فیروزه رمضانزاده – آثار بسیاری از نویسندگان، شاعران و مترجمان در ایران سالهاست که به دلیل تنگتر شدن دایره سانسور، بلاتکلیف مانده و در انتظار دریافت مجوز چاپ خاک میخورند.
انتشار کتابهای الکترونیک و چاپ کتاب در انتشارات خارج از ایران، پاسخی است به روند سانسور و انتظار طولانی برای صدور مجوز انتشار کتاب در ایران امروز.
منصوره اشرافی، شاعر، نقاش و پژوهشگر ساکن تهران است که بهجز دو مجموعه شعر«فروغ، فریاد بلند عصیان» و «فرشتهای در خانه» بقیه آثارش مانند آثار بسیاری دیگر از نویسندگان و مترجمان داخلی پس از تحمل برخوردهای سلیقهای مأموران سانسور و بازبینهای وزارت ارشاد، ناقص و پاره پاره منتشر شده است.
این شاعر و نقاش ایرانی به دلیل مخالفت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با انتشار دو کتاب وی به نام «شعرهای سکوت» و «در برزخ تساوری»، هر دو را در خارج از ایران به چاپ رسانده است.
«شعرهای سکوت» مجموعه جدیدی از این شاعر است که چندی پیش از سوی نشر آفتاب در کشور نروژ منتشر شد.
منصوره اشرافی در کتاب دیگر خود «در برزخ تساوی» به بررسی روند تاثیرهای جنبش اجتماعی زنان پرداخته است. این کتاب در سال ۱۳۹۰ برای دریافت مجوز از سوی ناشر به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ارائه شد اما به گفته وی تمامی صفحات کتاب در مجموع قابل دریافت مجوز شناخته نشد و نویسنده مجبور شد همان سال، این کتاب را توسط نشر آرست در نروژ منتشرکند.
منصوره اشرافی در مورد دلایل انتشار دو کتابش در خارج ایران به کیهان لندن میگوید «پروسه طولانی از زمان سپردن کتاب به ناشر تا انتشار آن خستهکننده است، آن هم وقتی که کلمات سادهای مثل آغوش،شراب، بوسه… باید حذف شوند. وقتی که ناشرها نه تنها پولی به نویسنده نمیدهند بلکه برای چاپ کتاب پول هم میگیرند و معتقدند ازطرف نویسنده باید حمایت شوند، وقتی فایلهای کتاب بدون اطلاع و حفظ حقوق نویسنده در انواع وبسایتها برای فروش عرضه میشوند، وقتی فقط در دار و دستههای کوچک و بزرگ ادبی بر اساس نان قرض دادن، دوستان در چرخهای دایرهوار برای کتابهای یکدیگر به تعریف و تمجیدهایی به نام «نقد» بپردازند و در محافل ادبی برایش رونمایی و جلسه برگزار کنند، وقتی آگهی میدهند که برایتان کتاب مینویسیم و به نام خودتان منتشر میکنیم و خیلی موارد دیگر… کجا باید کتاب خود را منتشر کرد؟!»
او به نمونههایی از موارد سانسور از سوی بازبینهای وزارت ارشاد نیز اشاره میکند: «در یکی از کتابهایم که نگاهی به اثری از گابریل گارسیا مارکز بود و باید نقل قولهایی از کتاب وی را که متناسب با متن بود، میآوردم چندین عبارت مشمول خطوط قرمز ارشاد شدند؛ مثلا ًعبارتی از مارکز بدین قرار: «سکس تسکین آدمیزاده، وقتی به عشق نمیرسد.» در حالی که اینجا باید به بار معنایی جمله توجه شود، ولی متاسفانه فقط چون در این جمله کلمه «سکس» وجود دارد، باید حذف شود. یا جمله دیگری از مارکز: «قبل از اینکه لذت همخوابگی با عشق را امتحان کرده باشی، نمیر.» به طور کلی در اغلب موارد توجه به مضمون متن و جمله نیست و حساسیت روی کلمات وجود دارد. کلماتی از قبیل بوسه، آغوش، شراب و…»
این شاعر به بازبینی و سانسور برخی از کلمات در اشعار خودش نیز میپردازد و میگوید: «در مورد اعمال سانسور بر متن، گاهی میتوان کلمات و یا واژههای جایگزین یافت. اما در مورد شعر که کلمات و واژهها و اغلب سطرها نیز اندک هستند وقتی قرار باشد یک کلمه و یا یک یا چند سطر از شعری حذف شود، واقعا آسیب جدی به آن وارد میکند. در چنین مواردی من ترجیح دادهام که کل آن شعر را از مجموعهای که قرار بوده چاپ شود، حذف کرده و کنار بگذارم.»
