ایران زندگی نمیکردم. برای همین تأثیر فرهنگ ایران بر کار من غیرمستقیم است. من در محیط دیگری رشد و تحصیل کردم، اما فرهنگ ایران به طور غیرمستقیم در ذهنیت من وجود دارد و با اینکه فقط تا هجده سالگی در تهران زندگی کردهام، هنوز هم بعد از گذشت سالها تأثیرات عمیق فرهنگ ایرانی را در خودم میبینم. بنابراین تأثیر فرهنگی- مستقیم و غیرمستقیم- وجود دارد.
– مد تا چه اندازه قابلیت تغییر سبک زندگی را دارد و تا چه اندازه مثبت است؟
-تأثیر مد روی فرهنگ یک اتفاق مثبت و جزو آرزوهای یک طراح است که بتواند با آثارش بر روی یک فرهنگ تأثیر بگذارد. البته مثبت یا منفی بودن این تأثیر به نوع استفاده از آن هم بستگی دارد. من در نوجوانی در تهران زندگی میکردم و خیلی به دنبال مد بودم، با اینکه در ایران آن سالها دسترسی به مد ساده نبود و در این زمینه موانع فراوانی وجود داشت، اما من دوست داشتم مجلات مد را ورق بزنم و نمونه مدلهای آن را در بازار پیدا کنم. آن زمان همه همسن و سالهای من همینطور بودند و این باعث میشد که ما نکات منفی فرهنگ غرب را هم جذب کنیم. هر چند این موضوع کاملأ نسبی و شخصی است.
– آیا تا به حال سعی کردهاید با مد سبک زندگی مردم را عوض کنید و آیا اصولأ چنین کاری شدنی است؟
-من خیلی جوان بودم که طراحی را شروع کردم، بنابراین هرگز فکر نمیکردم که نیمانی بر فرهنگ مردم تأثیر بگذارد. از همان ابتدا تمام همّ و غم من این بود که به دنیا نشان دهم کشور ما هنر جالبی دارد، ته دلم فکر میکردم بیشمار ایده خوب برای مد و فشن در فرهنگ ما وجود دارد و حیف است که تا به حال کسی به سراغش نرفته. سینما و تا حدودی موسیقی ایران به دنیا معرفی شده بود، اما در زمینه مد خلاء وجود داشت و من فکر میکردم باید هنر مد ایرانی را به دنیا نشان دهیم. در هنر مد نگاه عموم فعالان فرهنگی ایران به سوی غرب بود. البته از این لحاظ همه کشورهای خاورمیانه و خاور دور شرایط مشابهی دارند. در این کشورها تعداد طراحانی که از فرهنگ شرقی مد اصیل خلق کردهاند، انگشتشمار است. به عنوان یک جوان بیست و یک ساله دغدغه ذهنی من این بود و دوست داشتم عطش مد خودم را با فرهنگ خودی ارضاء کنم و مارک ایرانی همپای «لیوایز» و «گس» و «تیمبرلند» طراحی کنم و اصلأ به این وسعت فکر نمیکردم که بخواهم یا قادر باشم روی فرهنگ مردم اثر بگذارم.
– الان که در نیویورک کار میکنید، تأثیر مد و فشن بر فرهنگ روزمره جوانان آمریکایی را چگونه میبینید؟
– اثرگذاری مد و فشن بر فرهنگ آمریکایی خیلی پررنگ است و در خیابانهای نیویورک این تأثیر به وضوح دیده میشود. هر چند در مورد طبقات مختلف جامعه متفاوت است. مثلأ مد مورد پسند طبقه کارگر با مدیران فرق دارد.
– عموم مردم دنبالهروی از مد را ویژه نوجوانان و جوانان میدانند.
-این برداشت عمومیاشتباه است، یعنی کامل نیست. تأثیر مد بر روی طبقات مختلف جامعه دیده میشود و در آمریکا حتی جزئیات آن روشن است که کدام مد بر روی کدام قشر اثر گذاشته.