اشرافی در مورد خودسانسوری اجباری به عنوان یکی از پیامدهای سانسور دولتی معتقد است: «سانسور در حالت کلی موجب می شود که گاه حتی ذهن نویسنده در حین نگارش هم به آن معطوف شود و برای عبور از این سد به طور ناخودآگاه دست به خودسانسوری بزند، خود من در بسیاری از مواقع بر روی واژههایی دقت داشتم و سعی میکردم آنها را طوری به کار ببرم و یا جایگزین برایشان بگذارم که به مانع برنخورند.»
اما آیا ادبیات و هنر در ایران در طول سالهای گذشته تا کنون به آن اندازه از رشد و تعالی رسیده است که حتی لبه تیغ سانسور هم نتواند از رشد آنها جلوگیری کند؟
اشرافی در پاسخ به این پرسش معتقد است: «سانسور ممکن است که جریان را کند کند اما هیچ وقت در هیچ برههای از زمان و در هیج کجا نتوانسته باعث توقف شود چون هنر و ادبیات مثل جریان آبی است که اگر در مسیرش سنگ و سد گذاشته شود باز هم راه خود را پیدا کرده و به مسیرش ادامه خواهد داد. ادبیات ایران هم در طول تاریخ، سابقه طولانی در یافتن راه و گذشتن از سد سانسور داشته و در این راه، همیشه هم عملکرد خوب، شاخص و موفقی داشته و آثار درخشانی هم به وجود آمده است.»
نویسنده کتاب «در برزخ تساوی» در مورد تفاوتهای موجود بین عناصر شکل گرفته در آثار داخل ایران و ادبیات نویسندگان در تبعید معتقد است: «ادبیاتی که در داخل ایران جریان دارد با تمام کمی و کاستیهایی که موجود است با خلاقیتهایی همراه است که این در مقایسه با ادبیات تبعیدی گستردهتر است؛ به طور مثال، نویسنده توانایی چون غلامحسین ساعدی در تبعید، اثر درخشانی ارائه نداد و همینطور بسیاری دیگر از شاعران و نویسندگان سرشناس که بعد از تبعید و یا سکونت در خارج از ایران دیگر اثر درخشانی نداشتهاند. افرادی مثل ابراهیم گلستان و نعمت میرزازاده و غیره؛ البته این قاعده کلی نیست و هستند بسیاری از اهالی ادبیات که در تبعید هم همچنان پرکار بوده و آثار زیادی به وجود آوردهاند.»
به اعتقاد این شاعر ایرانی، فروغ فرخزاد یکی از معدود شاعران ایرانی است که سایه ادبیات او بر سر همه شاعران زن و مرد پس از وی گسترده شده است: «هرچند میزان این تاثیر، متفاوت بوده است ولی در مجموع غیرقابل انکار است، حتی شاعر بزرگی چون احمد شاملو هم خود را بیتاثیر از شعر فروغ ندانسته است. این تاثیر میتواند ناخودآگاه باشد چرا که به هر حال فروغ فرخزاد در حافظه تاریخی شعر معاصر ایران جای گرفته است. من هم خود را از تاثیرات شعر فروغ مبرا نمیدانم همان طور که شاملو و سهراب هم از فروغ تاثیر گرفتهاند، منتها در شعر خودم سعی کردهام این تاثیرات را در ذهن پالایش دهم تا تبدیل به تقلید نشود. در میان شاعران زن، متاسفانه تعدادی به طور محض، دنبالهرو فروغ و سبک و شیوه او هستند.»