– مد امروز نیویورک، فردا در میلان و روز بعد در تهران دیده میشود. آیا انتقال اثرگذاری آن بر شیوه زندگی مردم کشورهایی نظیر ایران هم ممکن است؟
-بیست سال پیش اینطور بود که یک مد ابتدا در بازار نیویورک و بعد در میلان و پاریس عرضه میشد و دو سال بعد از آن در کشورهای دیگر رایج میشد، اما امروزه با وجود اینترنت بعید نیست مدی که الان در هفته مد میلان میبینیم را سه روز بعد در تمام فروشگاههای «زارا» در همه جای دنیا ببینیم. امروزه دسترسی به همه نوع کالا بسیار سریع و آسان شده و فست فشن مثل «زارا» و «اچ اند ام» باعث شدهاند مد و فشن که پیش از این تنها برای قشر خاصی از مردم در دسترس بوده، حالا در دسترس عموم مردم قرار بگیرد. در شبکههای اجتماعی میبینیم که مد بچه های تهران از هیچ جای دنیا عقبتر نیست. البته در شهرهایی مثل نیویورک به دلیل فراوانی طراحان و آتلیهها این هنر شکوفاتر است و حجم تولید مد و فشن در این شهرها با دیگر نقاط جهان قابل قیاس نیست.
– فست فشن در هنر مد شبیه خبرنویسی در رسانه و فستفود در آشپزی است. این شیوه تا چه اندازه بر روی کیفیت و نوع طراحی ها تأثیر گذاشته؟
-صد درصد سرعت با کیفیت رابطه معکوس دارد. در طراحی مد وقتی سرعت بالا میرود، کیفیت پایین میآید. البته در واقع معنی کیفیت تغییر کرده است. مثال ملموس آن: ده سال پیش «شانل» در سراسر جهان حدود ده هزار مشتری کوتور (لباسهای دست دوز) داشت که خیاط «شانل» به خانه آنها میرفت و برایشان لباس میدوخت. امروزه تعداد این مشتریان به صد و هفتاد تن کاهش یافته است. پدیده فست فشن بر روی کاهش آمار این نوع مشتریان اثر گذاشته و از طرفی مردم هم دیگر به دنبال یک لباس دستدوز خاص که فقط برای آنها دوخته شده باشد نیستند. این روزها مردم بیشتر به این فکر میکنند که برای این فصل لباس مد را بپوشند و میدانند احتمال کمی وجود دارد که این لباس برای فصل و سال بعد هم قابل استفاده باشد. مثلأ اگر از فروشگاههای «زارا» و «اچ اند ام» بازدید کنیم، طرحهایی را در این فروشگاهها میبینیم که توسط برندهای بزرگ دنیا کشیده شده و در اینجا با کیفیت پایینتر و در نتیجه ارزانتر عرضه میشود.
– گفتید که فست فشن هنر مد را از کالای لوکس و دور از دسترس خارج و همگانی کرده. با این تغییر و تحول کار طراحان مد آسانتر یا سختتر شده؟
-امروز کار طراح مد نسبت به سالهای پیش به مراتب سختتر شده، زیرا علاوه بر اینکه باید فکر کند که چه طرحی بکشد و فکر خود را از کجا تغذیه کند، باید حواسش باشد کار تازه انجام دهد و طرح نو دراندازد. طراحان بزرگ دنیا نظیر کریستین دیور اگر امروز زنده بودند و همان طرحهای دهههای پنجاه و شصت میلادی را امروز میکشیدند، کسی به آنها حتی نگاه هم نمیکرد.
– طراحانی از ملیتهای مختلف در هنر- صنعت مد آمریکا حضور دارند که یک فرهنگ همگن جهانی را ساختهاند. آیا فرهنگ آمریکایی بر این فرهنگ جهانی شده غلبه دارد و موجودیت خردهفرهنگها را تهدید میکند؟
-به نظر من این به معنی غلبه فرهنگ آمریکایی نیست. اتفاقأ فرهنگ آمریکایی در زمینه مد ضعیف است و ریشه فرهنگی مد از اروپا سرچشمه میگیرد. در دنیای مد آمریکا این هنر به نوعی دمکراتیزه شده است. مد و فشن در نیویورک دنیای زیبایی دارد و تراوش ذهنیات طراح باعث میشود موفقیت او به همه کشورها صادر شود، حتی اگر طراح از شهر و روستایی دورافتاده در گوشهای از جهان آمده باشد. امروز در طراحی دیوار آهنین از میان رفته. مثلأ برند «ژیوانشی» در تمام کلکسیون گذشته خود از فرشهای ایرانی ایده گرفته و نتیجه کار هم عالی شده. کاری که باید پیش از این توسط طراحان ایرانی انجام میشد. طراحی امروز مانند گذشته نیست که مثلأ یک طراح فرانسوی ناچار باشد لزومأ از فرهنگ فرانسه ارتزاق کند، هر نشانی که بر ذهنیت طراح اثر بگذارد و زیبا باشد، میتواند خلق شود و همه فرهنگها هم از آن استفاده کنند. در فرهنگ ایرانی هنوز جا برای کار فراوان است و ظرفیتهای این فرهنگ هنوز دست نخورده باقی مانده. نمایش و استفاده از این ظرفیتها کار ما است. تا امروز من و تیم نیمانی فقط کمی پوسته این فرهنگ را خطخطی کردهایم و هنوز دنیایی از هنر زیبا در اعماق فرهنگ ایرانی وجود دارد که باید به جهانیان نشان داده شود.