منصوره اشرافی در مورد محتوای آثار نسل دوم و سوم شاعران ایرانی به لحاظ بیان احساسات و روایات معتقد است: «باتوجه به وجود فضاهای مجازی و تولید بیش از اندازه شعر در این فضاها تعداد کمی از شاعران نسل جدید را میتوان یافت که به دور از بازیهای زبانی بهطور جدی با شعر به معنای دقیق کلمه ارتباط دارند. باید کمی زمان بگذرد و عرصه موجود پالایش شود تا کارهای شاخص و ارزشمند بتوانند خود را نشان دهند، چون متاسفانه آنقدر هرج و مرج وجود دارد و انقدر شاعر زیاد است که گاه در تشخیص سره از ناسره گاه اشتباه پیش میآید. الان در نظر خیلیها نوشتن عباراتی چند در زیر هم، شعر است! و نیز بازیهای فرمی و بازیهای زبانی، جریانهایی هستند که بر شعر تعدادی از شاعران کنونی غلبه دارد.»
او عناصر تشکیل شده در اشعار و نقاشیهایش را برگرفته از تامل و تمرکز بر مفاهیمی چون هستی، انسان و مقولههایی می داند که انسانها با آنها دست به گریبان هستند. مفاهیمی ناشی از مسائل اجتماعی و برای مفهوم بخشیدن به زندگی و هستی: «اکثر آثار من نیز چه شعر و چه نقاشی تاثیر گرفته از مسائل پیرامون است و به هر حال مسائل اجتماعی در آنها به شکل کم و و زیاد نقش و تاثیر داشتهاند، به حقوق و مسائل زنان توجه و علاقه داشتهام کما اینکه کتابم با عنوان «در برزخ تساوی» مربوط به این مساله است.»
منصوره اشرافی که متولد سال ۱۳۳۸ در شهر مشهد است و اکنون در تهران زندگی میکند تحصیلات خود را در رشته حقوق در دانشگاه دانشگاه ملی ایران (بهشتی) به پایان رسانده است.
او که از ۱۲ سال پیش، شروع به انتشار آثارش کرده است به آغاز فعالیت ادبی خود در دوران دبیرستان اشاره میکند و میگوید: «در آن دوران گاهی شعرها و متنهای ادبی برای نشریات ان زمان میفرستادم و چاپ شدن آنها تشویق موثری برای من بود. پس از آن با نشریات دانشجویی همکاری داشتم. بعد از انقلاب، فعالیت هنریام جنبه کاملاً شخصی یافت و با هیچ نهاد، ارگان، نشریه و مکان هنری و ادبی مطلقا ارتباطی نداشتم تا اینکه در سال ۱۳۸۴ اولین نمایشگاه نقاشیام را در تهران با نام «سکوت سپری شده» برگزار و همچنین نخستین مجموعه شعرم را به نام «خورشید من کجاست؟» منتشر کردم.»
ﮔﻔﺘﮕﻮﻱ ﻫﻮﺷﻤﻨﺪاﻧﻪای ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺩﺭﺩﺩﻝ ﻫﻨﺮﻣﻨﺪاﻥ ﻣﺴﺘﻘل و ﺧﻼﻕ ﺩﺭ اﻥ ﺑﻪ ﺯﻳﺒﺎیی ﺑﻴﺎﻥ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ. ﺳﭙﺎﺱ اﺯ ﺧﺎﻧﻢ ﻣﻨﺼﻮﺭﻩ اﺷﺮاﻓﻲ