– تفکر حاکم در ایران هنر مد را محصولی از فرهنگ غرب میداند. به نظر شما ریشه مد در فرهنگ ایرانی کجا است؟
-بستگی دارد که درباره کدام قسمت ماجرا صحبت میکنیم. اگر به لباسهای دوره ساسانیان نگاه کنیم، نساجی ایران خیلی قوی و زیبا بوده و این یکی از ریشههای مد در ایران است. به مرور زمان ما بیشتر به دنبال فرهنگ غرب رفتهایم، مد غرب را پذیرفتهایم و به هنر مد پشت سر خودمان نگاه نکردهایم. به عنوان مثال طرح بافته شده برند بربری و خطوط عمودی روی آنکه در هم رفته، با خطوطی که روی لُنگ حمام ایرانیان قدیم طراحی شده، فرقی ندارد. تنها رنگ لُنگ قرمز و سیاه است و بربری رنگ کرم و سیاه و البته قرمز دارد؛ اما نگاه مردم به لُنگ با نگاهشان به کت بربری خیلی متفاوت است. مد در فرهنگ ما هم به اندازه دیگر فرهنگها ریشه دارد.
– در ایران امروز زنان با حجاب اجباری بازی میکنند، یعنی سعی میکنند با خلاقیت در طرح و رنگ و مدل این محدودیت را دور بزنند و پدیده جدیدی موسوم به بدحجابی شکل گرفته؛ البته به نظر میآید این تلاش به جریان فرهنگی پیشرونده تبدیل نشده و پایههای لرزانی دارد. به نظر شما پوشش زنان در ایران به کدام سو میرود؟
-به نظر من پایه این تلاشها متزلزل نیست و در ایران اتفاق مهمی در حال شکلگیری است. به عنوان مثال مانتو از چهل سال پیش به این سو به پوشش زنان ایرانی تبدیل شده و نگاهی به روند این چهار دهه نشان میدهد که شکل مانتو توسط زنان ایرانی دچار تغییرات اساسی شده و این نشانه تحول و خلاقیت زنان ایرانی است. همزمان در اکثر کشورهای عربی حجاب زنان همان است که در پنجاه سال پیش بوده و هیچ تغییری نکرده. بله تحول حجاب در ایران آکادمیک نیست، یعنی ما مدرسه مد و یا جایگاه ارزشمندی برای مد نداریم؛ اما حرکت و اتفاقی که در مد ایران رخ میدهد، همپای اتفاقات مراکز مد دنیا است. من از خلاقیت طراحان ایرانی در تنوع و تحول روسری و مانتو هیجانزده هستم، زیرا نشان میدهند که زندگی، تکاپو و حرکت در ایران ادامه دارد.
– این روزها که کارهایتان مثل گذشته فقط دستدوز نیست، هنوز شخصأ بر روی کار نظارت کامل دارید و یا استاندارد تعریف کردهاید و سیستم در حال حرکت است؟
-من هنوز هم از ابتدا تا موقع عرضه کالا به بازار بر طراحی نظارت و دخالت دارم، زیرا از دنیای ساخت آگهی به این حرفه وارد شدهام، بنابراین از طراحی تا عرضه محصول بر روند کار نظارت میکنم.
– در حال حاضر محصولات نیمانی به ایران هم ارسال میشود؟
-بله. البته در مقیاس کوچک و بیشتر در مزونهای خصوصی عرضه میشود.
– محصولات جدیدتان چیست؟
-در سالهای اخیر جواهرات، کیف و روسری به تولیدات نیمانی اضافه شده و تا امروز هم میزان استقبال از آن عالی است. پارسال برای اولین بار کفش درست کردیم که خلاف تصور دست اندرکاران تولید کفش استقبال از آن چشمگیر بود.
– ایده کارها از شخص خودتان است و یا گروه مشاوره دارید؟
-من به کمک چند دستیار طراحی ایدههای اولیه را به مرحله اجرا وارد میکنیم و بعد از تعدادی مشاور حرفهای- که همکار برندهای بزرگ هم هستند- بهره میگیریم، با شرکتهای مشاوره قرارداد داریم و این قسمت مهمیاز کار ماست و بر روی رنگ، طرح و حتی نوع استقبال قابل پیشبینی ماهها برنامهریزی میکنیم.
– ایدهها بر اساس خلاقیت ذهنی شما و یا بر حسب چرخه عرضه و تقاضا شکل میگیرد؟
-این سوال، جواب خطی و ساده ندارد. ایدهها بر اساس مخلوطی از همه این موارد شکل میگیرد. یعنی مقداری از آن تهماندههای فرهنگی است که از سالهای دور در ایران بر ذهن من اثر گذاشته و بقیه هم عناصری که تازه از فرهنگ ایران استخراج کردهام، بعلاوه دریافتهایی از زندگی پیرامونم در نیویورک است.
– فروش شما بیشتر از طریق عرضه در فروشگاهها و یا شرکت در هفتههای مد و نمایشگاهها است؟
-مثل بسیاری از برندها، اغلب فروش ما آنلاین انجام میشود. وبسایت نیمانی طوری طراحی شده که همه مردم از همه جای دنیا بتوانند به راحتی کالا را سفارش دهند. البته تعدادی فروشگاه هم در آمریکا، کانادا و بریتانیا با تعداد کم و در کلکسیون محدود از ما خرید میکنند؛ اما برای کسی که بخواهد تمام کلکسیون را ببیند و انتخاب کند، خرید آنلاین بهتر است.
– تنوع و میزان گسترش کارتان خودبهخود و آهسته پیش میآید یا اینکه طبق برنامهریزی مشخص و به سوی اهداف تعیین شده پیش میروید؟
-صد درصد ایدههای فراوانی داریم که امکان تحقق و اجرای آنها همیشه فراهم نمیشود. برای مثال امسال عطر و ادوکلنهای نیمانی را درست کردهایم که نتیجه سه سال همکاری و زحمت فراوان نیمانی و چند شرکت بزرگ است. شرکتهایی که برای برندهای خیلی بزرگ مثل جورجیو آرمانی عطر و ادوکلن درست میکنند. این تولید جدید حاصل برنامهای است که دو سال روی آن کار کردیم و امسال به نتیجه رسید.
– نظرات مصرفکنندگان بر روی نوع تولیدات نیمانی و جزییات آن اثر دارد؟
-بله. امروزه با وجود شبکههای اجتماعی، امکان و میزان دریافت این نظرات افزایش یافته و ما به تکتک نظرات اهمیت میدهیم. بخشی از پرسنل نیمانی به رصد کردن نظرات مشتریان مشغول هستند.
– جوانان علاقمند به مد در ایران با محدودیت روبرو هستند و با مهاجرت هم از فضای جامعه ایران دور میشوند. به عنوان یک طراح مد مهاجر فکر میکنید هر کدام از این تجربهها چه ویژگیهایی دارد و کدام مسیر را پیشنهاد میکنید؟
-پیشنهاد من این است که از وضعیت ایران نا امید نشوند، این وضعیت صفر یا صد نیست. در زمینههای مختلف خیلی از کارها را میتوان انجام داد و اتفاقأ امروز طراحان داخل کشور کارشان را درست انجام میدهند. در ایران مسئله اصلی سرمایهگذاری است. سرمایهداران باید به جوانان طراح توجه نشان دهند و از آنها حمایت کنند. پشتوانه بروز خلاقیت، سرمایه است. حتی اگر امروز کار جوانان ایرانی درست شناخته نشود و بیاهمیت به نظر بیاید، من مطمئن هستم که در ده سال آینده این حرکت مهم جوانان ایرانی بر کل خاورمیانه تأثیرگذار خواهد بود.
نیما بهنود به دلیل اینکه پدرش (مسعود بهنود) یکی از مزدوران رژیم در انگلستان به ویژه شبکه بیبیسی فارسی است اجازه پیدا کرده به پاس این نوکری پدرش برای رژیم در تهران کسب و کار رانتی خود را راه اندازی کند. امروزه که صدای خرد شدن کمر جمهوری اسلامی دنیا را گرفته در روز تسویه حساب حتی معجزه هم نمیتواند مزدوران و جااندازان و کسانی که برای پول، کشور ایران و مردمش را فروختند از خشم ملت نجات دهد.
به بوتیک ایشان در تهران هم سرى بزنید که به لطف رانت پدرش و رابطهاش با جمهورى عسمالى توانسته در بهترین نقطه تهران باز کند. باید خون گریست به حال مردم بینواى ایران.